بهترين توصيه آن است كه براي ترميم عواطف خود و يافتن اميدي دوباره به زندگي، اين درد را كاملاً احساس كنيد! تعجب نكنيد، زيرا اين درد دروني بايد احساس شود تا بتوانيد از آن عبور كنيد. اگرچه بدترين قسمت طلاق آن است كه مجبوريد اين درد را احساس كنيد، اما تنها از طريق احساس اين درد و عبور از آن و گذراندن اين مرحله است كه مي توانيد به مرحله بعدي كه مرحله بخشش است وارد شويد، و گرنه هميشه در اين مرحله دردناك باقي مي مانيد. بخشش به شما اين فرصت را مي دهد تا دلتان براي پذيرش واقعيت باز بماند و واضح است كه تنها وقتي مي توانيد اميد و عشق به زندگي داشته باشيد و محبت ديگران را بپذيريد كه دريچه قلبتان براي جذب نيروهاي مثبت باز بماند.
البته اين مسئله فقط به طلاق مربوط نمي شود. اكثر ما در زندگي شرايطي داشته ايم كه قلبمان از اندوه پرشده است، يك نفر در زندگي ما وجود داشته كه فراموش كردن و بخشيدن او بسيار مشكل بوده و بيرون كردن او از ذهن ما بسيار دشوار و سخت است. به هر حال، اكثر همسران بعد از طلاق حتماً به اين مرحله مي رسند كه به طور واقع بينانه به همسر سابقشان فكر كنند، بخصوص اگر همسران هنوز به آشتي فكر كنند، اين مرحله حتماً برايشان پيش مي آيد.
هر كاري به تمرين احتياج دارد
تمرين هاي زير به نحوي طراحي شده اند كه به شما كمك مي كنند دورنما و ديدگاهي منطقي از همسر سابق خود بدست آوريد و احساستان نسبت به او منطقي تر باشد. همچنين اين تمرين ها به شما كمك مي كند تا اگر همسرتان واقعاً لياقت زندگي دوباره را دارد و حتي تا حد زيادي حق با اوست بتوانيد با او تماس برقرار كنيد. ترميم دل شكسته به زمان احتياج دارد و البته بايد براي آن تلاش كرد. به ياد داشته باشيد كه با گذشت زمان، احساسات منفي شما برطرف خواهد شد.
تمرين شماره 1
يك فهرست واقعي در مورد همسر سابقتان تهيه كنيد. دو برگ كاغذ برداريد و بنشينيد و فهرستي تهيه كرده و تمام دلايلي كه همسر قبليتان طبق آن دلايل براي شما شريك خوبي در زندگي نبوده است را بنويسيد. به طور كاملاً اختصاصي وارد جزئيات شويد. او در روابطتتان چه كرده است كه باعث شده شما به اين احساس و باور برسيد كه او شريك واقعي زندگيتان نبوده است؟ شما مي توانيد تجربيات خاصي را فهرست كنيد مثل <وقتي سال گذشته براي ديدار خانواده ام رفته بوديم، او خودش را گرفته بود و اصلاً ارتباط گرمي برقرار نكرد.> يا <او تولد مرا فراموش كرد.> ضمنا احساسات خود را هم فهرست كنيد مثلاً: <من دائم احساس مي كنم كسي را از دست داده ام <يا> ما هيچ وقت به هم نگفتيم كه يكديگر را دوست داريم.> فهرست شما مي تواند هر چقدر كه دوست داريد بلند باشد و اصلاً محدوديتي دراين مورد وجود ندارد. چه 10 مورد چه 200 مورد، تفاوتي ندارد. نكته كليدي در اين كار آن است كه اصلاً هيچ مسئله اي را سانسور نكنيد و واقع بين باشيد.
دومين برگ كاغذ مربوط به آن است كه فهرستي از خصوصياتي كه دوست داشتيد همسر سابقتان داشته باشد، در آن قيد كنيد، مثلاً <اي كاش روي خوشي داشت و اين قدر خشك نبود.> يا <اي كاش به سفركردن بيشتر اهميت مي داد.> ضمناًُ احساساتتان را هم فراموش نكنيد: <اي كاش به من احترام مي گذاشت و با من گرم تر برخورد مي كرد.>هر دو ليست را در محلي قرار دهيد كه دائم به آنها دسترسي داشته باشيد. وقتي لحظاتي به اين مسئله فكر مي كنيد كه چرا چنين احساسي داريد، چرا مايليد دوباره آشتي كنيد، چرا از هم جدا شديد يا چرا هر چه كرديد كارساز نبوده است، فهرست ها را برداريد و به آنها نگاهي بيندازيد. در اصل اين نگاه واقع بينانه به احساسات شماست. ممكن است شما بعد از ديدن آنچه كه نوشته ايد، متوجه شويد چرا در زمان زندگي مشترك و لحظه جدايي، احساس خوشحالي و سعادت نمي كرديد و شايد به اين نقطه برسيد كه او تقصيري نداشته و نبايد تغيير مي كرده و اين خود شما بوديد كه بايد كمي شرايط را تغيير مي داده ايد و يا بالعكس، شما اصلاً حق داشته ايد و او بايد به گونه ديگري رفتار مي كرده است.
تمرين شماره 2
اگر شما و همسر سابقتان، اوقات خود را با دوستاني مشترك و حول يك محور مي گذرانديد، حالا زمان آن رسيده است كه به دنبال دوستان جديدي بگرديد. كاري كه گفتيم به اين معنا نيست كه از خير تمامي دوستان خود بگذريد، بلكه دوستان جديدي هم پيدا كنيد تا در صورت عدم بازگشت شما و همسر سابقتان به زندگي مشترك، دوستاني داشته باشيد كه از شما حمايت كنند و در مواقع نياز به دادتان برسند. معمولاً مردم از ايجاد ارتباط و دوستي با فردي كه متاركه كرده است ابا دارند و خود را كنار مي كشند. بنابراين بهتر است همزمان فعاليت هاي جديدي را آغاز كنيد و با مردم ارتباط برقرار كنيد، مثلاً به كلاس هنري برويد، به گروه هاي ورزشي ملحق شويد، با گروه هاي مذهبي همكاري كنيد يا مهارتي جديد ياد بگيريد. هر عاملي كه باعث شود اطراف شما از مسائل جديد پر شود و با آدم هاي جالبي روبرو شويد به بهبود وضعيت شما كمك مي كند. به ياد داشته باشيد ساده ترين راه براي داشتن دوستان جديد از طريق علائق و سليقه هاي مشترك است. ضمناً دوستاني را كه ارتباطتان با آنها قطع نشده است فراموش نكنيد. گاهي برقراري ارتباط با دوستان قديمي ساده تر از پيدا كردن دوستي تازه است اما همه اين موارد به شرايط شما بستگي دارد. اگر دوستان قديمي شما را ناراحت مي كنند ارتباط را قطع كنيد و گر نه به ارتباطتان ادامه دهيد. انتخاب كاملاً به عهده خود شماست.
تمرين شماره 3
هر از گاهي به خودتان يادآوري كنيد كه تمامي اين مسائل خواهد گذشت. درست است كه درد جدايي بسيار شديد است، اما مي گذرد. اگر اين درد را احساس كنيد و از آن عبور كنيد به قسمت بعدي مرحله جدايي، يعني ترميم مي رسيد. وقتي براي اولين بار سعي كرديد اين درد را احساس كرده و بررسي كنيد، متوجه مي شويد كه مسئله آن قدرها هم كه فكر مي كرديد بد و ناگوار نبوده است. وقتي به اين مرحله رسيديد كه ديگر اين درد شما را آزار نمي دهد، اولين نشانه اي كه مي گويد: <شما در مسير جاده بهبودي قرار گرفته ايد> در شما ظاهر شده است.
البته نكته مهمي وجود دارد كه افرادي كه متاركه كرده اند، همچنين اطرافيان آنان بايد به آن توجه كنند. اينكه يك خانم يا آقا وضعيت بدگذشته را پشت سر گذاشته، به اين معنا نيست كه آنها ديگر آرام شدند و نيازي به تسلي خاطر ندارند و يا قلبشان از ناراحتي و كينه صاف شده است. آنها هنوز به زمان احتياج دارند تا از مشكلات اين فقدان خلاص شده و بهبود پيدا كنند، درست مثل زخمي كه نياز به زمان دارد تا دوباره بسته و ترميم شود. اين زخم در طول مدت ترميم هنوز درد دارد. طلاق يك تغيير بسيار بزرگي است كه ممكن است در زندگي افراد اتفاق بيفتد و حتي اگر مدت زيادي از آن گذشته باشد، باز هم ناراحتي ها و اثرات آن وجود دارد. آنچه براي زن و مرد در اين شرايط اهميت دارد حفظ حسي سالم، نگهداري تعادل و حركت در مسيري است كه بعد از طلاق طي مي كنند تا دوباره بعد از جدايي، بتوانند شادي را به دست آورند.
زن با مرد فرق دارد!
مردها بعد از طلاق بايد زماني را در تنهايي سپري كنند تا احساس استقلال خود را بدست آورند و احساس كفايت داشته باشند؛ يعني در موردي كه در طي فرآيند جدايي، خلا‡ آن را احساس مي كردند. مردها در اين زمان به تفكر و سبك و سنگين كردن وقايع نياز دارند تا دوباره در مورد خود احساس خوبي بدست آورند. البته بايد به آقايان توصيه كرد كه به هيچ وجه بلافاصله بعد از طلاق به فكر ازدواج مجدد نيفتند و تا زماني كه احساسات جريحه دار شده آنان ترميم نشده، دست به اين كار نزنند زيرا آنها هنوز مراحل روحي بعد از طلاق را طي نكرده اند و ترميم دروني آنها تكميل نشده است. ازدواج مجدد در اين شرايط نه تنها چاره ساز نيست بلكه مشكلات زياد تري ايجاد مي كند. در مورد خانم ها وضع فرق مي كند. آنها سعي كنند با به دست آوردن حسي سالم و خوب و اطمينان خاطر دادن به خود، با فراهم كردن شرايط جهت اينكه مورد تاييد ديگران قرار بگيرند و وجهه مجددي كسب كنند و نيز با اتكاء متقابل به افرادي كه حمايت از آنها را به عهده دارند، تعادل روحي خود را به دست آورند. خانم ها در اين دوران كمي خودخواه مي شوند و چون حس مي كنند به آنها ظلم شده و يا مورد توجه قرار نگرفته اند، سعي مي كنند به خود فكر كنند، اوقاتشان را با دوستان خود سپري كنند، به تعطيلات بروند و به عبارتي حسابي به خودشان برسند! در اين دوران بهتر است خانم ها به علائق خود بپردازند و مهارت كسب كنند. رسيدن به سرگرمي هاي مورد علاقه در اين دوران يكي از بهترين راه هاي ترميم روحي است و براي مدتي بايد از پرداختن به مسائل جدي بپرهيزند. ضمناً ازدواج مجدد در اين زمان اصلاً مناسب نيست، چون هنوز تعادل احساسي و روحي به دست نيامده است. امروزه مردم به ويژه زنان بيشتر از گذشته به روابط خود اهميت مي دهند و ديگر انتظار ندارند گرمي روابط زناشويي در طي سال ها زندگي مشترك كمرنگ شود، بلكه مي خواهند همان طور گرم و استوار باقي بماند. اگر اين مسائل درك شود، از همين حالا و قبل از اينكه خيلي دير شود، مي توان به نيازهاي زنان و مردان در زندگي مشترك بيشتر توجه كرد. ارتباط موِثر و كارآمد در هر رابطه اي ضروري است، چه در رابطه شغلي و چه در رابطه زناشويي؛ اما اين ارتباط موِثر به مهارت هاي بي شماري احتياج دارد تا دو نفر، از سال ها زندگي مشترك خشنود باشند. تنها راه همسران آن است كه اين راه كارها و مهارت ها را خوب بشناسند تا افق زندگيشان تيره وتار نشود و سايه طلاق بر زندگي آنها گسترده نشود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید