در مورد نحوه انتخاب ملاک هاي انتخاب همسر ،موضوع شاغل بودن خانم از اهميت خاصي برخوردار است. هر شخصي پيش از ازدواج مي بايست تكليف خود را با مسئله شاغل يا خانه دار بودن همسر روشن كند. برخي قبل از ازدواج ، شاغل بودن همسر را به صورت ملاكي آنچنان برجسته در ذهن خود حك مي كنند كه بسياري از موارد ديگر را به پاي آن قرباني مي كنند. در حالي كه اولاً اگر زني را به خاطر درآمد اقتصادي و استقلال مالي انتخاب كنند هدف از ازدواج بهره كشي خواهد بود ، كه يكي از اهداف انحرافي ازدواج است.
در اين صورت، بيشتر به آن زن به صورت يك كالاي اقتصادي و سودآور نگاه شده تا يك همسر، يك شريك، يك همراه ... دوم طبق قوانين حقوقي، شرعي و عرفي ما، تأمين معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدي داشته باشد) و چه نباشد، به عهده شوهر است و هيچ وظيفه قانوني، براي زن در مورد تأمين مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئوليتي اخلاقي است كه سبب مي شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پاي مرد خانه كار كنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به نفع اعضاي خانواده خرج كنند. در اين بين هستند زناني كه درآمد اقتصاديشان را به صورت سرمايه و براي خود پس انداز مي كنند و در مواردي كه هدف از انتخاب، ملاك اقتصادي بوده باشد طبيعي است كه انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگيري و اختلاف بين زوج پيش خواهد آمد.
بلوغ فكري همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصيات اخلاقي متناسب، تلاش جهت حل مشكلات همديگر در سايه همفكري ، تناسب و تفاهم از نكات غير قابل انكار در معيارهاي اساسي انتخاب همسر شمرده مي شود.
پس چه بهتر كه طرفين از ابتدا به ديدي كاملاً واقع بينانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در كنار مسئوليت خارج از منزل، وظايف خانه داري كم رنگ شد جايي براي گله و شكايت باقي نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسي قرار گيرد و زناني كه قصد دارند درآمد خود را پس انداز شخصي نمايند از ابتدا تصميم خود را بيان كنند تا مرداني كه يكي از پايه هاي انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود تجديد نظر به عمل آورند. ازدواج شخصي ترين موضوع در زندگي است. خوب است والدين نيز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقي كه با نظارت بزرگسالان معني پيدا مي كند. جوانان نيز بد نيست بدانند تجربيات بزرگترها در امر ازدواج بسيار بيش از آنچه تصور مي كنند مي تواند راهگشا و راهنماي آنان باشد.
تعديل و تعادل ، رمز موفقيت هر كار است. همانطور كه ازدواجهاي اجباري كه با زور و اعمال فشار والدين بر دختر يا پسر تحميل مي شود پيوند موفقي نيست، خودسري، يكجانبه تصميم گرفتن جوانان و مقابله با تجربيات مفيد و سودمند بزرگترها نيز براي اثبات خود، راه به جايي نخواهد برد. تا فرصت هست از تجربيات و توانايي هاي والدين استفاده كنيد تا بعدها افسوس فرصت هايي كه براي سود جستن از نظريات آنها را داشتيد و استفاده نكرديد بر شما مستولي نشود. اگر عقايد بزرگترهاي خود را نمي پذيريد خودتان دست به كار شده و تحقيق كنيد. بياييد خانواده هاي موفق و ناموفق را شناسايي كنيد. از آنها كه موفق بوده اند معيارها و شيوه ازدواج را جويا شويد و از خانواده هاي مُطـّلقه به عنوان زوجهاي شكست خورده علت جدايي را جويا شويد.
دسته سومي هم وجود دارد. مي توان از مطلقه هاي عاطفي نيز (البته بدون وسواس) تحقيق كرد. زيرا خانواده هاي نابسامان و آشفته اي هم هستند كه به دلايل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتي با هم زندگي كنند. بد نيست جوانان ببينند اين گروه چه معياري براي ازدواج داشته اند كه فعلاً مجبور به تحمل همديگر هستند. سپس مي توانند از تجربيات كساني كه موفقيت يا شكست آنها را به چشم ديده اند استفاده كرده و در جهت سعادت خود بهره جويند، كه از قديم الايام گفته اند: « انسان عاقل همه چيز را خود تجربه نمي كند، بلكه از تجربيات ديگران نيز استفاده مي كند». خانواده مي تواند در انتخاب صحيح ياريگر شما باشد اما نهايتاً اين شما هستيد كه به عنوان عامل اصلي مي بايست شناخت درستي از خصوصيات ، توانايي ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگي داشته باشيد تا بتوانيد بر مبناي آن معيارها و خودشناسي كه در سايه خلوت با خويش و جستجوي لايه هاي ذهني خود كه مسلماً در صداقت كامل به دست آمده مناسبترين فرد را براي شراكت در تمام زندگي خود برگزينيد.
عشق مي تواند مكمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پيوند، علاقه، محبت و شايد عادت ديداري طرفين باشد و آنها با علاقه شديد در اوج هيجان ، اقدام به تصميم گيري كرده و دست به انتخاب بزنند مشكل بتوان ادعا كرد انتخاب درستي انجام شده باشد.
چنانكه گفته اند : « با فردي ازدواج كن كه اگر هم جنس تو بود بهترين دوستت بود.» ازدواج رويدادي است كه انسانها را با اعتقادات، اولويت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (كه بعضاً بسيار متفاوت است) رو به رو مي سازد. پس اگر اين انتخاب بر مبناي معيارهاي منطقي و عقلاني باشد پس از انتخاب عقلاني، عواطف نيز شكل گيرند. اما بر عكس. اگر دوست داشتن از روي احساس باشد و تنها ملاك ، علاقه بدون پايه عقلي و منطق باشد ، به احتمال زياد با شكست مواجه خواهد شد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید