زنان : احساس خستگی مفرط و یكنواختی در زندگی و همین طور بروز مشكلات متعدد در زندگی ، تمایل به صحبت كردن كه از خصوصیات زن هاست را كم می كند و رفته رفته آنان توان حل مشكلات روزانه خود را از دست داده و بدون این كه خود بخواهند به سمت عدم تعادل پیش می روند. علائم متعددی نشان دهنده ی این عدم تعادل است كه می توان به طور خلاصه به علائم زیر اشاره كرد:
1- احساس مسئولیت غیر اصولی برای حل مشكل خانواده و كار مفرط زمانی كه روحیات زنانه ی زن ها تقویت و حمایت نمی شود آنها برای گریز از دلزدگی شوهرشان و ترس از طلاق ، ناخود آگاه به سمت جنبه ی مردانه خود و ابراز تمایلات مردانه پیش می روند. آنان به علاقه رفتاركردن خویش مفتخرند، بنابراین شدیداً كار می كنند و نیازهای زنانه خود را برای حل كردن مشكلات خانه و خانواده پنهان می كنند. تصور غلط این زن ها این است كه نیازها و حساسیت های زنانه ، و احساس زن بود ن و زنانه رفتار كردن ، ناخوشایند است این گونه زن ها دائماً با خود درگیر هستند و روحیات زنانه خود را پس می زنند. آنها دوست دارند به جای ظریف و زنانه رفتار كردن ، در قالب رفتارهای مردانه خشك ، خشن و نفوذ ناپذیر درآیند و همین طور می خواهند به جای وابستگی به شوهرشان ، تمایل به استقلال داشتن را تجربه كنند. آنها تا جایی دراین عدم تعادل و افراط گرایی پیش می روند كه حمایت مردها را به باد تمسخر می گیرند در صورتی كه این حمایت مردها می باشد كه حامی و حمایت گر همیشگی آنهاست.
2- تمایل به این كه همسرشان پرحرفی كندواكنش دیگر زن ها نسبت به عدم تعادل خود این است كه مایلند همسرشان بیشتر از آنها حرف بزند و احساساتش را با زنش در میان بگذارد. این دقیقاً نقشی است كه زن ها در حالت تعادل باید برعهده داشته باشند. این گونه زن ها بیشتر تمایل دارند تا همسرشان زنانه رفتار كند، زیاد حرف بزند ، سفره دل بگشاید و درد دل كند. آنها احساس می كنند كه با زنانه رفتار كردن مرد، امنیت خود را به دست می آورند و از این راه خود را راضی و خشنود می كنند. این تمایل زن یعنی زنانه رفتار كردن مرد و كاهش خشونت در او به این معنی است كه نیازاصلی، جانشین نیاز دیگری شده است و تمایل خودشان به زنانه برخورد كردن را آشكار نمی سازند.
3- احساس خستگی بسیار و در نتیجه پرخوریواكنش غیرطبیعی دیگر نسبت به ارضا نشدن روحیه ی زنانه پرخوری است. خوردن می تواند آسان ترین راه برای تأمین كمبود عشق وعلاقه باشد. زن ها می توانند با غذا خوردن ، موقتاً احساس استرس، ناامنی و ترس را درخود سركوب كنند. احساسی كه از روحیه ی زنانگی آنها سرچشمه می گیرد. زن ها كم و بیش می توانند با پرخوری نیاز رسیدگی به روحیه ی زنانه ی خود را برطرف كنند ؛ یعنی در واقع با واكنش جانشین سازی می توانند نیاز اصلی خود كه نیاز به عشق، محبت و هم دردی است ، با پرخوری پركنند. البته نیاز به پرخوری برای مدت كوتاهی نیاز به عشق را برآورده می سازد و زن آن قدر تشنه می ماند تا نیاز او برای عشق برآورده شود و احساس آرامش در او به وجود آید. زن ها گاهی تا اندازه ای خود را فریب می دهند كه به شادی و خوشحالی غیرطبیعی و ساختگی خود دل می بندند و ظاهراً نشان می دهند كه تمامی نیازهای آنها برآورده شده است.
مبارزه با این عوارض
تمامی این واكنش ها به علت مشاهده نكردن حمایت مورد نیاز از روحیه ی زنانه است. یك زن احساس می كند كه مجبور است از روحیه ی ظریف زنانه خود داری كند و به سمت رفتار مردانه گرایش پیدا كند. او فكر می كند كه با این كار می تواند توجه شوهر خود را به خویش جلب كند و موجب حمایت از جانب او شود، درحالی كه با چنین رفتاری وضعیت وخیم تر می شود. مردها باید به كمبودهای همسر خود در این زمینه توجه كنند و با حمایت های بی دریغ خود حس زنانگی را در آنها تقویت كنند و آنان را از گردابی چنین مهلك نجات دهند. در چنین شرایطی یك مرد باید با تمام وجود زنش را درك كند و متوجه باشد كه ممكن است زنش به كمی استراحت و تنها ماندن احتیاج داشته باشد، تا آمادگی و تعادل لازم را برای زندگی به دست آورد. به عنوان مثال اگر زنی از كار خسته كننده و مفرط رنج می برد و احساس كسالت می كند ، تنها راه چاره حمایت صادقانه شوهراز اوست. شوهر باید در چنین شرایطی او را تحت حمایت بی دریغ خود قرار دهد و نیازهای عاطفی و روانی او را تا حد امكان بر آورده سازد تا زن بداند كه همسرش به خاطر عشق به او از هیچ كوششی فروگذاری نمی كند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید