تدبير ش56
مراقبت كنيد:طرح سؤال با معارضه اشتباه گرفته نشود
مراقبت كنيد: طرح سؤال را مخلوط نكنيد و اشتباه گرفته نشود با معارضه! آن چيزي كه من قبلها هم گفتهام، بارها هم گفتهام، الان هم ميگويم، اين است كه: جريان دانشجويي يا جنبش دانشجويي يا هر چيز ديگر كه اسمش هست، تصور نكند كه وظيفهاش اين است كه با دستگاه متولي امر و متصدي ادارة كشور معارضه كند! نه! اين خطاست! چه لزومي دارد؟ معارضه كردن كه كارِ هميشه درستي نيست؛ ممكن است يك جا درست باشد، يك جا درست نباشد. مهم اين است كه شما حرفتان را مطرح كنيد، استدلالتان را مطرح كنيد، پاسخ قانع كنندهاي بخواهيد؛ مسئولين هم بايد پاسخ بدهند.66. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
نبادا كسي تصور كند كه رهبري يك نظري دارد برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمي مطرح ميشود
يك سؤالي هم در خلال صحبت بود، من اين را گاهي بيرون هم شنفتهام. ميگويند: آيا ما هم بايد مثل رهبري موضع بگيريم يا نه؟ خوب! رهبري يك تكليفي دارد، ما يك تكليف ديگر داريم. ببينيد: نبادا كسي تصور كند كه رهبري يك نظري دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمي مطرح ميشود، در خفا به بعضي از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل ميكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزي نيست! اگر كسي چنين تصور كند، تصور خطايي است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيرهاي انجام داده. نظرات و مواضع رهبري هميني است كه صريحاً اعلام ميشود؛ هميني است كه من صريحاً اعلام ميكنم.
چند سال قبل كه يك قتلي اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال كردند، تبليغات كردند و گفتند: اينها فتوا داشتند، دستور داشتند و ميخواستند يك جوري پاي رهبري را ميان بكشند، توي نماز جمعه گفتم: اگر من يك وقتي اعتقاد پيدا كنم كه يك نفري واجبالقتل است، اين را توي نماز جمعه علني خواهم گفت. نه جايز است، نه شايسته است كه مواضع ديگري غير از آنچه كه رهبري به صورت علني و صريح به عنوان مواضع خودش اعلام ميكند، وجود داشته باشد؛ نه! هميني است كه دارم ميگويم.66. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
مسائل درجة دوم، جاي مسائل اصلي را در انگيزههاي ما نگيرد
ممكن است كسي به يك شخصي يا به يك كاري ايراد داشته باشد؛ منتها بايد توجه كنيم كه: مسائل را اصلي، فرعي كنيم! مسائل درجة دوم جاي مسائل اصلي را در انگيزههاي ما، در همت ما، در صرف انرژياي كه ميشود، نگيرد. من عرضم فقط اين است؛ والاّ من نه اعتراض ميكنم: به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان ميآيد يا بدتان ميآيد؛ نه! ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادي ندارد - و نه اعتراض ميكنم كه چرا آن ايراد را يك وقت به شكلي كه يك مفسدهاي نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالي ندارد. فقط توجه كنيد كه اين جاي مسائل اصلي را نگيرد. مسائل اصلي ما چيزهاي ديگري است.6 6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
در مسائلي كه با سرنوشت كشور ارتباط پيدا ميكند، تحليل و موضع داشته باشيد
در مسائلي كه با سرنوشت كشور ارتباط پيدا ميكند، حتماً تحليل و موضع داشته باشيد. بيانية تهران مسئلة مهمي بود؛ تحليل شما از بيانية تهران چيست؟ موضعتان چيست؟ موافقيد؟ مخالفيد؟ قطعنامة 1929 شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي صادر شده، يا تحريمهاي يكجانبة آمريكا و اروپا عليه ايران شكل گرفته؛ تحليل شما از اين قضيه چيست؟ اين قضية كوچكي نيست. موضعتان چيست؟ ايران چه كار كند؟ چون اخم ميكنند، تحريم ميكنند، دندان نشان ميدهند، دستهايمان را بالا ببريم؟ حالا يك قدري كوتاه بياييم؟ تـحـليـلـتان ايـن اسـت؟ در داخـل كـشـور مـا مجموعههاي سياسياي هستند كه تحليلشان اين است؛ ميگويند: وقتي كه طرف خيلي چهرة سگي از خودش نشان ميدهد، شما عقب بنشينيد! خوب! شما اين را قبول داريد؟ عقب بنشينيم؟ يا نه! معتقديد كه هر گونه عقبنشيني، طرف را تشجيع ميكند. بمجردي كه ديدند شما با اخم ميترسيد، ميگويند: آقا اخم كنيد! علاج اين آدم اخم است. بمجردي كه ديدند تهديد به كتك يا خود كتك، شما را به عقبنشيني وادار ميكنند، ميگويند: دو تا بيشتر بزن تا خوب از همة حرفهايش دست بردارد. طرف، اينجوري است. محاسبات دنيا اين است.6 6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
مقايسه وضعيت جبهة مقابل جمهوري اسلامي براي رسيدن به تحليل درست
منحني جبهة مقابل [جبهة استكبار] رو به نزول است، منحني ما رو به صعود است. اينجوري وقتي كه مقايسه كنيد، همة قضاياي كشور را با اين نگاه كه نگاه كنيد، ميتوانيد درست تحليل كنيد.
خوب! ما نسبت به اين جبههبندي فكر ميكنيم، تحليل ميكنيم، تدبير ميكنيم، مينشينيم برنامهريزي ميكنيم؛ دشمن هم عيناً همينجور است. دشمن هم مينشيند، نسبت به جمهوري اسلامي، نسبت به آنچه كه بايد با جمهوري اسلامي انجام بدهد، ضربههايي كه بايستي حواله بكند، برنامهريزي ميكند. دشمن نسبت به ما، هم از موضع تهاجم، هم از موضع تدافع، برنامهريزي دارد. ما هم يك برنامهريزيهايي در مقابل دشمن داريم. همه بايد با هم اينها را بفهميم، همه بايد با هم در ميدان عمل پيش برويم؛ همچناني كه بحمداللَّه تا امروز هم همينجور بوده است.55. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
تدبير ش57
حوادث گوناگون، براي ما بايد زنگ بيدارباش باشد
اين توجهات عمومي، اين تفضلات الهي كه به انواع و اقسام، انسان مشاهده ميكند از نزديك، انسان در گفتگوي با مردم، در معاشرت با مردم، در اظهاراتي كه ميشود، ميبيند، اينها نبايد ما را غافل كند؛ اينها خرسند كننده است، وضع عمومي بحمداللَّه خرسند كننده است؛ منتها از مكر الهي نبايد غافل شد. غفلت از آنچه كه ممكن است پيش بيايد و خطايي كه ممكن است سر بزند و مجازاتي كه خداي متعال ممكن است بر ناسپاسيها متوجه يك ملت و يك امت كند، خطر بزرگي است.
خوشبختانه حوادث بيداركنندهاي هم وجود داشته است و دارد. اين حوادث گوناگون، هجمههاي مختلف، همين حادثة ننگين اهانت به قرآن شريف و عزيز در كشور آمريكا، حوادث بيدار كننده است؛ اينها آن زنگهايي است كه ميخورد تا انسان در خواب غفلت فرو نرود، خواب انسان سنگين نشود، از پيرامون خود غافل نشود؛ اين نعمت بزرگي است. ما در طول تاريخ و در طول انقلاب، از اينگونه حوادث داشتيم و افراد مؤمن و بصير و هوشيار از اين استفاده كردند؛ از دشمني دشمنها استفاده كردند. ... ببينيد، بزرگان از حوادث اينجور استفاده كردند. به نظر من، بايد با اين چشم به اين حوادث تلخ نگاه كرد. نه اينكه اهانت به قرآن كار كوچكي است؛ خيلي بزرگ است، خيلي زشت است، خيلي ننگين است؛ اما براي ما بايد زنگ بيدارباش باشد، بايد حواسمان را جمع كنيم، بفهميم كه: «مَن نَامَ لَم يَنَم عَنه»؛( نهجالبلاغه نامة 62) اگر ما اينجا خواب برويم، جبهة دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نيست خواب رفته باشد؛ او بيدار است، عليه ما توطئه خواهد كرد.
به نظر من، فتنة سال 88 هم همين بود؛ براي ما يك زنگ بود، يك زنگ بيدارباش بود. بعد از آني كه در يك انتخاباتي، چهل ميليون شركت ميكنند و همة ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند كه پاي صندوقهاي رأي مردم جمع شدند و تا آخر شب رأي دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت ميبردند - ناگهان از يك گوشهاي، فتنهاي شروع ميشود؛ ما را بيدار ميكند؛ ميگويد: به خواب نرويد، غفلت نكنيد، خطرهايي در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اينهاست. به نظر من، همة حوادث را اينجوري بايد نگاه كرد.9 9. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
قدرت روزافزون بيداري اسلام، عامل بيشفعالي استكبار
اين[حادثة بيشفعالي استكبار]، ناشي از قدرت روزافزون بيداري اسلام است. ايني كه انسان ميبيند طرف (حريف) دستپاچه شده، تلاش ميكند، سراسيمه شده، به اين در ميزند، به آن در ميزند، اين فعاليت را ميكند، آن را ميبيند، اين را ميبيند، اين پيداست كه اين طرفِ قضيه، قدرتي پيدا كرده است كه او را مرعوب كرده، به هراس انداخته و سراسيمه كرده. اگر ما ضعيف بوديم، اگر ما آسيبپذير بوديم، اگر ميتوانستند با يك ضربت، ما را به زانو در بياورند، اين همه تلاش لازم نبود. اين تلاش، نشانة اقتدار اين طرف است؛ و واقع قضيه هم همين است، ... اين طرف نسبت به سه دهة قبلي قويتر شده است، مجربتر شده است، آگاهتر شده است، دستهاي بازتري پيدا كرده است و متقابلاً دشمن ضعيفتر شده است. يك روز همة دنياي مستكبر، مجتمعاً عليه ايران بودند. يعني واقعاً يك نقطة استراحتگاه وجود نداشت. در دهة اول انقلاب اينجور بود ديگر. شوروي يك قدرتي بود كه فقط يك كشور كه نبود، يك مجموعة عظيم از كشورها بود كه مركز، اينجا و در روسية امروز بود؛ اروپاي شرقي متعلق به اينها بود، غالب كشورهاي آفريقايي و آمريكاي لاتين با اينها بودند و در آسيا بسياري از اينها حساب ميبردند. اينها عليه جمهوري اسلامي بـودند. ... آن طرف هم بلوك غـرب بـود؛ آمريكا بـود، اروپا بـود، ... يعني دشمنيهـا آن روز عمليتر و فعالتر بود.
امروز، اين حرفها نيست، اين خبرها نيست؛ يعني نميتوانند، زمينهاي براي آنها وجود ندارد، نه اينكه امروز نجيبتر شدهاند، بهتر شدهاند؛ نه! ميبينند كه نميشود كارياش كرد؛ يعني اين حجم عظيم، روزبهروز پرمغزتر هم شده، قويتر هم شده. و غرب، امروز - اين نكتة مهمي است - احساس ميكند كه سلطة قديمياش بر دنياي اسلام متزلزل شده؛ ... امروز غرب در يك چنين موقعيتي است. خب، اين ضعف طبعاً نتيجهاش همين است كه بيايند سراغ اين چيزها و قطعنامه صادر كنند. قطعنامه، يكي دو تا، پنج تا، ده تا. قطعنامهاي كه دل ملتها، حتّي دل دولتها هم با او همراه نيست. همين دولتهايي كه بعضيها خودشان عضو شوراي امنيتند و اين قطعنامهها را امضا ميكنند، ما اطلاع داريم كه حتّي بعضي از خود اين دولتها راضي به اين تحريمها نيستند؛ براي آنها يك عمل قسري است و يك عمل جبري است؛ يك رودربايستي سياسي است. وضع اين است.
بنابراين، حوادثي از قبيل آنچه در اين مدت براي ما اتفاق افتاده است - چه قطعنامة 1929، چه اين مسئلة اهانت به قرآن كريم، چه اظهارات صريحاً خصمانهاي كه عليه جمهوري اسلامي ميكنند، چه آنچه كه در سال 88 گذشت، كه اين هم بلاشك و به طور واضح دست دشمنان مستكبر در اين جريان عيان بود - اينها همهاش به خاطر اين است كه آن طرف احساس ميكند كه اين طرف قوي شده است. اين قدرت و قوّت و استحكامي كه در اين طرف به وجود آمده، آن طرف را ميترساند. اين در اظهارات خودشان هم هست و دارند ميگويند: اگر اين كار را نكنيم، ايران قدرت اول خاورميانه ميشود؛ اگر اين كار را نكنيم، نفوذ ايران در خاورميانه زياد ميشود؛ از اين حرفها ميزنند.9 9. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
لزوم شناخت مسائل اصلي و ملاكهاي موافقت و مخالفت
مسائل اصلي را بايد شناخت و مسائل فرعي را اصلي نكرد؛ نه اينكه مطرح نكرد؛ نه! مسائل فرعي هم بايد طرح شود؛ همة جزئيات بايد طرح شود؛ اما اصلي نشود و ملاك مخالفت و موافقت قرار نگيرد. ملاك موافقت و مخالفت، صراط مستقيم حق است، اسلام است، تشرع است، تدين است، پايبندي به مباني انقلاب است، پايبندي به آرزوهاي امام و اهدافي است كه امام ترسيم كردند؛ مقابلة با مستكبرين است، بدبين بودن به مستكبرين است. يعني بدانيم كه دشمن ما كيست. اينجور نباشد كه ما با رفيق و برادر خودمان كه مثلاً اينجا نشسته، بنا كنيم مخالفت، اما دلمان با آن مستكبر، بـا آن بـيحياي مخالف همراه باشد، از او كـمـك بـخـواهـيـم، بـه او اعـتـمـاد كـنـيـم؛ اينجوري نباشد.9 9. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
بيداري مردم و ايستادگي آنان در مقابل حملههاي ساختارشكنانه و فتنهگران داخلي
به نظر من در اين سه دهة پرافتخاري كه بر نظام جمهوري اسلامي گذشته است، حملات زيادي به ما شد؛ حملات ساختارشكنانه، حملات معارضة جدي با هويت اسلامي، روح اسلامي، روح انقلابي. خيلي در اين سي سال به ما حمله شده. به شعارهامان دستاندازي كردند؛ شعارهامان را تحريف كردند، خيلي اوقات شعارهامان را غلط معنا كردند. خيلي اوقات تلاش شد - تلاشهاي سازماندهي شده، نه تلاش فردي - براي اينكه مردم را نسبت به اصل انقلاب مسئلهدار كنند. در آن گذشتهاي كه چندان هم از ما دور نيست، بارها قانونشكني كردند، بارها براي قانونشكنيها عناوين و ظواهر و بهانههاي موجه درست كردند، تراشيدند؛ كارهاي گوناگوني انجام گرفت. ولي مردم و انقلاب ايستادند؛ انقلاب ايستاد، مردم ايستادند، مسئولين مؤمني كه در ميان اين مجموعة عظيم حضور فعالي داشتند، ايستادند، روشنگري كردند، و بحمداللَّه انقلاب پيش رفت و نتوانستند كاري انجام بدهند. لذا شما ملاحظه كرديد مردم در اين انتخابات اخير به حرفهاي داراي صبغههاي غير اسلامي و غير ديني دل ندادند. اينها خيلي مهم است. مردم رفتند سراغ آن كسي كه شعارهاي انقلابي ميداد، شعارهاي اسلامي ميداد، شعارهاي ضد تجملگرايي ميداد، شعارهاي عدالت اجتماعي ميداد. اين نشاندهندة بيداري مردم است. مردم اينها را دوست دارند. مردم به ما احترام ميگذارند، چون اسلام را دوست دارند، ما را مظهر اسلام و مبيّن اسلام ميدانند. اين خصوصيت مردم ماست. اين خيلي اهميت دارد. ... خب! البته گفتيم مردم ايستادند، آخرين نمونهاش هم همين فتنة سال 88 بود؛ مردم ايستادند. همان كساني كه به كسان ديگري غير از منتخَب رأي داده بودند، همانها هم در مقابل آنها ايستادند. لذا ديديد: در 9 دي، در 22 بهمن، همه شركت كردند؛ همه آمدند. اين نشاندهندة اين است كه فتنهگران و فتنهانگيزان يك اقليت معدودند؛ منتها دروغ گفتند، خواستند مردم را دنبال خودشان بكشانند. اولِ كار موفق هم شدند؛ بعد كه چهرهشان آشكار شد، نقابشان در خلال حرفها و كارهاي گوناگون افتاد، مردم از اينها رو برگرداندند. بنابراين، مردم ايستادهاند.9 9. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
شكست فشارها، به شرط بيداري مردم
اين فشارهايي كه در دنيا انجام ميگيرد، اينها محكوم به شكست است؛ اينها شكست خواهد خورد. اين چيزي است كه تجربه به ما نشان داده، غير از وعدة الهي كه: « وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ » (حج 40) و آيات زيادي كه در اين جهت هست. فشارها غالباً محكوم به شكست است. يك مدتي فشار ميآورند، وقتي كه ايستادگي مشاهده شد از اين طرف، آن فشار تمام ميشود. جنگ، جنگ ارادههاست؛ جنگ عزمهاي راسخ است؛ هر كه عزمش بيشتر بود، او برنده است. بنابراين، اينها شكست ميخورند. اگر قرار بود نظام اسلامي با اين فشارها شكست بخورد، بايد همان دهة اول شكست ميخورد. آن وقت - گفتم - دشمن قويتر بود، ما ضعيفتر بوديم، تواناييهامان كمتر بود، امكاناتمان كمتر بود، دنياشناسيمان كمتر بود، تجربهمان كمتر بود؛ امروز بحمداللَّه اين كمبودها و كميهاي آن وقتها جبران شده و خيلي از اشكالاتي كه آن وقت وجود داشت، وجود ندارد. مردم روحيههاشان هم خوب است. امروز انگيزهها خيلي بالاست. اگر خداي ناكرده يك وقتي يك جنگي اتفاق بيفتد كه حضور در جبهه را براي مردم و جوانها ايجاب كند، آن وقت خواهيد ديد كه جوان امروز ما كه نسل سوم انقلاب است، همتش و فداكارياش از جوان آن روز كمتر نيست؛ شايد بيشتر هم هست. يك چنين حالتي وجود دارد. بنابراين، اين فشارها محكوم به شكست است؛ لكن مهم اين است كه ما بيدار باشيم. به شرط اينكه ما بيدار باشيم؛ به شرط اينكه خوابمان نبرد، غفلت نكنيم. اين زنگهاي هشداردهنده و بيدارباش، ما را بيدار نگه دارد؛ اين شرطش است.9 9. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید