بچه نمک زندگي است»؛ «بچه پايههاي زندگيتان را محکم ميکند»؛ «وقتي بچهاي به زندگي شما اضافه شود همه مشکلاتتان حل خواهد شد»؛ شما هم حتما اين جملات و جملات مشابه آن را شنيدهايد. برخي از اين صحبتها چنان ريشهدار است که به باوري قوي در بين خانوادهها تبديل شده و گاهي بزرگترهاي فاميل، اين توصيهها را به زوجيني که زياد با هم مشاجره دارند و عدم تفاهم از سر و روي زندگيشان بالا ميرود، ارائه ميکنند. به همين دليل است که بعضي زوجين بدون در نظر گرفتن شرايط زندگي خود و بررسي صلاحيتهاي لازم اقدام به بچهدار شدن ميکنند و با اين کار، گرهاي جديد بر گرههاي کور قبلي ميزنند. اگر خاطرتان باشد چندي پيش در گفتگو با کارشناسان به اين نتيجه رسيديم که بايد قبل از بچهدار شدن مجوزهاي لازم را کسب کنيم و سپس اين تصميم مهم زندگيمان را بگيريم. اولين و مهمترين شرط لازم آن است که زوجين به شناخت کامل يکديگر دست يافته باشند تا بتوانند نقش جديد والد بودن را بپذيرند. بعد از چاپ اين مطلب و توصيههاي کارشناس «سلامت»، عدهاي از خوانندگان با «سلامت» تماس گرفتند و گفتند بهرغم دارا بودن شرايط لازم و تفاهم با همسر، همسرشان بنا به دلايلي تمايل به بچهدار شدن ندارد و آنها همواره در کشمکش و بحث در مورد اين موضوع هستند. به همين دليل به بررسي علل عدم توافق زوجين در مورد بچهدار شدن پرداختيم که شايد مشکل بسياري از خانوادههاي ديگر نيز باشد. نظرات کارشناسانه دکتر بدري سادات بهرامي را جويا شديم و در مقابل هر علت امتناع از بچهدار شدن، يک راهحل عنوان شد.
نظر کارشناس
با اينکه سن ازدواج در بين جوانان بالا رفته است، امروزه شاهديم که برخي جوانان پس از ازدواج (حتي در سنين بالا) تمايلي به بچهدار شدن ندارند. البته هر يک از اين افراد دلايلي را براي خود دارند و اگر در خصوص اين تصميم با همسر خود، توافق داشته باشند، به نظر مشکلي هم پيش نميآيد. اما داستان وقتي شروع ميشود که يکي از زوجين تمايل داشته باشد حس مادر يا پدر شدن را تجربه کند ولي ديگري از اين موضوع امتناع کند. از آنجا که بچهدار شدن، عبارت است از تصميمگيري در مورد زندگي يک انسان ديگر و اينکه او را دعوت کنيم و بگوييم ما از همه نظر مهيا و آماده پذيرش تو هستيم، بايد تمهيداتي انديشيده شود که زن و شوهر حس مهمان ناخوانده به فرزندشان نداشته باشند.
به نظر ميرسد همسراني که در خصوص زمان بچهدار شدن با يکديگر تفاهم ندارند، بايد در مورد رابطهشان و ميزان شناختي که از زندگي مشترک دارند تجديدنظر کنند. اگر زوجي هستيد که زندگي آرام و بدون تنشي نداريد، به شما توصيه ميکنيم لطفا تا زماني که مشکلتان را توسط يک مشاور ريشهيابي و حل نکردهايد، بچهدار نشويد. بچه به هيچوجه حلال مشکلات شما نخواهد بود و بايد اين باور غلط را به دور بيندازيد. بهعلاوه بايد بدانيد بچه مشکلات خاص خودش را دارد. او با آمدناش حتي روابط زناشويي شما را تحتالشعاع قرار ميدهد. تولد او حتي تامين نيازهاي بيولوژيکي و زمان غذا خوردن و خواب و بيداري شما را متاثر خواهد کرد. به خاطر حضور نوزاد و مراقبتهاي خاصي که نياز دارد، کار شما تحتالشعاع قرار ميگيرد و همه اينها حداقل مسايلي هستند که حتما به وجود خواهند آمد.
توصيه ما در درجه اول رسيدن به درک متقابل و شناخت ويژگيهاي شخصيتي يکديگر است زيرا آسيبي که کودک شما از تعارض بين والديناش ميبيند به مراتب، بسيار شديد و جدي خواهد بود. اگر اين نکته مهم و شناخت لازم را جدي نگيريد، در سادهترين نکات تربيتي او با مشکل مواجه ميشويد و مشاجراتي با همسرتان در خصوص اين موضوع نيز خواهيد داشت. در ذهنتان با حروف درشت حک کنيد که يک همسر خوب بودن، پيش نياز يک والد خوب بودن است. اگر شما تمام مسووليتها و وظايف همسر بودن را به خوبي اجرا ميکنيد، در نقش دوم يعني پدر و مادر شدن هم موفق خواهيد بود.
اگر زن و مرد ميدانند و باور دارند که همسران خوبي هستند پس آنها واحد پيشنياز والد بودن را با نمره خوب پشت سر گذاشتهاند اما گاهي با اين وجود پاسخ مناسبي براي دليل تراشيهاي امتناع همسر خود ندارند. قبل از ارايه توضيحات تکميلي از اين خوانندگان گرامي (که تماس گرفتند) ميخواهم جهت بررسي نوع رابطه و وضعيت زندگيشان از مشاور کمک بگيرند. چه بسا نياز باشد ذکر دلايلي که در ادامه به آن اشاره خواهيم کرد و پاسخ آنها توسط يک مشاور اثر بيشتري بر شيوه تصميمگيري همسرشان داشته باشد.
چرا بعضيها دوست ندارند بچهدار شوند؟
1 فرار از تجارب کودکي: يکي از دلايلي که ميتواند وجود داشته باشد، آسيبهايي است که فرد در کودکي ديده است و حالا حاضر نيست يک نفر ديگر را به تحمل آن رنجها دعوت کند. اين افراد آسيبديده هميشه پدر و مادرانشان را متهم کردهاند که چرا مرا به دنيا آوردهايد؟ چرا من قرباني نابهساماني در زندگي شما شدهام؟ اگر دقت کنيد تعريف اين افراد از بچهدار شدن عبارت است از بدبخت کردن يک فرد ديگر. اگر شما دليل مخالفتتان با بچهدار شدن همين است بهتر است براي غلبه بر اين مشکل دروني خود به روانپزشک مراجعه کنيد و تحت درمان قرار بگيريد. ترس شما از اينکه سرنوشت فرزندتان نيز مانند خودتان شود، قابل درمان است. با کمک گرفتن از يک روانپزشک قادر خواهيد بود مشکلتان را حل کرده و از لذت والد بودن برخوردار شويد.
2 نوع خاصي از نگاه و جهانبيني: بعضيها ميگويند وقتي منابع طبيعي در دنيا با اين سرعت رو به نابودي است، قطعا نسل آينده با بدبختيها و مشکلات فراواني دست به گريبان خواهند بود و من نميخواهم فرزند من هم يکي از آنها باشد!
در پاسخ به دليلي که اين افراد براي عدم تمايلشان به بچهدار شدن ميآورند بايد گفت بشر هميشه به علت قدرت تفکر و انديشهاش توانسته بر مشکلاتي که بر سر راهاش بوده فايق بيايد، چه زماني که فقط غارنشين بوده و از رعد و برق هراس داشته است و چه در دوره کنوني و چه در آينده با استفاده از همين قدرت فکر، نه تنها مشکلات را رفع ميکند بلکه اسباب و وسايل زندگي آسانتر را براي خود مهيا ميسازد. خداوند به انسان وعده داده است که ما عقل را به شما دادهايم تا طبيعت را به تسخير خود درآوريد و همواره خداوند در مراحل مختلف زندگي، کمکهايي را براي رفع مشکلات ما به صورت آشکار و نهان ميفرستد و شايد بهتر باشد ما در مورد نوع نگرشمان به دنيا کمي تجديدنظر کنيم.
3 بچه يعني محدوديت: بچه يعني از بين رفتن آزادي. برخي از زوجين واقعا به اين موضوع اعتقاد دارند که آزادي آنها و لذت بردنشان از زنگي با تولد يک بچه به پايان ميرسد. آنها ميگويند با وجود او در زندگي نميتوان به اهداف و آرزوهاي خود دست يافت. برخي از آنها گمان ميکنند ابتدا بايد به همه اهدافي که در زندگي آرزويش را داشتهاند، دست يابند و سپس به بچهدار شدن فکر کنند. آنها بايد اين موضوع را مدنظر قرار دهند که بچهها به علت شيريني وجودشان نه تنها مانع لذت بردن شما از زندگي نميشوند بلکه خودشان هدفي نو را به زندگي شما ميآورند. گاهي اوقات وجود بچهها هدفهاي شما را طبقهبندي شده و قابل دست يافتن کرده و راه و انگيزه رسيدن را تقويت ميکند. به دنيا آمدن يک بچه نوعي لذت را وارد زندگي ما ميکند و شايد به همين علت است که قديميها فکر ميکردند اگر زن و شوهر با هم مشکل دارند، بايد يک لذت جديد وارد زندگي آنان شود تا مشکلهاي قبلي را تحتالشعاع قرار دهد. البته اين تفکر غلط، مشکلات بسياري را براي خانوادهها به وجود ميآورد و حالا همه ميدانند که تا مشکلات بين زوجين حل نشده نبايد به بچهدار شدن فکر کنند.
4 ما هنوز خودمان بچهايم: بعضي ميگويند خودمان به آن حد از تفاهم هم نرسيدهايم که در مورد بچهدار شدن فکر کنيم. ما از کجا بدانيم که چند سال ديگر هم همين احساس را به هم داريم و زندگي خوب و آکنده از عشق ما ادامهدار خواهد بود؟ چرا بايد بچههايي بيايند که مسووليت نگهداري از آنها همانند زنجيري در پاي ما شود و به خاطر آنها مجبور به زندگي در هر شرايطي بشويم؟ اگر بچه نباشد بهراحتي ميتوانيم از هم جدا بشويم؟!
اين هم دليل ديگري است که بعضيها آن را موجه مينامند! که البته در جواب بايد به نکاتي اشاره کرد. افراد بهتر است در مورد سن باروري و اينکه بهترين تفاوت سني بين آنها و فرزندشان چهقدر بايد باشد، توجه کنند. فاصله زياد سني بين والدين و بچهها مشکل بزرگي است که در مورد ترکيب کودکان خود را نشان ميدهد. وقتي يک نفر در 40 سالگي بچهدار شود، زماني که فرزندش 20 ساله است او به سالمندي رسيده و بايد بداند اين تفاوت دونسلي که بين او و فرزندش به وجود آمده کار او را در امر تربيت و برقراري ارتباط مناسب سختتر کرده است، به خصوص خانمهايي که از بچهدار شدن امتناع ميکنند. بايد در مورد بهترين سن بارداري و عوارض بارداري در سنين بالا آگاهيهايي کسب کنند. نکته بعدي اينکه بسياري از اوقات در زندگي ما مشکلاتي رخ ميدهد که روابط ما را آسيب ميرساند. البته تنها کمي تلاش ميتواند رابطه آسيبديده را ترميم کند و علايق بين همسران را زنده کند. آيا قرار است وجود بچهها، انگيزه اين تحريک علايق شود، چراکه نه! بسيارند زوجيني که به خاطر بچههايشان مهارتهاي خوب زندگي کردن را ميآموزند و با به کار بردن آن در زندگي مشترک به اين نتيجه ميرسند که اي کاش زودتر با فراگيري چنين مهارتهايي لذت خوب زندگي کردن را تجربه ميکردند.
5 مشکلات مالي: آنهايي که ميگويند به دليل محدوديتهاي مالي توان بچهدار شدن را ندارند و از پس هزينههاي آن برنميآيند، بايد يک نکته مهم را به خود يادآور شوند که آيا لزوما خوشبختي فرزند شما به امکانات مالي آنچناني بستگي دارد؟ تجربه ثابت کرده اتفاقا امکانات مالي بيحساب و کتاب فرزندان را در بسياري از زمينهها به سوي بدبختي و افتادن در دام انواع فسادها ميکشاند. گاهي اين امکانات بسيار باعث ميشود تواناييهاي بالقوه کودک بالفعل نشود و اين بچهها آنقدر، سرويسهاي مختلف را بدون هيچگونه تلاشي در اختيار دارند که در مرحله ورودشان به اجتماع فردي فاقد مهارت و در اصطلاح عاميانه بيعرضه خواهند بود. براي بچهدار شدن حداقل امکانات و توانايي مالي والدين براي اداره کردن يک کودک کفايت ميکند. اتفاقا داشتن امکانات مالي تعريف شده و مشخص ميتواند به شما امکان برنامهريزيهاي مختلف را بدهد. فرزند شما براي رسيدن به آنچه دوست دارد انگيزه پيدا ميکند و تلاش کردن را ميآموزد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید