نقش زن و جايگاه او در اسلام براساس قرائتي که در قرون متوالي از اين جايگاه در دين داشته اند بدون توجه به بستر اجتماعي که دين اسلام وارد آن محيط شده و به بسط خود پرداخته قابل شناخت نيست. آن اصالتي که در قرآن نسبت به حقوق زن داده شده مطمئنا متفاوت است از آنچه که در ميان برخي مسلمانان به عنوان جايگاه زن در اسلام معرفي شده است.
مقاله حاضر را که پروفسور عبدالجواد فلاطوري درباره جايگاه زن در اسلام نوشته است را با هم مي خوانيم.
تاکنون- نه در گذشته و نه در عصر حاضر- هيچ فرهنگي موفق نشده است جايگاه مرد و زن را در زندگي خصوصي و اجتماعي شان از هر منظري با رضايت کامل هر دو طرف و بدون نتايج نامساعد براي آنها تعيين کند. جايگاه پست، تبعيض و فرق گذاشتن بين زنان و مردان در ممالک اسلامي، که نقادان روي آنها تأکيد کرده اند، آن گونه که ثابت شده، بيشتر ريشه در رسوم، عادات و ساختارهاي اجتماعي بومي مللي که اسلام را پذيرفته اند داشته و نه در خود اسلام.اين امر در مورد اکثر سنن و مناسبات اعراب پيش از اسلام که اسلام هنگام ظهورش با آنها به مبارزه برخاست، نيز صادق است، و البته اينها بلافاصله بعد از ظهور اسلام نمي توانستند به صورتي اسلامي شده در جوامع اسلامي مستقر شوند.
اسلام شناس و مورخ آلماني، پروفسور برتولد اشپولر، نتايج تحقيقش در مورد اين موضوع را چنين خلاصه مي کند: در نقاط دور افتاده تر ايران مثل ديلم در پايان قرن دهم زنان تنها شبها و در لباس هاي سياه اجازه داشتند بيرون بروند، و از طبس، در کوير نمک، روايت مي کنند که هنوز در 1052 هر زني که با مردي غريبه صحبت مي کرد با مرگ مجازات مي شد...
اگر در ازدواج بار اقتصادي بر دوش مرد گذاشته شده است، به زن نيز نقش قطب آرامش بخش محول مي شود
محيي الدين ابن ابي اسبق، حاکم مصري را ملاقات کرد، او را عالمي يافت که براي زنان خانه او رواياتي در باره حقوق زنان در برابر مردان از مجموعه حديث بخاري مي خواند. به آن عالم دشنام داد و گفت: نخست براي آنان (زنان) حقي را که مرد، از نظر اسلام، از آن برخوردار است بيان کن. زيرا ما مردان همين حالا هم که آنان (زنان) از حقوقشان در برابر ما آگاه نيستند حريفشان نمي شويم، حال اگر مطلع شوند که اسلام چه حقوقي برايشان در برابر ما (مردان) مقرر کرده است، ديگر چگونه مي توانيم اصلاً با آنها کنار بياييم؟»
مشکل است بتوانيم همه اين جريان ها و انگيزه هاي درهم و برهم و مخالف يکديگر را از اوضاع و احوال ملي، اجتماعي و شخصي جدا کنيم و تعليم اسلام را در اين باره در ناب ترين شکل آن عرضه کنيم. اينجا فقط به تعدادي از مواضع اسلام در خصوص اين مسأله اشاره مي شود: مواضع و افکاري که از منظر قرآن بايد به عنوان اعلام مبارزه با نقض کرامت انساني زنان و احياي تساوي مطلق ارزش هر دو جنس به معناي تساوي مطلق همه انسان ها در برابر خدا فهميده شوند.موضع قرآن هنگامي شايان توجه تر مي شود که به بررسي دقيق جامعه اي نظير جامعه آن روز اعراب مي پردازد، که سلطه مطلق مردان، بيش از همه از نظر اقتصادي را به عنوان واقعيتي بديهي مفروض مي گرفت. قرآن نه اين مناسبات را ابداع کرده و نه با آنها موافقت کرده است، بلکه تلاش کرده که آنها را به نفع زنان تغيير دهد و حداقل تعديل کند. زن در برابر خدا و بر طبق طبيعتش به عنوان انسان با مرد برابر است. به اين ترتيب در نقل داستان خلقت، حوا به عنوان زن در فريفتن شوهرش، آدم، مقصر دانسته نمي شود. اين گناه همزمان و به يک ميزان به هر دوي آنها نسبت داده مي شود. [ «فازلهما الشيطان » ]: آنگاه شيطان آنها (آدم و همسرش) را بلغزاند که گناهي مرتکب شوند، که باعث شد از بهشت بيرون رانده شوند.
مرد هيچ حقي ندارد که به زن علاوه بر وظايفش کوچکترين دستوري بدهد. وظايف او محدود است به اين که دارايي، کانون خانواده و وفاداريش [نسبت به مرد] را حفظ کند
اسلام ازدواج را عموماً هم به زن و هم به مرد با تأکيد توصيه مي کند. براي آن معمولاً دو دليل آورده مي شود: حفاظت از اصول اخلاقي جامعه يا حفظ افراد از هرزگي و روح بخشيدن به حيات اقتصادي به اين صورت که مرد متأهل موظف مي شود تأمين معاش خانواده را برعهده بگيرد، که براي اين منظور کار صنعتي يا فعاليت تجاري، به عنوان مقدمه غيرقابل اجتناب، ضروري است. اما اگر در ازدواج بار اقتصادي بر دوش مرد گذاشته شده است، به زن نيز نقش قطب آرامش بخش محول مي شود. :... براي اين که او (مرد) در کنار او (زن) به آرامش برسد... [... ليسکنوا اليها...]. ازدواج منحصراً از سوي زن انجام مي شود که آمادگيش را براي آنچه نخست مرد بايد براي آن اعلام آمادگي کند، اظهار مي کند.
در حالي که زن، به عنوان مادر، در خانواده خيلي بيشتر از احترام برخوردار است، مرد نيز به مقتضاي مسئوليت هاي اقتصادي، در جامعه نقش هاي بزرگتر و در عين حال وظايف بيشتري دارد. برخلاف آيين هاي مرسوم بايد هنگام نکاح مهريه مصطلح (صداق) تنها به عنوان هديه (نحله) پيشنهاد شود.» :و مهر زنان را به عنوان هديه به آنان بدهيد... «[ صدقاتهن نحله...]. يعني مهريه نبايد به عنوان اجرت زن را به کالايي مورد مبادله تنزل دهد. مسئوليت اقتصادي که برعهده مرد است، بدين معناست که زن حق معاشي در خور، خانه و لباس دارد، حتي وقتي که خودش داراي ثروت و از نظر اقتصادي کاملاً مستقل است. او علاوه بر آن حتي اين حق را دارد که براي کارهايي که در خانه انجام مي دهد و حتي براي شيردادن نوزادان از مرد طلب پول کند. مرد هيچ حقي ندارد که به زن علاوه بر وظايفش کوچکترين دستوري بدهد. وظايف او محدود است به اين که دارايي، کانون خانواده و وفاداريش [نسبت به مرد] را حفظ کند. وظيفه محافظت متقابل از جمله در روايتي از حضرت محمد(ص) به اين صورت بيان مي شود: مرد حافظ خانواده اش است و در قبال آن مسئوليت دارد.
زن حافظ کانون خانواده مرد است و در برابر آن مسئوليت دارد. اين وظيفه حفاظت مسئوليت متقابل غالباً به معني تبعيض زنان گرفته شده و باعث سوءتفاهم شده است و مردان از آن سوءاستفاده کرده اند. وظيفه حفاظت مرد از زن در قرآن اين گونه بيان شده است: الرجال قوامون علي النساء ،که تنها به اين معنا مي تواند باشد که مردان مسئول زنان هستند و هيچ ارتباطي به بالاتر قرار دادن مردان نسبت به زنان ندارد.
در قسمت بعدي جمله که در پي آن مي آيد: «زيرا خدا بعضي ها را نسبت به ديگران برتري داده است «[بمافضل ا... بعضهم ]، برتري مرد به شغلي است که با آن براي خانواده از راه مشروع پول در مي آورد. از ميان مردان آن که شغلي ندارد همرتبه زن است.» برتر دانستن مرد، که در اينجا و جايي ديگر از قرآن از آن صحبت شده است در چارچوب وظايف و مسئوليت هاي اجتماعي است.اما وظيفه محافظت مرد از زن محدود به مسئوليت اقتصادي نيست. او علاوه بر آن موظف است که زن را در برابر آزار و اذيت مردان غريبه حفظ کند، که شرط آن نيز وفاداري زن است. در مورد ارث اگر زن يک يا چند برادر داشته باشد نسبت به آنها سهم کمتري از ارث به او مي رسد. اين مطلب به عنوان جبران مسئوليت اقتصادي بالاتري که برعهده مرد است و زن به طور کلي فاقد آن است، و جبران وظايف دفاعي، که تنها بر دوش مردان و نه زنان است، فهميده مي شود. در مورد تحصيل زنان خود حضرت محمد(ص) اولين کسي بود که با شروع وحي حلقه هايي از زنان و مردان را به منظور تعليم بهتر ايجاد کرد.
در تصاحب موقعيت هاي اجتماعي هيچ مانعي بر سر راه تساوي کامل حقوق زن [با حقوق مرد] قرار ندارد، با اين فرض که قواعد اخلاقي که هم زنان و هم مردان موظف به آنها هستند رعايت شوند، به گونه اي که زن به عنوان شريک هم ارزش مرد مي تواند کار کند، بدون اين که همچون شيء مصرفي مورد علاقه مردان مورد سوءاستفاده و اذيت و آزار آنها قرار گيرد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید