تدبير ش 62
نمونة بارز وابستگي سياسي كشور قبل از انقلاب اسلامي
قبل از انقلاب، كشور از لحاظ سياسي وابسته بود؛ يعني حكومت، چه خود محمدرضا، چه دستگاههاي گوناگون، مطيع آمريكا بودند؛ منتظر اشارة آمريكا بودند. باز شواهد فراوان است. آدمي پا ميشود از اينجا ميرود آمريكا - دكتر اميني - براي اينكه آمريكاييها را قانع كند كه بشود نخستوزير در ايران. آمد، شد نخستوزير! بعد از يكي دو سال، شاه كه با او مخالف بود، بلند شد رفت آمريكا، آمريكاييها را قانع كرد كه او را از نخستوزيري عزل كند. آمد او را از نخستوزيري عزل كرد! اين، وضع مملكت ما بود. براي انتخاب نخستوزير، شاه مملكت، رئيس كشور محتاج موافقت و رضايت آمريكا بود! در بسياري از مسائل، شاه سفيرآمريكا و سفيرانگليس را به كاخ خود دعوت ميكرد تا تصميمي را كه ميخواهد بگيرد، با آنها در ميان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصميم عملي نميشد. وابستگي سياسي يعني اين. مطيع آمريكا بودند؛ قبل از دورة آمريكا هم مطيع انگليس. رضاخان را انگليسيها خودشان آوردند سركار؛ وقتي ديدند ديگر به دردشان نميخورد، خودشان از حكومت عزلش كردند، از كشور بيرونش كردند، پسرش را آوردند سر كار.3 3. ۸۹/۱۱/۱۵ بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران
سياست تثبيت شدة فاتحان جنگ بينالملل اول و دوم براي منطقة مهم خاورميانه
فاتحان جنگ بينالملل اول و دوم كه عمدتاً چند كشور اروپائي و آمريكا بودند، اينها براي اين منطقة مهم خاورميانه يك سياست تثبيتشدهاي داشتند؛ چون اين منطقه، هم از لحاظ موقعيت سوقالجيشي مهم است - منطقة اتصال آسيا و اروپا و آفريقاست - هم يكي از بزرگترين انبارهاي نفت عالم است - كه نفت، شريان حياتي همة قدرتهاي صنعتي است كه بر دنيا مسلطند - هم از لحاظ ملتها، اينجا داراي ملتهاي كهن، ريشهدار و با سوابق تاريخي است؛ لذا براي اين منطقه يك سياستي را اتخاذ كردند. آن سياست عبارت بود از اينكه در اين منطقه بايد كشورهايي، واحدهاي سياسياي وجود داشته باشند كه اين خصوصيات را داشته باشند: اولاً ضعيف باشند. ثانياً با يكديگر دشمن باشند؛ مخالف باشند؛ با هم كنار نيايند؛ نتوانند اتحاد بكنند. - لذا ديديد سياست تقويت ناسيوناليسم عربي، ناسيوناليسم تركي، ناسيوناليسم ايراني در طول سالهاي متمادي دنبال شد - ثالثاً حكامشان از لحاظ سياسي، دستنشانده باشند؛ مطيع باشند؛ زير بار قدرتهاي غربي بروند؛ حرف گوشكن باشند. رابعاً از لحاظ اقتصادي مصرفكننده باشند؛ يعني نفتي را كه تقريباً مفت از چنگ اينها خارج ميكنند، پول همان نفت را باز خرج واردات كنند، خرج مصرف كنند تا كارخانههاي غربي رونق بگيرد. خامساً از لحاظ علمي عقبافتاده باشند؛ اجازة پيشرفت علمي به آنها داده نشود. اينهايي كه من عرض ميكنم، سرفصل است. هر كدام از اينها حقيقتاً يك كتاب شرح و تفصيل دارد. چطور در ايران ما، در بعضي كشورهاي ديگر، از توسعة علم، تعميق علم جلوگيري ميكردند؟ ملتهاي اين منطقه، از لحاظ فرهنگي، مقلد محضِ اروپاييها باشند؛ از لحاظ نظامي، ذليل و آسيبپذير و ضعيف باشند؛ از لحاظ اخلاقي، فاسد باشند؛ دچار انحطاطهاي گوناگون اخلاقي باشند؛ از لحاظ مذهبي هم كاملاً سطحي و قانع به مذهب فردي و احياناً مذهب تشريفاتي باشند. اين تصويري بود كه آنها از اين منطقه براي خودشان درست كرده بودند؛ براي اين سياستگذاري كردند؛ شايد استراتژيستهاي غربي هزارها ساعت نشستند دربارة اين مسائل مطالعه كردند، فكر كردند، برنامهريزي كردند، آدمهاشان را اينجا در كشورهاي اين منطقه معين كردند و به وسيلة آنها كارها را انجام دادند. با اين تحليل، ميشود رفتار رضاخان را درست فهميد؛ رفتار محمدرضا را فهميد؛ رفتار مصطفي كمال تركيه و ديگران و ديگران را فهميد. اين، برنامة اينها بود.3 3. ۸۹/۱۱/۱۵ بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران
پيشرفتهاي غير قابل انتظار جمهوري اسلامي دراثر اشتباهات سياسي غربيها
خود غربيها اشتباهات سياسياي داشتند؛ اين اشتباهات سياسي هم به جمهوري اسلامي كمك كرد. ببينيد: در همين قضية هستهاي، غربيها اشتباه كردند. براي اينكه با قضية هستهاي ايران مقابله كنند، آن را بزرگ كردند، جنجال كردند، فشار آوردند كه بايد جمهوري اسلامي از قضية هستهاي عقبنشيني كند. خب! در طول اين هفت سال - هفت سال است كه آنها دارند تلاش ميكنند - دوچيز براي مردم دنيا روشن شد. يكي اينكه: ايران توانسته است در قضية هستهاي پيشرفتهاي غير قابل انتظاري پيدا كند. دوم اينكه: ايران با همة اين فشارها ايستاده و عقبنشيني نميكند. خب! اين به نفع ملت ايران بود. حالا همة دنيا ميدانند كه آمريكا و اروپا و دستيارانشان و دنبالهروانشان با همة فشاري كه آوردند، نتوانستند بر جمهوري اسلامي فائق بيايند و او را به عقبنشيني وادار كنند. اين به دست خود دشمنان ملت ايران شناخته شد؛ يعني كمك شد به معرفي ملت ايران.
در قضاياي ديگر هم همينجور است. جنجال كردند كه: ميخواهيم بنزين را تحريم كنيم تا بنزين وارد نشود. خب! ما وارد كنندة بنزين بوديم و هستيم. گفتند: ميخواهيم جلوي ورود بنزين را بگيريم. جنجال و هياهو و سروصدا كردند. تحليلگرانشان پيشبيني كردند، گفتند: كشور شلوغ خواهد شد؛ مردم چه خواهند كرد؟! خب! اين موجب شد كه مسئولين كشور به فكر توليد بيشتر بنزين افتادند. امروز طبق گزارشي كه من دارم - البته به توفيق الهي تا بيست و دوم بهمن - كشور به طور كامل از واردات بنزين بينياز ميشود. طبق گزارشي كه به من دادند، بعد از آن ما حتّي ميتوانيم بنزين را صادر كنيم؛ كه دستورش را هم دادهاند. خب! اين جنجال آنها به نفع ملت ايران تمام شد. ناظران بينالمللي هم اين را ديدند. در همة قضايا همينجور است؛ در تحريم سلاح در دوران جنگ همينجور است؛ در ايجاد جريان موازي و افراطي اسلامي همينجور است. آمدند در همسايگي ما يك جريان افراطي اسلامي را به وجود آوردند، براي تنه زدن به جمهوري اسلامي. حالا آفتي شده به جان خودشان افتاده؛ نميتوانند جلويش را بگيرند؛ نميدانند چه جوري علاجش كنند. در ايجاد اختلافات مذهبي همينجور بود. در همين فتنة 88 همينجور بود. جنجال كردند، هياهو كردند، گفتند: جمهوري اسلامي تمام شد رفت، اختلافات شد، چنين شد، چنان شد؛ بعد نگاه كردند، ديدند ملت ايران فائق آمد. نُه دي و بيست و دوي بهمنِ پارسال جزو اياماللَّه - به معني حقيقي كلمه - بود. دلها دست خداست. خداي متعال اين دلها را آورد وسط صحنه، ملت ايران عظمت خودش را نشان داد. هر كاري ميكنند، به ضررشان تمام ميشود. بعد از اين هم همينجور خواهد بود. خب! اين واقعيتي است كه امروز در دنيا وجود دارد. چه ميخواستند؟ چه شد؟!3 3. ۸۹/۱۱/۱۵ بيانات در خطبههاي نماز جمعه تهران
ما امروز در ميانة راهيم؛ بايد راه را ادامه داد
اينكه شما ميبينيد: امروز در بعضي از كشورها اين حركات عظيم وجود دارد، اينها كه دفعتاً به وجود نميآيد؛ در طول زمان، انگيزهها و خواستها و معرفتها متراكم ميشود و در يك مقطع مناسب بُروز ميكند. امروز، روز بُروز آنهاست. تراكم اين انگيزهها، پيدرپي آمدن اين معرفتها و خواستها، مربوط به سالهاي گذشته است؛ و شما ملت ايران و شما مسئولان سازمانهاي مسلح، نقش عمدهاي داشتيد. اين را بايستي حتماً در نظر داشت.
ما امروز در ميانة ميدانيم؛ همچنان كه در ميانة راهيم. حالا تعبير نميكنيم در آغاز راه؛ كه شايد به يك معنا، با نگاه به بلندمدت، در آغاز راهيم. بالاخره ما در راهيم. بايد راه را ادامه داد. آن كسي كه راهي را طي ميكند، اما خود را به مقصد نميرساند و برميگردد، وسط راه يا متوقف ميشود يا راهش را منحرف ميكند، او تفاوت زيادي ندارد با آن كسي كه از منزل خود بلند نشده و اصلاً به راه نيفتاده. در اين نتيجه، هر دو مانند هم هستند كه به مقصد نرسيدهاند و به مطلوب دست نيافتهاند. بنابراين تداوم حركت و استمرار حركت لازم است؛ و اين متكي است به همتها، به ايمانها، به تلاشها، به حضور جوانان. امروز خوشبختانه شما جوانها در كارهاي گوناگون نيروهاي مسلح در رأس قرار داريد؛ كارها دست شماست، متوجه به شماست، نگاهها به سوي شماست. اگر چنانچه جوان متكي به خدا باشد، توكل به خدا كند، اعتماد به نفس داشته باشد، معجزه ميآفريند. همة امور زندگي ما و كارهاي بزرگي كه انجام ميگيرد، معجزات الهي است؛ ما عادت كردهايم، معجزه بودن آنها را نميفهميم. اين معجزهها متكي است به نيرو، به همت و شجاعت و كارآمدي افراد. لذا بايد كار را دنبال كرد.4 4. 19/11/89 بيانات درديدار فرماندهان وخلبانان نيروي هوايي ارتش
هويتسازي و جريانسازي نيروي هوايي ارتش در سال 57
روز نوزدهم بهمن كه از يك حركت شجاعانة نيروي هوايي در سال 57 آغاز و ماندگار شد، يك روز پرمضمون و پرمعنايي است. آن برادران شجاعي كه در آن روز وارد ميدان مبارزه شدند و در كنار مردم نقش ايفا كردند، در واقع دو كار مهم انجام دادند: يكي هويتسازي ارتش جمهوري اسلامي ايران بود؛ معرفي يك هويت جديد و نوين كه مردم تا آن روز با اين هويت آشنا نبودند. غالباً مردم در مورد سازمانها و تشكيلات گوناگون، ويترينها را ميبينند. ويترينها آن روز ويترينهاي خوبي نبودند. در درون و در عمق ارتش جمهوري اسلامي، انسانهاي مؤمن، انسانهاي مستقل و آزاده، بسيار زياد بودند، كه با همان آرمانهاي ملت ايران زندگي ميكردند، با همان آرمانها تلاش ميكردند؛ منتها فرصتهايي لازم بود تا اينها بتوانند خود را نشان بدهند. يك چنين ظرفيت عظيمي در ارتش بود. مردم اين ظرفيت را نميشناختند. حركت آن روز جوانان نيروي هوايي - كه من از نزديك شاهد آن بودم - يك هويت جديدي را براي ارتش تعريف كرد؛ اين مسئلة مهمي است. بعد هم همين هويت در طول سالهاي بعد - چه در طول دوران جنگ هشت ساله و دفاع مقدس، چه بعد از آن، و چه قبل از آن - روزبهروز تقويت شد. و ميخواهم عرض كنم كه حتّي سالهاي بعد، درخشندگي و نماياني اين هويت بيشتر هم شد.
دومين مطلبي كه آن روز به وسيلة اين حركت ثابت شد و به وجود آمد، عبارت بود از: جريانسازي. خاصيت انسان زنده اين است كه در محيط خود، در شعاع وجودي خود تأثير ميگذارد و جريان ايجاد ميكند؛ حركت او به جلو، حركتهايي را به جلو به وجود ميآورد. اين كار، آن روز اتفاق افتاد. بدون شك اين كاري كه در روز نوزده بهمن در مدرسة علوي خيابان ايران در حضور امام انجام گرفت، در حادثة بيست و دوم بهمن تأثير داشت. در آن شبهاي بيست و يكم و بيست و دوم، من ميشنفتم و ميديدم كساني را كه در اين خيابانهاي منتهي به مقر امام ميآمدند و فرياد ميزدند كه مردم را در خانههايشان بيدار كنند؛ ميگفتند كه جوانان نيروي هوايي - همافران و افسران - در خطرند؛ چون مورد تهاجم قرار گرفته بودند. اين خيلي معنا دارد. اين حركت، اين جريان عظيم را به وجود آورد؛ تحرك جديدي و روحية تازهاي ايجاد كرد.
خب! اين يك نمونه است؛ اين يك مستوره است؛ مشتي از يك انبار عظيم گندم است؛ گوشهاي از جامعة ماست كه نشاندهندة وضعيت عمومي و كلي جامعه است. كشور با اين حركت نجات پيدا كرد. 4. 19/11/89 بيانات درديدار فرماندهان وخلبانان نيروي هوايي ارتش
قيام 29 بهمن تبريز، الگوساز مردم براي اربعينهاي پيدرپي
در آستانة روز تاريخي فراموشنشدني بيست و نهم بهمن، مطلبي كه ما ميتوانيم به مردم آذربايجان و تبريز عرض كنيم، اين است كه: ما همواره با نگاه به اين خطة دلاورپرور، خطة ايمان، خطة اخلاص، احساس سربلندي و افتخار كردهايم. هر وقت در هر نقطهاي از تاريخ، انسان به آذربايجان نگاه ميكند و مردم آذربايجان را ميبيند، احساس افتخار ميكند، احساس عزت ميكند.
در حوادث پيدرپي 150 سال اخير ايران، آذربايجانيها پيشرو بودند؛ گاهي پيشرو بودند، گاهي تك بودند. در قضية تحريم تنباكو كه ميرزاي شيرازي از سامره دستور دادند، جزو اولين نقاطي كه مردم پاسخ دادند، علماي بزرگ آذربايجان - مرحوم حاج ميرزا جواد مجتهد و ديگران - پاسخ دادند و مردم آمدند توي ميدان، تبريز بود؛ كه كمر استعمار را در يك دورهاي، در يك برههاي شكست. در قضية مشروطيت همينجور؛ در قضاياي بعد از دورة استبداد صغير همينجور؛ در قضاياي بعدي تا دورة انقلاب اسلامي همينجور؛ كه اين 29 بهمن شد يك پرچم؛ شد الگوساز؛ مهم اين است. مهم اين است كه يك ملتي، يك جماعتي، يك مجموعهاي، يا يك فردي بتواند الگو درست كند، تا اين الگو توليد مثل كند. كار تبريزيها در قضية 29 بهمن اين بود؛ والا قضية 19 دي قم ممكن بود فراموش شود. تبريزيها نگذاشتند آن حادثة مهم و خونين قميها به وسيلة تبليغات، به وسيلة غفلتها يا غرضورزيها از ياد برود؛ يعني كار حضرت زينب را كردند. اگر زينب نبود، كربلا نبود. اگر زينب نبود، حادثة عاشورا معلوم نبود اين گسترش را پيدا كند و اين ماندگاري را در تاريخ داشته باشد. حركت مردم اينجوري بود. آن وقت شد الگو. اربعينِ اول را تبريزيها راه انداختند. اربعينهاي بعدي پيدرپي راه افتاد و منتهي شد به اين حركت عظيم. 8 8. 27/11/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از مردم آذربايجان شرقي
ضرورت حفظ شور و شعور انقلابي همراه با بصيرت، قدرت تحليل و فهم دقيق
آنچه كه من در قضاوت نسبت به تبريز و آذربايجان و اين مردم مؤمن در اين فرايند عظيم احساس ميكنم، اين است كه: اين مردم، شور و شعور، عزم راسخ همراه با بصيرت را هميشه داشتهاند؛ اين را حفظ كنيد! من اين شور و هيجاني كه در مردم تبريز و آذربايجان ديدم، بايد بگويم بينظير بوده است. در طول سالها اينجور بوده است؛ در سفرهايي كه به تبريز داشتم، در ديدارهايي كه با تبريزيها و آذربايجانيها داشتم؛ و شور، تنها نبوده است: همراه با بصيرت، همراه با قدرت تحليل، با فهم دقيق. اين است كه مردم راه را گم نميكنند؛ اين است كه همه جا حضور دارند. آنجايي كه بايد حضور داشته باشند، حضور دارند. اين را بايد نگه داريد! اين را بايد حفظ كنيد! نسل به نسل، دست به دست بگردد.
جوانهاي امروز ما - كه در اين جلسه، بسياري جوانها هستند - جنگ را نديدهاند؛ شماها شهيد باكري را نديدهايد؛ باكريها را نديدهايد؛ آن دوران محنت عظيم را لمس نكردهايد، امام را هم نديديد؛ اما روحية شما همان روحيه است، فكر شما همان فكر است؛ راه شما همان راه است، تشخيص شما همان تشخيص است؛ اين خيلي مهم است. اين جريانِ مستمر بايد ادامه پيدا كند. اين جريان مثل رودخانهاي است، مثل شطّي است كه منطقه را سيراب ميكند؛ بصيرت اين است. به قول شاعر تبريزي: «شط اگر اولماسا، بغداد اولماز». وجود يك شهر آباد، به خاطر آن شريان حياتي آبي است كه در آن وجود دارد. اين ايمان و بصيرت ايماني، همان شريان حياتي است؛ همان احياءكنندة فكرها و دلهاست. و اين، اثر خودش را در دنيا گذاشته است. 8 8. 27/11/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از مردم آذربايجان شرقي
وظيفة سنگين عالمان دين و نخبگان سياسي، علمي و دانشگاهي در هدايت مردم كشورهاي منطقه
ما معتقديم: حركتهايي كه امروز در بعضي از كشورهاي اسلامي مشاهده ميشود، عكسالعمل و واكنش ملتهاست به تحقير طولانياي كه قدرتهاي استكباري نسبت به اينها روا داشتهاند؛ امروز فرصتي پيدا كردهاند، آمدهاند توي ميدان.
وظيفة عالمان دين، نخبگان سياسي، نخبگان علمي و دانشگاهي خيلي سنگين است. امروز مردم در اين كشورها احتياج دارند به هدايت اين نخبگان؛ چه نخبگان سياسي، چه نخبگان علمي، چه دانشگاهي و چه ديني. وظيفة سنگيني بر عهدة اينهاست. اينها بايد نگذارند دستگاه استكبار با وسايل گوناگوني كه دارد، اين حركت عظيم ملتها را مصادره كند؛ قيام مردم را از آنها سرقت كند؛ بايد مراقب باشند. اينها بايد مردم را به سمت اهداف عاليهاي كه براي هر كشوري اين اهداف، اهداف و آرمانهاي والاست، هدايت كنند. اگر اين شد، آيندة اين منطقه، آيندة روشني است؛ آيندة امت اسلامي، آيندة روشني خواهد بود. 11. 02/12/89 بيانات در ديدار مسئولان نظام درروز ميلاد پيامبر
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید