مقدمه
مهمترین مسئلهای که هر جوان در طول زندگی با آن روبهرو است، مسئلة انتخاب شریک زندگی است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی خانوادگی بهوجود میآید، به خطای انتخاب و عدم سنخیت و کفویت همسران برمیگردد. در انتخاب همسر باید توجه داشته باشیم، میخواهیم کسی را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگی کنیم. نباید این مسئلة مهم از روی احساسات و بدون دقت و مشورت انجام گیرد، زیرا اگر انسان با همسري شايسته، مناسب و هماهنگ ازدواج نكند، کارش بسیار مشکل خواهد بود. مبادا با خود بگوید: فعلاً ازدواج میکنم و اگر در آینده نتوانستیم با هم زندگی کنیم، میتوانیم از هم جدا شویم.
برای انتخاب همسر باید معیارهایی داشته باشیم؛ یعنی دختر و پسر، باید ملاکها و میزانهایی داشته باشند و بدانند چه همسری، با چه مشخصات و چه صفاتی میخواهند؟
از اینجاست که اهمیت شناخت معیارها و ملاکهای مناسب ازدواج برای جوانان مطرح میشود و آنها تشنة یافتن منبعی برای شناخت این معیارها میشوند. با توجه به این نیاز اساسی، در اینجا مجالی یافتیم تا در رابطة با مهمترین و اساسیترین معیارها و ملاکهای یک همسر خوب برای ازدواج سخن بگوییم.
معیارها و ملاکهای انتخاب همسر
در یك جمعبندی كلی، معیارها و ملاكهای انتخاب همسر مناسب (یعنی همسری که شما را در رسیدن به اهداف ذکرشده برای ازدواج یاری دهد و شما نیز برای رسیدن او به خواستهها و نیازهایش بايد تلاش کنید) دو نوع است:
آنهایی كه ركن و اساس هستند و برای رسیدن به یك زندگی سعادتمندانه نقش بسزایی دارند؛
آنهایی كه شرط كمال هستند و برای بهتر و كاملترشدن زندگیاند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.
عوامل دستة اول را میتوان در موارد زير گنجاند:
کفویت؛
شرایط اقتصادی؛
ویژگیهای جسمی (زیبایی) و روحی؛
سن؛
شرایط شخصیتی (درونگرا، برونگرا، مكانكنترل بیرونی، مكانكنترل درونی، شخصیت قربانی)
دوست داشتن؛
عامل اصلی و سرنوشتساز در دستة اول کفویت است که بهصورت اجمالی به بررسی آن میپردازیم.
«کفو» در لغت بهمعنای نظیر و شبیه است و در ازدواج بهاین معناست که میان زن و شوهر باید تا حدی شباهت وجود داشته باشد
زن و شوهری که میخواهند عمری را با هم زندگی و برای تربیت فرزندانی سالم و صالح کوشش و همکاری كنند، باید با یکدیگر توافق و همتایی و همانندی نسبی داشته تا مجذوب یکدیگر شوند و بتوانند نیازهای جسمی و روحی یکدیگر را درک و به آن پاسخ گویند. بهعنوان مثال، تحصیلات مشابه باعث همگونی ميشود. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجة تشابه درجة هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوتهای عمدهای در جهانبینی و نگرش افراد ایجاد میكند. آیا فردی كه تحصیلات دانشگاهی را در مقطع لیسانس تجربه كرده و افكار و عقایدش بهطور خاصی منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی كه دارای بهرة هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع راهنمایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوة سخنگفتنها، نشست و برخواستها، معاشرتهای اجتماعی، توانايیهای متفاوت و مهارتهای لازم برای یك زندگی مشترك موفق و همچنين کفویت در سن و بسیاری موارد مشابه و تأثيرگذار در زندگی بشری تحت تأثير مستقیم آموزشهای ناشی از میزان تحصیلات نیست؟
در جاهلیت قبل از اسلام، قشربندی قبیلهای و پایگاه و طبقة اجتماعی، ملاک همة ارزشها و وصلتها شمرده میشد و بر همین اساس، ازدواج صورت میگرفت و کفویت به همانندی و همتایی طبقاتی و قبیلهای تفسیر میشد. پیامبر اعظم اسلامصلیاللهعلیهوآله برای شکستن این پندار و جلوگیری از انحرافها «اسلام» و «ایمان» را بهعنوان شرط بایسته و لازم در امر ازدواج معرفی و بقیة شروط کفویت را زیرمجموعة آن بیان کردند.
درواقع، میتوان گفت که ازدواج نوعی ترکیب بین دو انسان است، یک مرد و یک زن. همانطور که در ترکیبات شیمیایی دو عنصری که با هم ترکیب میشوند هرقدر از نظر هویت وجودی به یکدیگر نزدیکتر باشند ترکیب آن دو استوارتر و عمیقتر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی نباشد، ترکیب آن دو سست و لرزان بوده و پس از زمان کوتاهی از بین خواهد رفت، در ازدواج هم با توجه به تفاوتهایی که میان زن و مرد وجود دارد، به هر ميزان زمینههای اشتراکی و یکسانی بین آنها بیشتر باشد، ازدواج آن دو استوارتر و محکمتر خواهد بود و بالعکس. پس اساس کار در روابط میان زن و شوهر، تناسب و هماهنگی میان آن دو است و باید به اصل کفویت و همانندی در ابعاد مختلف آن از جمله:
کفویت و همخوانی در ایمان و عقاید مذهبی؛
کفویت در اخلاق؛ تناسبات خانوادگی از نظر: اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی؛
کفویت ادراکی و تحصیلی؛
کفویت نگرشی؛
کفویت از نظر هوش؛
تناسب سیاسی و اجتماعی.
توجه خاص و ویژهای مبذول داشت.
کفویت در ایمان و عقاید مذهبی
بیشک تقوای زن و شوهر و وجود تناسب مذهبی، مهمترین عامل مؤثر بر گزینش همسر و تضمینکنندة سلامت و موفقیت در ازدواج است و بهرغم تحولات اجتماعی جدید و فردگرایی در روزگار ما، تأثير باورهای مذهبی بر رفتار و گفتار زن و شوهر قابل توجه است و همواره و در همهجا بر رفتار و گفتار همسران مؤثر بوده است. پیامبرصلياللهعليهوآلهوسلم به فرد مسلمانی که قصد ازدواج داشت، فرموند:
علیک بذات الدین
بر تو باد که همسر دیندار بگیري[1]
البته منظور از کفویت در ایمان این است که دو طرف بایستی در میزان دینداری، نوع نگاه به اعتقادات، سختگیری، وسواس یا اعتدال در امور دینی و... متناسب باشند. چهبسا در برخی از موارد دیده میشود که دو فرد با ایمان بهدلیل اختلاف فاحش در نوع نگاهشان به مسائل دینی، دچار مشکلات عدیدهای در زندگی مشترک میشوند.
درهرصورت، میزان پایبندی به اعتقادات دینی و باورهای مذهبی نقش مهمی در استحکام و پایداری ازدواج و خانواده ایفا میکند. دختر و پسری که بهرغم اختلاف در اعتقادات دینی با یکدیگر ازدواج میکنند، با مشکلات متعددی در زمینة تربیت فرزندان، شیوة زندگی، فعالیتهای اوقات فراغت، نوع روابط و معاشرتها و لباس پوشیدن روبهرو میشوند، زیرا عقاید دینی، بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهند. اختلاف سلیقه در مورد چاشنیها و یا نوع غذاخوردن و لباس پوشیدن از موارد سطحی است؛ درحالیکه، اختلاف عقیده دربارة سنتهای دینی و فرهنگی اهمیت خاصی دارد.
اهمیت ایمان از دو جهت اصلی قابل بررسی است:
شخص باایمان بهمیزان قدرت ایمان خود و بهعلت ارتباط قلبی با خدا و برخورداری از یک نیروی کنترلکنندة درونی، فردی قابل اعتمادتر است و بههمیندلیل در بسیاری از موارد از لغزشها، انحرافها و ارتکاب اعمال خلاف دوری میکند. همچنین این افراد در پیشگاه خدا تعهد قلبی داشته و در برابر دیگران نیز به تعهدات خود عمل میکنند و میتوان به قول و تعهد آنها در امر ازدواج اعتماد کرد.
افراد باایمان بهعلت اینکه از نظام اعتقادی و ارزشی واحدی پیروی میکنند، دارای بینشها، گرایشها و سلیقههای کموبیش یکسانی هستند. زن و شوهری که هر دو در مکتب دین تربیت یافتهاند، اگرچه از قبل همدیگر را نمیشناختند، اما در موارد اساسی نقاط مشترک فراوانی دارند. اینگونه افراد در مواردی هم که دچار اختلاف میشوند، میتوانند با مراجعه به تعالیم دینی که مورد قبول هر دو است به وحدت نظر برسند و این بهترین و مطمئنترین وسیله برای تضمین سعادت در پیوند زناشویی است.
بهطور کلی، ایمان مذهبی از دو راه مهم بر ثبات و استحکام خانواده تأثير میگذارد. نخست از راه تقویت و تحکیم مبانی اخلاقی فرد که از نتایج آن، ایجاد یک عامل کنترل درونی است که از توسل شخص به اقدامات ظالمانه جلوگیری میکند. امام حسن مجتبیعلیهالسلام میفرمایند: «دختر خویش را به ازدواج شوهر متدین و پرهیزگار درآورید زیرا چنین شخصی اگر دخترتان را دوست بدارد او را اکرام میکند و چنانچه او را نپسندد به وی جفا و ستم روا نخواهد داشت.»[2]
راه دوم عبارت است از تأثير ایمان مذهبی در معنابخشیدن به زندگی و ایجاد حس رضایت در افراد. بدون شک از عوامل اصلی اختلاف در خانواده، توقعات فزاینده و آرمانگرایانة زوجهای جوان از زندگی مشترک است که برآوردهنشدن آنها، باعث احساس نارضایتی و درنتیجه کوشش نامعقول و نسنجیده در جهت تغییر وضع موجود به وضع مطلوب است. افزون بر آن، بروز نابسامانیهای اقتصادی، فرهنگی و... روابط زناشویی را به روابطی شکننده و ناپایدار تبدیل میکند. این در حالی است که ایمان به وعدههای الهی، مؤثرترین عامل در جهت ایجاد حس رضایت و امید به آینده و درنتیجه، سازگاری با ناملایمات و دشواریهای زندگی است. بر پایة همین ملاحظات است که روایات اسلامی در مقام معرفی معیارهای گزینش همسر، توجه خاصی به عوامل دینداری، پرهیزکاری و اخلاق دارد.
با توجه به این شرایط، زندگی در کنار یک دیندار آرامش بیشتری به انسان میدهد و همانگونه که قبلاً اشاره شد یکی از اهداف مهم ازدواج رسیدن انسان به آرامش است. برای نیل به این هدف باید توجه داشت که تا فرد خودش به آرامش نرسیده باشد، نمیتواند همسر خود را به این سو سوق دهد. اینجاست که موضوع ایمان بیشتر معنا مییابد. ایمان از واژه «امن» گرفته شده است و در روایات اسلامی آمده که اگر کسی ایمان داشته باشد، آرام است.
البته نکتة بسیار مهم در اینجا این است که برخی ایمان را با تدین ظاهری برابر میدانند. امام رضاعلیهالسلام در این رابطه میفرمایند: «ایمان فرد به حجم نماز و روزههایش شرکت در محافل مذهبی نیست بلکه به صداقت و امانتداری اوست.»
بنابراین، باید توجه داشت که دینداری افراد صرفاً به خواندن نماز و پارهای آداب ظاهری سنجیده نمیشود، زیرا برخی این امور را از سر عادت و نه برای بندگی و اطاعت خدا انجام میدهند. بلکه دینداری را بهوسیلة امانتداری، وفای به عهد و صداقت، اجتناب از مال حرام، اخلاق نیکو، تقید به امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حقوق دیگران، اجتناب از ظلم و تعدی و... میتوان تشخیص داد.
امام صادقعلیهالسلام میفرمایند: «به نماز و روزة مردم فریب نخورید، زیرا برخی از مردم به نماز و روزه عادت کردهاند، آنچنان که از ترک آن ناراحت میشوند.»
منابع
بانکی پور، امیرحسین؛ مطلع مهر؛ کمالی نژاد؛ 1387.
بیابانگرد، اسماعیل؛ جوانان و ازدواج؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ 1386.
به پژوه، احمد؛ ازدواج موفق وخانوادة سالم، چگونه؟ انجمن اولیا و مربیان؛ 1388.
بیرقی، ابوالفضل؛ آموزشهای قبل از ازدواج؛ نوای دانش؛ 1387.
سادات، محمدعلی؛ راهنمای همسران جوان.
حسینی بیرجندی، سیدمهدی؛ مشاوره در آستانة ازدواج.
حسینی، سیدعلیاکبر؛ روزنامه رسالت؛ شماره 6586- 9/9/87.
عابدينی، مطهره؛ انتخاب همسر؛ پيام رسان؛ 1387.
گنجی، حمزه؛ روانشناسی عمومی
10. مجلة عصر جديد، مقالة سمينار ازدواج؛ سال اول،شمارة اول، آذ1370. 225
11. ملکی، حسن؛ مشاورة قبل از ازدواج باجوانان؛ نيکان کتاب، 1387.
12. مطهری، محمدرضا؛ مشاوره و راهنمايی از ديدگاه اسلام؛ دفتر تبليغات اسلامی حوزة علمية قم؛ 1379.
13. مظاهري، علي اکبر؛ جوانان و انتخاب همسر- پارسايان؛ 1388.
14. دکتر فرهنگ؛ سي دي ازدواج موفق.
پايگاه اطلاعرسانی charismaco.com.www
پايگاه اطلاعرسانیpeyvandeasemani.ir www
پايگاه اطلاعرسانی www. tebyan.net
پايگاه اطلاعرسانیwww.niksalehi.com
پايگاه اطلاعرسانی www.tabesh.net
پايگاه اطلاعرسانی www.harfehesabi.blogfa.com
پايگاه اطلاعرسانی www.askquran.ir
پايگاه اطلاعرسانی www.turkmenstudents.com
--------------------------------------------------------------------------------
[1] وسائلالشيعه، ج 14، ص 30
[2] مکارماخلاق؛ ص204 و بحارالانوار؛ ج 10، ص 373
[3] وسائلالشيعه؛ ج 14، ص 51
[4] بحارالانوار، ج 100، ص 235
[5] بحارالانوار؛ ج 100، ص 235
[6] جواهر؛ ج 29، ص 37
[7] اصول کافی؛ ج 5، ص 337
نوشته شده توسط: اکرم اشرفی ، شمسا سبزیان ، ملیحه عیان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید