تدبير ش 14
بايد در جهت ارتقاء كيفي نيازها و حاجات مردم كار فرهنگي و تبليغي انجام گيرد
در اين توجه هايي كه ميشود، در اين مناجاتها، راز و نيازها و درخواستهايي كه از خدا ميكنيد، همه جور حاجت را ميشود از خدا خواست و بايد خواست؛ حتّي حاجتهاي كوچك. اما اين درخواست خود را به اين حاجات كوچك منحصر نكنيد؛ حاجات بزرگتري هست، آنها را از ياد نبريد. بزرگترين آنها «مغفرت الهي» است؛ از خدا بخواهيد كه آثار به جاماندهي از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرمايد؛ از خدا بخواهيد كه راه توبه را براي شما هموار كند. حاجت بزرگ ديگر «محبت الهي» است؛ مقام حُبّ الهي را از خداي متعال طلب كنيد. حاجت بزرگ ديگر «اصلاح امور امت اسلامي» است؛ از خدا بخواهيد خداي متعال امور همهي مسلمانها - نه فقط ملت ايران را - و همهي كشورهاي اسلامي را اصلاح كند؛ بلكه از خداي متعال هدايت بشريت را به راه راست بخواهيد. اين دعاها
اقبال استجابت زيادي دارد و همين دعاها اثر ميكند؛ راهها را باز ميكند؛ وسائل راآسان ميكند و ما را در رسيدن به اين مطلوبهاي بزرگ كمك ميكند. 2/8/85
زيبا ئيهاي معنوي هر استان را در معرض تماشاي عموم قرار دهيد
در اين سفرهايي كه ما به استانهاي سراسر كشور مسافرت ميكنيم ... با زيباييهاي معنوي نقاط گوناگون كشور آشنا ميشويم. جهانگردان و سياحان و ايرانگردان دنبال زيباييهاي مادي و ظاهري هستند ... اما بنده ... تماشاچي زيباييهاي معنوي استانهاي كشور و بخشهاي مختلف اين ملت بزرگم. اصحاب علم و ادب و معرفت، صفا وصداقتهاي مردمي، جلوههاي عظمت و شور و شعور ملت ايران در جاي جاي اين ميهن بزرگ و پرافتخار، جلوههاي پايداري و ايثار، نشانههاي عزم راسخي كه ملت ايران در خود در طول اين بيستوهفت سال نشان داده است و همين عزم راسخ، پشتوانه و ذخيرهي پشتيبانِ حركتهاي مستمرِ او به سوي پيشرفت شده است و همين هم انشاءاللَّه او را به قله يآرزوهايش خواهد رساند؛ اينها را ما در استانها مشاهده ميكنيم. 17/8/85
داستانها و ماجراهاي افتخار آفرين جوانان هر استان را براي مردم آن استان ، جاودانه كنيد
من با پدران شهدا، مادران شهدا و همسران شهدا زياد نشست و برخاست كردهام و ميكنم؛ داستانها و ماجراها در اين ديدارها از زبان آنها شنيدهام كه حيرت آور است. ... در همين استان مؤمن و غيور و شجاع شما(سمنان) - اين استان از لحاظ تعداد نسبي رزمندگان، جزو استانهاي درجه ي يك كشور محسوب ميشود. اين سه هزار شهيد نسبت به جمعيت استان و آن تعدادي كه از اين استان براي شركت در دفاع مقدس يك يا چند بار به جبهه رفتهاند، يكي از رتبههاي بالا بين استانهاي كشور است - ماجراهاي عجيب در اين زمينه وجود دارد. ... آن پدري كه با دو فرزندش در جبهه است و هر دو فرزند در يك روز شهيد ميشوند، از مسئولان سپاه آمار و اسم شهدا را ميپرسد؛ وقتي آنها اسم شهدا را به آن پدر ميدهند، ميگويد اين دو، پسران من هستند؛ خم به ابرو نميآورد. فقط ميگويد ميخواهم با پيكر پاك آنها حرف بزنم؛ و او را بالاي سر دو شهيدش ميبرند. اين، شبيه افسانه هاست؛ اما واقعيت است.آن سه نوجواني كه از مهدي شهر با هم پيمان ميبندند كه هر كدام شهيد شدند، آن دو نفـــــــر ديگر را در روز قيامــــت پيش خداوند شفاعت كنند؛ سه تا نوجوان و هر سه شهيد ميشوند؛ نام اينها را شماها ميدانيد؛ داستان اينها را شماها ميدانيد. اينها جزو ماجراهاي فراموش نشدني تاريخ است. اينها چيزهايي نيست كه از خاطره يك ملت برود. آن جوان دلاوري كه در جبهه جانباز ميشود؛ بعد از جانبازي، شركت و فعاليت او در جبهه آنچنان است كه او را گاهي روي دوش ميگيرند و براي شناسايي ميبرند؛ بارها جانباز ميشود. دو نفر از اين شهدا را ما داريم؛ همين شهيد محمود اخلاقي كه اينجا عكسش هست؛ يكي هم شهيد شوكتپور. اينها اول جانباز شدند؛ در حال جانبازي به جبهه رفتند و بعد هم در نهايت، شهيد شدند. خانوادههاي سه شهيد،خانوادههاي دو شهيد؛ اينها خيلي مايهي افتخار است.... همين تيپ مستقلِ قائم كه از سال 65 تشكيل شده است، تا آخر جنگ - تقريباً در طول دو سال و نيم - در بيست و پنج عمليات آفندي و پدافندي شركت كرده است. اين شوخي است؟! بيست و پنج عمليات! رزمندگان اين استان، تيپ قائم را سال 65 تشكيل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده عليبنابيطالب و تيپ امام رضا (عليهم االسّلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر اين استان به جبهه ها ميرفتند و فعاليت ميكردند. آنها به جاي خود محفوظ؛ اما از وقتي اين تيپ تشكيل شد، در طول تقريباً دو سال و نيم، در بيست و پنج عمليات آفندي و پدافندي شركت كردند؛ اين ارزش يك مجموعهي مردمي را نشان ميدهد؛ قدرتِ ارادهها را نشان ميدهد؛ صبر خانوادهها را نشان ميدهد. همين تيپ قائم در عمليات مرصاد مهمترين نقش را ايفا كرد. شنيدم كه نقش تيپ قائم در عمليات مرصاد آنچنان بود كه اگر نبود، دشمن ممكن بود تا كرمانشاه پيش بيايد. آن كه ايستاد، تيپ قائم بود. اينها در تاريخ ميماند.ستادهاي پشتيباني جنگ اين استان - كه من ديروز هم در سخنراني عمومي اشاره كردم كه مربوط به جهاد سازندگي بود - در مجموعه هاي مهندسي - رزمي كارهاي برجستهاي انجام دادند. آنچه كه به من گزارش كردند اينها بيست و پنج هزار كيلومتر در جبهه جادهساختهاند؛ چهارهزار كيلومتر خاكريز
زدند! رقم را ببينيد! نقل ميكنند پسربچه ي چهارده، پانزده ساله پشت فرمان بولدوزر نشسته بود و خاكريز ميزد؛ از بس كوچك بود، پشت فرمان ديده نميشد! گاهي ميخواست جلوش را ببيند، مجبور بود از روي صندلياش بلند شود و ببيند؛ اين بچه تا صبح خاكريز زد. اين جوانها كجايند؟ در بين شماهايند؛ در ميان اين ملتند. اين اراده ها كجايند؟ اينها تشكيل دهندهي اراده ي عمومي ملت ايران هستند و از بين نميروند. 18/8/85
ياد وخاطره شهداي هر استان و حماسه آفريني هاي آنان را همواره در دل مردم منطقه زنده بداريد
شهداي برجسته ي اين استان( سمنان ) زيادند عكس بعضي از اينها را اينجا نصب كرده اند. شهيد... اينها خيلي ارزش و اهميت دارند. استان شما از اين جهت استان پُرافتخاري است و اين را قدر بدانيد. جوانهاي عزيز بدانند كه شناسنامهي يك ملت و يك قوم با اين چيزها تعيين ميشود؛ اينهاست كه تعيين كننده است؛ اينهاست كه اگر امروز شما آن را ساختيد، فرداي خوبي در اختيار شماست. كساني كه در دنيا به جايي رسيدند و ملتهايي كه عظمتي كسب كردند، اينطوري كسب كردند. البته اكثر آن ملتها اميدي به سرنوشت شخصي خودشان بعد از پايان اين دوران حيات ظاهري نداشتـــــــند؛خيليهايشان هم اميد به آينده نداشتند؛ اما شما داريد. 18/8/85
مردم هر قوم و ملتي را با چلچراغهاي ايمان، معنويت، حماسه و عزتِ گذشته پيوند دهيد
آنچه كه دربارهي گذشته ي اين شهر و پرورش اديبان و شاعران و دانشمندان و شخصيتهاي برجسته در كتابها نوشته و در خاطرهي تاريخ ثبت كردهاند، براي همه معلوم است. آنچه ما در زمان خودمان مشاهده كرديم، دامغان را مركز مردم مؤمن، صميمي، با محبت و قانع و صبور و در ميدانهاي انقلاب فعال ديديم ، ... در دوران جنگ و دفاع مقدس، ستادهاي پشتيباني جنگ و ستادهاي مهندسي وابسته ي به جهاد سازندگي ، … مركزيت و فرماندهي آن با دامغانيهاي فعال و مجاهد و مبارز و فداكار بود. در بين شهداي نامآور جمهوري اسلامي ايران، شهيد شاهچراغي- كه نه فقط متعلق به مردم دامغان، بلكه متعلق به ملت ايران است - يكي از پرچمهاي افتخارِ اين مردم عزيز است. شهداي بزرگوار ديگري هم كه ما حالا در گلزار شهدا و مزارهاي مبارك آنها را زيارت كرديم، هر كدام چلچراغي از معنويت و شكوه و افتخار در فضاي اين شهر كهن و با سابقهي تاريخي روشن كردهاند. اينها نشانههاي عزت و شجاعت و غيرت و ايمان شما مرد و زنِ مؤمـــــــــن و صميمي اند... از تدين و ريشههاي ايمانـــــي مردم اين شهــر كه بعد از قلع و قمـع روحانيت و اهل دين در دوران رضاخــــان قلدر، يكي از حوزههاي علميـــــه فعال در منطقـه ي شــرق كشـور حوزهي علميه ي دامغان بود... يك حوزهي علميه در يك شهر، وقتي پرورش پيدا ميكند و كارآمد ميشود، جداي از فضاي معنوي و ديني مردم نميشود آن را تحليل كرد. وجود يك حوزهي با بركت، به معناي حضور ديني و ايماني عميق و اصيلِ مردم آن منطقه است. 19/8/85
با پيوند نسل جديد هر منطقه با افتخارات بومي گذشته ، مقاومت آنان را در برابر حوادث جديد، برانگيزانيد
در طول دورهي زندگي ... هميشه عنصر شاهرودي را با اين خصوصيات شناختهايم: متدين، باصفا، خونگرم، اهلِ اقدام، دوستدار
علم و ارزشهاي ديني و اسلامي ... . علماي بزرگ، برجستگان ديني و اخلاقي در اين ناحيه، در اين شهر و در بخشهاي متصل به اين شهر ... نقش برجستهاي داشتهاند ... مرحوم آيةاللَّه العظمي شاهرودي، مرجعِ تقليد، استاد مبرز حوزهي نجف؛ مرحوم آيةاللَّه آقا شيخ آقا بزرگ شاهرودي، از برجستگان علمي ... تا دوران انقلاب مرحوم آقاي توحيدي، عالِم برجسته و ممتاز و از علماي فعال؛ و... در زمان گذشته هم نام بايزيد بسطامي و ابوالحسن خرقاني را همهي مسلمانان و مرتبطين با معارف اسلام - ولو غيرمسلمان - شنيدهايد... اين نكته مهم است كه چگونه اين منطقه(شاهرود)، اين همه معلم دين و اخلاق و عالِم برجستهي ديني تربيت كرده است. اين تصادفي نيست؛ نشانهي يك خُلقِ بومي ديرين در ميان اين مردم است؛ ميلِ به معنويات، باور نسبت به ارزشهاي معنوي و اسلامي. اين مطالب را ما براي اين عرض نميكنيم كه مردم شاهرود خوششان بيايد؛... افتخار و تكيه ي به فضل گذشتگان و پدران، براي اينكه به گذشتگان خودمان هم افتخار كنيم، نيست. يادآوري اين مطالب براي نكته ي مهم ديگري است. و آن اين است كه يك ملت و يك جمعيت، هنگامي كه به ارزشهاي بنيادي بومي خود واقف بشود، استعدادهاي خود را بشناسد، ارزش اخلاقي و انساني خود را بداند، مغلوب حوادثي كه براي او درست ميكنند، نميشود. آينده در برابر يك چنين جمعيت و ملتي، آيندهي روشني است. سالهاي متمادي - شايد دهها سال – همت
استعمارگران اين بود كه ملت ايران را نسبت به خودشان و نسبت به ارزشها و گذشته ي خودشان بي اعتقاد كنند. گناه بزرگ نسل اول روشنفكران اين كشور كه مروّج تفكرات غربي و فرهنگ غربي بودند، همين است... نهضت اسلامي، حركت عظيم روحانيت و مردم در دوران سالهاي منتهي به پيروزي انقلاب همين بود كه مردم را نسبت به هويت خودشان، نسبت به تواناييهاي خودشان و نسبت به گذشته و تاريخ خودشان خوش بين كنند و پردهي دروغ و توهمي را كه دشمنان بر روي باورهاي ملي ما كشيده بودند، آن را بِدَرَد. 20/8/85
به جاي نگرش بدبينانه به نسل سوم انقلاب، زمينه و فضاي بروز معنويت را براي جوانان در جامعه گسترش دهيد
نسل جوان انقلاب - و به قول متعارف و معروف، نسل سوم انقلاب - بااستعداد و قدردان زحمات گذشتگان خود است ... وقتي يك ملتي از اين تعداد جوان و از اين نسبت سني در مجموعهي خود برخوردار است، بايد اميدوار باشد. نسل نو، نسل تازهنفس و نسل اميدوار به آينده، هميشه اين امكان را به يك كشور و يك ملت ميدهد كه با ابتكارات خود آينده را آنچنان كه شايستهي آن ملت است، بسازد. ما امروز يك چنين وضعي داريم. اكثر مردم جامعهي ما جوانند؛ آن هم جواناني كه غالباً در دام گرفتاريها و فسادهايي كه جوانهاي دنيا در آن گرفتارند، گرفتار نشدهاند. بنده قبول نميكنم حرف افراد بدبيني را كه نسل جوان ما را به انواع اتهامات متهم ميكنند و اينها را واقعبينانه نميدانم، بدبينانه ميدانم. جوان جامعهي امروز ايران با جوان دوران قبل از پيروزي انقلاب و با جوانان امروز در سطح كشورهاي منطقه و بسياري از كشورهاي دنيا - كه ما خبر داريم - از زمين تا آسمان تفاوت دارد. در دل و زندگي جوان ما باورهاي ديني هست؛ بيمبالاتي و بياعتنايي به ارزشها در جوانان ما بسيار كم است... در مراسم گوناگون دعا و تضرع، جواناني از قشرهاي مختلف و با ظواهر گوناگون شركت كرده بودند؛ كه اگر يك انسان سطحي و ظاهربين آن پسر يا آن دختر را با آن لباس - فرض بفرماييد - مشاهده كند، خيال ميكند اين اصلاً خدا را نميشناسد؛ نه، اينطور نيست. جوانهاي ما دل در گروِ حقيقت دارند؛ دلهايشان نرم و نوراني است... امروز در ايام اعتكاف، دانشگاهها و مساجد و سرتاسر كشور و مساجد جامع، مملو از معتكفين است؛ علاوهي بر آن، در دههي آخر ماه رمضان، جمعيت عظيمي مشغول اعتكاف بودند. چه كساني؟ پيرمردها؟ پيرزنها؟ نه، همين جوانها، جوانترينها. اين ديگر در دنيا نظير
ندارد. اين نسل جوان امروز ماست. امروز گرايش به دين و ارزشهاي انقلابي، وجه غالب جامعه است. 21/8/85
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید