تدبير ش 05
درس عاشورا ، اقدام به هنگام و از خطر نهراسيدن است
ماجراي عاشورا هم درس است؛ درسِ اقدام و نهراسيدن از خطرات و وارد شدن در ميدانهاي بزرگ. آن تجربه با آن خصوصيات و با آن دشواري، از عهدهي حسينبنعلي(عليهالسّلام) برميآمد؛ از عهدهي ديگري برنميآمد و برنميآيد؛ ليكن در دامنهي آن قلهي بلند و رفيع، كارهاي زياد و نقشهاي گوناگوني هست كه من و شما ميتوانيم انجام بدهيم ... ما امروز در راه عزت، در راه استقلال، در راه استفاده از استعدادهاي طبيعي و انساني خودمان حركت ميكنيم و پيش رفتهايم ... ما بايد اين راه را ادامه بدهيم. هيچ ملتي با تنبلي و تنآسايي نخواهد توانست به عزت برسد. رسيدن به استقلال، رسيدن به عزت ملي، رسيدن به كرامت انساني، براي يك ملت هزينه دارد، كه بايد اين هزينه را متحمل شد و بايد تلاش كرد؛ بايد به عاقبت كار، اميدوارانه و واقعبينانه نگاه كرد، كه يك نگاه واقعبينانه، اميد به انسان خواهد بخشيد. اين دشمن است كه مي خواهد شما را مأيوس كند. هر بخشي از بخشهاي كشور وظيفهيي دارند؛ نيروهاي مسلح، ارتش جمهوري اسلامي، نيروي هوايي، وظايف ويژهي خودشان را دارند؛ بايد اين وظايف را با دقت و با پيگيري و اهتمام انجام دهند. 18/11/84
در هر عرصه اي ، اقدامات شما بايد عزتمند باشد
سه عنصر در حركت ابي عبد الله (عليه السلام) وجود دارد؛ .... عنصر دوم، حماسه (و عزت) است؛ يعني اين مجاهدتي كه بايد انجام بگيرد، بايد با عزت اسلامي انجام بگيرد؛ چون «العزّةللَّه و لرسوله و للمؤمنين». مسلمان در راهِ همين حركت و اين مجاهدت هم، بايستي از عزت خود و اسلام حفاظت كند ... همان جايي هم كه حسينبنعلي (عليهالسّلام) يك شب را مهلت ميگيرد، عزتمندانه مهلت ميگيرد؛ همان جايي هم كه ميگويد: «هل من ناصرٍ» - استنصار ميكند - از موضع عزت و اقتدار است؛ آن جايي كه در بين راه مدينه تا كوفه با آدمهاي گوناگون برخورد ميكند و با آنها حرف ميزند و از بعضي از آنها ياري ميگيرد، از موضع ضعف و ناتواني نيست؛ ... اين عنصر در همهي مجاهداتي كه رهروان عاشورايي در برنامهي خود ميگنجانند، بايد ديده شود. همهي اقدامهاي مجاهدتآميز - چه سياسي، چه تبليغي، چه آنجايي كه جاي فداكاري جاني است - بايد از موضع عزت باشد. 5/11/84
تدبير ش 09
رمز پشرفت را ، برنامه رز برا احا سنت هاو كسب نصرت الهي قرار دهد
عامل اصلي پيشرفت امام بزرگوار ما و موفقيت او اين است كه به يك اصل قرآني، به يك حقيقت قرآني، با همهي وجود، با همهي دل، ايمان آورد و با همهي توان در راه آن تلاش و كار كرد ... «ان تنصروااللَّه ينصركم و يثبت اقدامكم» ... اگر خدا را نصرت كنيد، خدا هم شما را نصرت خواهد كرد؛ اگر در راه خدا قدمي برداريد، خداوند متعال هم شما را دهها و صدها قدم جلو خواهد برد اين، اصل قرآني و يك ... قانوني الهي است. نصرت خدا به معناي نصرت دين اوست ... دين خدا يعني برنامهي سعادت بشر در دنيا و آخرت ... دين خدا همچناني كه به معنويت نظر دارد، به زندگي دنيايي انسان هم نظر دارد و براي خوشبختي انسان برنامه دارد ... نصرت خداي متعال در واقع معنايش اين است كه در جهت احياي سنتهاي الهي قدم برداريم؛ در طبيعت و جامعه اثر بگذاريم؛ در بيدار كردن فطرتها اثر بگذاريم؛ براي نجات انسان از مجموعهي عوامل بدبختي و تيرهروزي تلاش كنيم. اين، نصرت ماست براي دين خدا. امام براي نجات و رهايي كشور و ملت خود، اين حقيقت قرآني را به كار گرفت و خدا را نصرت كرد؛ قيام و اقدام كرد. خداي متعال هم او را نصرت كرد و به حركت او بركت بخشيد؛ به يك قدم او صد قدم پاسخ گفت. ما نصرتي را كه خودمان دربارهي دين خدا ميكنيم - نسبت اين را - با نصرتي كه خدا ميكند، اگر بخواهيم بسنجيم، از نسبت يك به صد و يك به هزار هم بيشتر است ... براي نجات يك كشور، ميليونها عامل و فعل و انفعال لازم است: عوامل طبيعي، عوامل انساني، عوامل بينالمللي، عوامل سياسي و اقتصادي. مجموعهي اين عوامل بايد به كار بيفتد تا يك ملتي بتواند در زندگي خودش تحول ايجاد كند. اين عوامل، دست ما انسانها نيست و با ارادهي ما ارتباط مستقيمي ندارد؛ اما ما وقتي كه «قيام للَّه» ميكنيم، خداي متعال با يك حركت ما هزاران و ميليونها حركت و فعل و انفعال را در فضاي زندگي اجتماعي به وجود ميآورد و تحول ايجاد ميشود. 14/3/85
تدبير ش 13
دانشجويان را، با فكر نو، توقعات آرماني و نگاه انتقادي پرورش دهيد
(از خصوصيات جوان ودانشجو)، يكي اين است كه در اظهارات و تراوشهاي ذهني شما، عناصر نو وجود دارد و طراوت نوپردازي فكري در اظهارات مجموعهي جوانهايي كه در اين جلسه صحبت ميكنند، هست و اين مغتنم است... اين خصوصيات جزو مشخصههاي بارز و جذاب محيط دانشجويي است و اينها بايد حفظ بشود. پس اولين مشخصه، همين نگاه نو به مسائل و احياناً تراوشهاي فكري جديد و تازهاي است كه هست و اين را ما دوست ميداريم و لازم داريم...خصوصيت دوم، نگاه و توقعات آرماني است....بعضي از اين چيزهايي كه شما مطرح كرديد، اگر در چرخ و پرِتحليل و بررسي قرار بگيرد، چيزي از آن باقي نمي ماند؛ ليكن چون نگاه و توقع، نگاه آرماني است،
اين مطلــوب است. ممكن است دسترسي به يك آرمـان ميسّر هم نباشد، اما رها كردن آن آرمان هم، جايز نباشد. لذا نگاه آرماني شما و توقعاتي كه ناشي از اين نگاه هست، اين براي ما مطلوب است؛ اين را ميخواهيم و بايد باشد. خصوصيت سوم، زبان انتقادي و طلبكارانه است؛... بنابراين هم « فكر نو»، هم « نگاه و توقعات آرماني» و هم «زبان ويژهي برخاستهي از آن نگاه» را داشته باشيد؛ اينها چيزهاي خوبي است. و اگر اين خصوصيات محفوظ بماند، آن وقت جوانِ دانشجو نقش موتور را در يك قطار ايفا خواهد كرد؛ به حركت درآورنده، پيشبرنده و جهتدهنده خواهد بود. 25/7/85
ارتباط عاطفي بامظاهر دينيكافي نيست، براي تعميق معرفت ديني در ميان دانشجويان، چاره انديشي كنيد
نكتهي ديگر ...«عمق بخشيدن به معرفت ديني» در بين دانشجويان است. بر روي اين هم من اصرار دارم و بارها هم اين گفته شد منتها بدنه دانشجويي بدنه متبدّلي است و... كافي نيست كه ما از لحاظ عاطفي و احساسي، به دين و مظاهر ديني علاقهاي داشته باشيم يا علاقهاي نشان بدهيم. يك وقت هم كه وقت استفادهي از تعليم و معرفت ديني است، بمانيم و نتوانيم وظيفهمان را تشخيص بدهيم يا از آن ايمان، پشتوانهاي براي عمل پيدا كنيم؛ اين كافي نيست. بايد كار معرفتي عميق انجام بگيرد. 25/7/85
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید