شما بهعنوان یک زن این توانایی را دارید که روحیه خانواده خود را تقویت کنید یا به شدت تضعیف نمایید. شما هستید که حال و هوای خانه خود را شکل میدهید. اگر شاداب و سرحال باشید، به احتمال زیاد شوهر و فرزندانتان نیز شاداب و سرحال خواهند بود. اگر عبوس و بدخلق باشید، مسلماً آنها نیز عبوس خواهند شد. زیرا آنان با روحیهای که ابتدای روز از شما میگیرند، زندگی روزانه خود را آغاز مینمایند.
در برابر وظایف روزانهتان چه دیدگاه و تفکری دارید؟ آیا از روند یکنواخت زندگی خود خسته و فرسوده شدهاید؟ بهخصوص وقتی که شوهرتان به زحمات شما ارج نمینهد؟ آیا میدانید که خوشبختی شما، بستگی به نحوه نگرش شما به زندگی خودتان دارد؟ جدا از دیدگاههای شوهر و فرزندانتان، شما میتوانید تصمیم بگیرید که چگونه زندگی کنید.
دیدگاهها و نحوه نگرش انسان به واقعیتهای زندگی ، مهمتر از خود وقایع زندگی هستند.
کسب مهارتهای لازم در مراحل مختلف یک زندگی موفق
در یک ازدواج عالی، زن و مرد بیشتر از آنکه درصدد یافتن یک همسر مناسب باشند، باید در جهت کسب صلاحیتها و مهارتهای لازم برای یک ازدواج موفق تلاش نمایند. زیرا زندگی خانوادگی دارای پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی است که موفقیت در هر مقطع از آن نیاز به آگاهی و تکنیکهای اجرایی مخصوص به خود میباشد که بدون آموزش کاربردی و مطالعه همه جانبه پیرامون آن نمیتوان به نتایج مفیدی دست یافت. بهعنوان مثال یک زن جوان در ابتدای زندگی نیاز به آموزش مهارتهای ارتباطی لازم در جهت شناخت و رابطه صمیمانه و سالم با همسر خویش داشته و قبل از بهدنیا آوردن فرزند باید به نکات دقیق و بسیار مهم در این رابطه آگاهی داشته باشد.
پس از به دنیا آمدن فرزند وضعیت خانواده کاملاً تغییر مینماید و در این مقطع یک زن کامل بیش از هر چیز به شناخت دقیق مراحل رشد فرزند و نقش پدر و مادر در هر مرحله نیاز خواهد داشت. مسلماً یک مادر آگاه و با مطالعه و آموزش دیده در این موارد، نقش بسیار مهمتر و موثرتری را از یک زن بیاطلاع از این روشها در تربیت فرزند خویش خواهد داشت.
وقتی فرزندان ما بزرگ میشوند متاسفانه نقش همسری و وظایف همسران نسبت به یکدیگر در برابر نقش مادر و پدر بودن رنگ میبازد و کمرنگتر میشود. یک زن کامل با شناخت دقیق از وظایف و جایگاه خویش در این مقطع از زندگی همیشه بهعنوان یک همدل و همراه خوب در کنار همسرش جلوه خاص خود را در زندگی خانوادگی خواهد داشت.
یک زن کامل در قلههای یک زندگی موفق وقتی که فرزندانش ازدواج می کنند و دارای فرزند میشوند کلیه مهارتهای ارتباطی و آگاهیهای لازم را در ارتباط با عروس و داماد خویش کسب کرده و یک مادرزن و مادرشوهر نمونه خواهد بود که بیش از هر کس در نزد فرزندان دوم خویش محبوب میباشد و مسلماً یک مادربزرگ نمونه و موثر و قابل احترام در زندگی نوههای خود خواهد بود.
تعیین اهداف زندگی بهعنوان رویاهای دست یافتنی
در یک صفحه کاغذ نکات مهم زیر را به دقت و با در نظر گرفتن تمام جزئیات مربوط به آن را بنویسید.
اهداف بلندمدت پنج ساله و هدفهای کوتاهمدت شش ماهه خود را مشخص کنید دقت نمایید با خود باید صادق بوده و اهداف عملی و قابل وصول خود را از رویاهای تخیلی و غیرقابل دسترس جدا نمود. نکات مثبت و منفی شخصیت خود را با ذکر جزئیات بیان کنید. نقاط ضعف خود را بپذیرید و بدون احساس ضعف با یک برنامهریزی منظم سعی در کاهش آن نمایید و با باور نقاط قوت خویش با ارائه و تقویت آن در مقاطع خاص ارزشهای شخصیتی خویش را تثبیت و ارتقا دهید.
1- اهداف بلندمدت خود را بنویسید. برای پنج سال آینده چه آرزوهایی دارید؟ آنها را مشخص کنید. زمینههایی از زندگیتان را که بهعنوان یک همسر و یک مادر دوست دارید بهبود ببخشید، بر روی کاغذ بیاورید. شما میتوانید به آرزوهای خود برسید. دستیابی به رویاها برایتان غیرممکن نیست.
همه ما انسانها در جایگاههایی قرار داریم، که به آن رضایت داده و در آن متوقف شدهایم.
2- هدفهای کوتاهمدت خویش را مشخص کنید. آن هدفهایی را که بهعنوان یک فرد، یک همسر و یک مادر به خاطر آن فعالیت میکنید بر روی کاغذ بیاورید. این کار را تجربه کنید. فوراً دست از مطالعه هدفهای بلندمدت آینده بردارید و بر روی هدفهای کوتاهمدت قابل دستیابی خویش متمرکز شوید. سپس برای انجام آنها را در فردا، هفته دیگر، تا پایان ماه و یا حداکثر در طول شش ماه، برنامهریزی کنید. هر چیزی را که در فکرتان وجود دارد بنویسید. سعی کنید به موارد قابل دسترس فکر کنید. بعضی از هدفهای اساسی شما ممکن است خیلی ساده به نظر برسند. همسر یک فروشنده به من گفت: «آرزوهای کوتاهمدت او این است یک خانه تمیز، آرام و بی سروصدا داشته باشد، غذای خوبی بپزد، بهعنوان یک مادر شنونده خوبی برای سخنان فرزندان خویش باشد، بیشتر خوشحال باشد و کمتر اخم کند.» بامداد روز بعد، او روزش را با یک تغییر در رفتار خود آغاز کرد. او عوض شده بود. زیرا وی به خاطر اهدافش کار میکرد.
تغییرات را از خود آغاز کنید.
بهترین و کوتاهترین راه اصلاح جامعه، اصلاح خویش است و در این زمینه ابتدا باید با اعتماد به نفس و پذیرش خویش بهعنوان یک انسان ارزشمند کار را آغاز کرد و آنگاه مأموریت اصلی خویش را در کره زمین دریابید.
1- نقاط قوت خود را بنویسید. تواناییهای ویژهای در شما وجود دارد، استعدادهای رشد نیافتهای که هنوز شکوفا نشدهاند. خواستههای مقدسی که به آنها دست نیافتهاید. به کارهایی که خیلی خوب انجام دادهاید فکر کنید. در گذشته چه چیزیهایی مورد علاقه شما بود و تواناییها و استعدادهای شما که مورد تحسین دیگران قرار داشت چه بودند! چرا انجام کارهای خانه، شما را خوشحال نمیکند و آماده کردن یک غذای خوب و مناسب، شما را به وجد نمیآورد؟ چرا از توانایی و تخصص خاصی که دارید و میتواند در خدمت جامعه باشد، بهره نمیگیرید؟ این استعدادهای نهفته را به کار بگیرید. آنها را رشد دهید. شما میتوانید خیلی بهتر از آن باشید که تا به حال بودهاید! آنچنانکه به جای احساس روزمرگی و بیهوده بودن، شادابی و احساس مفید و موثر بودن و هر روز زندگی مثبتتری را داشتن، سراسر وجود شما را فراگیرد.
هرکسی برای مأموریت خاصی به کره زمین آمده است، مأموریت خویش را بیابید و آن کاری است که هیچکس دیگری بهخوبی شما نمیتواند آن را انجام دهد.
2- نقاط ضعف شما در کجاست؟ تمامی زمینههایی را که در آنها احساس ضعف میکنید، صادقانه بنویسید.
شما احتیاج دارید که نقاط ضعف خود را از زمان کودکی بررسی کنید. این کار ممکن است که کمی ناراحتکننده باشد، یادآوری خاطرات شیرین و تلخ زندگی که اوراق روشن یا تاریک پرونده ذهن ما هستند به ویژه در شش سال اول زندگی یعنی دوران پاک کودکی آثار عمیقی در واکنشهایی که شما در زندگی امروزتان دارید، گذاشته است. شما تمامی ذهنیت خود را قبل از ازدواج همراه خود بهعنوان یک الگوی عملی از پیش تدوین شده با خود به خانه همسرتان آوردهاید. با شناخت و تعدیل زمینههای ذهنی شما از خاطرات گذشته، مسائل امروز زندگی شما را میتوان بهخوبی حل کرد. این موضوع امیدوارکننده است زیرا این مشکلات امروز برای شما بهوجود آمده است و با دیدگاهی جدید و امروزی قابل حل میباشد.
3- ترسها، آزردگیها و لحظات رنجآور زندگی خود را با جزئیات بر روی کاغذ بیاورید. ریشههای ترسها و علل اضطرابها و عامل آزردگیها و شدت رنجهای گذشته را مشخص نمایید.
با محدود کردن آنها از گسترش آن در ذهن و روح خود جلوگیری نمایید. با ارزیابی مجدد و واقعی آن ببینید تا چه حد ارزش حمل و نگهداری و توجه به آن را در طول سالیان دراز در بایگانی ذهن شما داشته است آنان را که میتوانید ببخشید و آنان را که نمی توانید فراموش کنید به رسیدگی در دادگاه بسیار دقیق و قوی محضر الهی واگذار نمایید. با این عمل ذهن و روح خود را از بارهای سنگین و متعفن خاطرات آزاردهنده تخلیه مینمایید.
بخشیدن و گذشت فقط مخصوص انسانهای توانمند و والاست. بزرگی انسان در برخوردش با آدمهای کوچک مشخص میشود.
موفقیتها، تواتمندیها و عوامل ایجادکننده ارزشهای شخصیتی خود را ریشهیابی کنید. با بهدست آوردن اعتماد به نفس و ورود به مرحله عزت نفس و شناخت عواملی که به ایجاد نقاط قوت کنونی شما کمک کردند، توشه سفر روحی خویش را در جاده کمال انسانی پربار سازید. ثبت و تجزیه و تحلیل خاطرات تلخ و شیرین گذشته به شما کمک میکند تا خود را بهتر بشناسید. لازم نیست چیزهایی را که نوشتهاید. به کسی نشان دهید. این خود شما هستید، عیان و آشکار. اینک احتیاجی نیست که نقش بازی کنید. نقاط قوت و ضعف پدر و مادرتان را بررسی کنید و ببینید چه عواملی باعث پیشرفت یا شکست خانواده شما گردید. چه صفتی را در مادرتان و یا در پدرتان دوست داشتید؟ از چه صفت آنها بیزار بودید؟ در مواقع استرس و فشار روحی، چگونه خود را آرام میکردید؟ همه را به دقت بنویسید. اکنون شما تصویری کاملاً واقعی و شناخته شده و ارزشمند از خویش دارید.
خودشناسی مهمترین و اولین گام در تحول روحی انسان در مسیر شناخت حقیقت است.
4- همین حالا شروع کنید، تمامی افکار خود را بنویسید. این کار یک درمان عالی است و ارزش تلاش کردن را دارد. عدم رضایت قلبی و ناخشنودیهایی که در درون شما هست، همانند یک جراحت روحی به طرز عمیقی شما را آزرده میسازد. شاید ناآگاهانه، ولی به هر حال همواره شما را رنج میدهد. زمانی که این جراحتها را با یادآوری ارزشهای روحی و توانمندیهای خود مرهم نهاده و این خارها را از قلبتان بیرون بکشید، آرامش پیدا میکنید و این زمانی است که مشکل را بشناسید و با آن روبرو شوید. راه حلهای کسب آرامش خود بهخود آشکار میشود.
رهایی اولین شرط صعود و عروج روحی انسان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید