تا به حال از خودت پرسيده اي مشمول کدام يک از آيات قرآن هستي ؟! اصلاً تا به حال يک دور قرآن را به منظور پيدا کردن مصداق هايي براي هر آيه اش خوانده اي ؟!
با خودم فکر کردم و گفتم چون ما آدما براي همه کس و همه چيز وقت داريم ، جز قرآن و هميشه مي گوييم : سرم شلوغه ، نمي رسم !!!در اينجا چند آيه از باب تذکري به خود بيان کنم تا شايد کمي براي انديشيدن در آيات قرآن وقتي پيدا کنيم !!!!
روزي که بهترين دوست هم به دردمان نمي خورد!
آسمان چون فلز گداخته، كوه ها چون پشم متلاشي،هيچ دوستي سراغ دوستش را نمي گيرد .1روزي كه آسمان چون فلز گداخته گردد و كوه ها چون پشم . و هيچ خويشاوندي از حال خويشاوندخودنپرسد.
« مُهل » به معناي ته مانده ي روغن زيتون و آهن و مس مذاب و غير آن استعمال شده است.
« عِهن » به معناي پشم رنگارنگ است.
« حَميم » و « حمم » به معناي آب داغ و جوشان است . از اين رو به آب گرمي كه از منبع خود خارج مي شود « حَمَّة » مي گويند ؛ و به عرِق انسان و حيوان هم « حَميم » مي گويند. حمّام را هم به جهت آب گرم يا عرِق كردن انسان در آن «حَمّام» گفته اند .
« حامِيَة » نيز به معناي گرم و سوزنده است. و در اين آيه ، « حَميم » به معناي خويشاوند مهربان است ،زيرا در حمايت از خويشاوند خود حادّ و داغ است ؛ و حتي به هر كسي كه مهربان باشد« حَميم » گويند ، زيرا در حمايت از دوست خود گرم و محكم است.
معاد استثنا در قوانين خلقت نيست!
معاد مقتضاي عدل الهي است ؛ عقيده به معاد ضمانت اجرايي تكاليف الهي است ؛ بايد عوامل سعادت انسانها به كمال خود برسند .
علاوه بر اينها ، براساس الهامات فطري ، مرگ پايان زندگي نيست و اين الهامات منحصر به ما نيست و تمام اقوام ، حتي انسانهاي نخستين ، واجد آن بوده اند ؛ و در يك كلام بايد گفت : عشق به خلودو جاودانگي در فطرت انسان مكنون است ؛ و اين خود دليل واضحي است بر اينكه انسان بر حسب ساختمان خلقتش در مسير بقا قرار دارد نه در مسير فنا .
روزي كه نه مال سود مي دهد و نه فرزندان ؛ مگرآن كس كه با قلبي رَسته از شرك به نزد خدا بيايد
متوسل به هر چيزي براي نجات
مرز بين مردم در قيامت
2. « گنه كار دوست دارد هر چه داشته بدهد تا نجات يابد »
يكديگر را برابر چشمانشان آرند . گناهكار دوست دارد كه خويشتن را بازخرد به فرزندانش ، و زنش و برادرش ، و عشيره اش كه او رامكان داده است ، و همه ي آنها كه در روي زمين اند ، و نجات يابد.
« يَوَدُّ » از مصدر « وِدّ » و « وِداد » و « مَوَدَّة » به معناي دوست داشتن است .
وَدُود ، ازاسماءاللّه ، هم به معناي دوست دارنده است .
خداوند در آيات متعددي از قرآن كريم از اين حالت انسان مجرم در صحنه ي قيامت سخن گفته است تا هم اِخبار از غيب باشد و هم هشداري به او و هم دفع توهم از او كه مبادا گمان كند آن روز مي شود راه فراري از عذاب الهي پيدا كرد.
« فَاليَومَ لايُؤخَذُ مِنكُم فِديَةٌ وَ لا مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا ؛ پس امروز نه از شما فديه اي پذيرفته مي شود و نه از كافران .»3
« وَاتَّقُوا يَوماً لا تَجزي نَفسٌ عَن نَفسٍ شَيئاً وَ لا يُقبَلُ مِنها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤخَذُ مِنها عَدلٌ وَ لاهُم يُنصَرُونَ ؛ و از روزي بترسيد كه كسي مجازات ديگري را نمي پذيرد و نه از اوشفاعت پذيرفته مي شود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه ياري مي شوند .»4
در سورة بقره نيز وجود هر گونه خريد و فروش و دوستي و رفاقت درقيامت منتفي شده است . و نيز مي فرمايد:
« اِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَن تُغنِيَ عَنهُم اَموالُهُم وَ لااَولادُهُم مِنَ اللهِ شَيئاً ؛ كافران هرگز نميتوانند در پناه اموال و فرزندانشان از مجازات خدا در امان بمانند .»5
« اِستَجيبُوا لِرَبِّكُم مِن قَبلِ اَن يَأتِيَ يَومٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ ما لَكُم مِن مَلجَأٍ يَومَئِذٍ وَ ما لَكُم مِن نَكيرٍ ؛ اجابت كنيد دعوت پروردگار خود را، پيش از آنكه روزي فرارسد كه بازگشتي براي آن در برابر ارادة خدا نيست ؛ و در آن روز نه پناهگاهي داريد و نه مدافعي .» 6
« يَومَ لا تَملِكُ نَفسٌ لِنَفسٍ شَيئاً ؛ روزي است كه هيچ كس قادر بر كاري به سود ديگري نيست .»7
مواظب باشيد !
خداوند در خلال آيات 17 و 18 سورة معارج دو ويژگي سرنوشت ساز و تعيين كنند ه مجرمان را كه به سبب آن دوزخي شده اند بيان كرده است:
« اَدبَرَ وَ تَوَلّي » ، به تعاليم توحيدي پيامبر(ص)پشت كردن.
« وَ جَمَعَ فَاَوعي » ، جمع مال و ثروت و ذخيره كردن آن .
اولين مورد ، سبب از بين رفتن حيات فردي انسان است ، چه اينكه روح آدمي را بقا و دوامي جز توحيد نيست ؛
و ديگري ، سبب از بين رفتن حيات اجتماعي انسان است ، چه اينكه اجتماع بشري با انفاق و نوع دوستي و ايثار و بخشش باقي مي ماند.
كافران هرگز نميتوانند در پناه اموال و فرزندانشان از مجازات خدا در امان بمانند
قلب سليم تنها سرمايه نجات
روزي كه نه مال سود مي دهد و نه فرزندان ؛ مگرآن كس كه با قلبي رَسته از شرك به نزد خدا بيايد. 8
سلامت قلب به چيست؟
از جمله مسائل مورد توجه قرآن كريم و روايات شريف ، قلب و سلامت و حيات آن وامراض و نقايص و مرگ آن است . قرآن گاهي فرموده : قلب غليظ و سخت تر از سنگ مي شود: « ثُمَّ قَسَت قُلُوبُكُم مِن بَعدِ ذ"لِكَ فَهِيَ كَالحِجارَةِ اَو اَشَدُّ قَسوَةً » 9؛ و در جايي فرموده قلب مريض مي شود : « في قُلُوبِهِم مَرَضٌ » 10؛ و در آيه ديگر فرموده : قلب زنگ ميزند وتيره مي شود: «كَلاّ بَل رانَ عَلي" قُلوبِهِم»11؛ همچنين فرموده قلب مُهر زده مي شود و ديگرهدايت پذيري اش را از دست ميدهد : « خَتَمَ اللهُ عَلي"قُلُوبِهِم »12؛ اما گناهان را به قلب نسبت نمي دهد : « وَ لكِن يُؤاخِذُكُم بِما كَسَبَت قُلُوبُكُم » 13
وفرموده : قلب است كه ميترسد: « سَنُلقي في قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعبَ »14؛ و قلب وسيله فهم و درك هدايت است : « لَهُم قُلُوبٌ لا يَفقَهُونَ بِها »15؛ و ايمان حقيقي و هدايت واقعي نفوذ ايمان و توحيد به قلب است و حالت تسليم آن است: « وَ لَمّا يَدخُلِ الايمانُ في قُلُوبِكُم »16؛ و بالاخره خداوند قلب را مخزن رأفت و رحمت و اطمينان و سكينه معرفي كرده و آن را مرتبط با ذات مقدس خداوند دانسته است ؛ « وَ جَعَلنا في قُلُوبِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً.» 17
درقيامت چيزي جز قلب سليم به كار نمي آيد
« سَليم » از مادّة « سَلم» است به معناي سلامت و سالم بودن از بيماريها
در ارزش واهميت آن در روايات ، همين بس كه امام علي(ع) فرمودند:
« اِذا اَحَبَّ اللهُ عَبداً رَزَقَهُ قَلباًسَليماً وَ خُلُقاً قَويماً ؛ هر گاه خداوند بنده اي را به دوستي خود برگزيند به او سلامت قلب و نيكي خُلق عطا مي كند ».18
از رسول خدا(ص)درباره قلب سليم پرسيدند. حضرت فرمود: « قلب سليم دينداري به دور از شك و پيروي از هواي نفس است و نيز عمل كردن خالصانه و بدون تظاهر وشهرت طلبي .» 19
امام علي(ع) فرمودند : « شرط رسيدن به سلامت قلب اين است كه براي مؤمنان همان را پسندي كه براي خود مي پسندي .»20
سعي کنيم در زندگي زماني را براي بهره برداري از آيات نور باز کنيم . قطعاً نتايج روشنش را در زندگي لمس خواهيم کرد .
فرآوري : زهرا اجلال – گروه دين و انديشه تبيان
پي نوشت ها :
1- معارج / 8 – 10
2- همان / 11 – 14
3- حديد / 15
4- بقره / 48
5- بقره / 254
6- شوري / 47
7-انفطار / 19
8- شعراء / 88 – 89
9- بقره / 74
10-همان / 10
11- مطففين / 14
12-بقره / 7
13-همان / 225
14-آل عمران / 151
15- منافقون /3
16- حجرات / 14
17-حديد / 27
18-نهج البلاغه / ح 27
19-نهج الفصاحه
20-نهج البلاغه / ح 55
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید