بيانات رهبر معظم انقلاب در باره ي زن و جايگاه او در ايران و غرب:
دنياي استکباري ، در اشتباه است که خيال مي کند ارزش و اعتبار زن به اين است که خود را در چشم مردان آرايش کند تا چشم هاي هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع گيرند و او را تحسين نمايند.
زن را به چشم يک انسان والا نگاه کنيد، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادي او چيست. زن را به عنوان موجودي که مي تواند مايه اي براي صلاح جامعه با پرورش انسان هاي والا شود نگاه کنيد، تا معلوم شود که حق زن چيست و آزادي او چگونه است.
زن را به چشم آن عنصر اصلي تشکيل خانه در نظر بگيريد،که خانواده اگر چه از مرد و زن تشکيل مي شود و هر دو در تشکيل خانواده و موجوديت آن موثرند ، اما آسايش فضاي خانواده ، آرامش و سکونتي که در فضاي خانه است، به برکت زن و طبيعت زنانه است. با اين چشم به زن نگاه کنند تا معلوم شود که او چگونه کمال پيدا مي کند و حقوقش در چيست .
آسايش فضاي خانواده ، آرامش و سکونتي که در فضاي خانه است، به برکت زن و طبيعت زنانه است.
از روزي که اروپايي ها، صنايع جديد را به وجود آورند در اوايل قرن نوزدهم که سرمايه داران غربي کارخانه هاي بزرگ را اختراع کرده بودند و احتياج به نيروي کار ارزان و بي توقع و کم دردسر داشتند، زمزمه «آزادي زن» را بلند کردند؛براي اين که زن را از داخل خانواده ها به درون کارخانه ها بکشانند؛به عنوان يک کارگزار از او استفاده کنند،جيب هاي خودشان را پر کنند و زن را از کرامت و منزلت خود بيندازند.
امروز آنچه که به عنوان «آزادي زن» در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمي که در فرهنگ غربي به زن شده است و برداشت غلطي که از زن در آثار فرهنگ و ادبيات غرب وجود دارد ، در تمام دوران تاريخ بي سابقه است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است،اما اين ظلم عمومي و فراگير و همه جانبه ، مخصوص دوران اخير و ناشي از تمدن غرب است.
زن را به عنوان وسيله التذاذ مردان معرفي کردند و اسمش را «آزادي زن»گذاشتند! در حالي که به واقع آزادي مردان هرزه براي تمتع از زن و نه آزادي زن بود.
زن را به عنوان وسيله التذاذ مردان معرفي کردند و اسمش را «آزادي زن»گذاشتند! در حالي که به واقع آزادي مردان هرزه براي تمتع از زن و نه آزادي زن بود. نه فقط در عرصه کار و فعاليت صنعتي و امثال آن، بلکه در عرصه هنر و ادبيات هم به زن ظلم کردند.
شما امروز،در داستان ها،در رمان ها،در نقاشي ها،در انواع کارهاي هنري نگاه کنيد،ببينيد با چه ديدي به زن نگريسته مي شود؟ آيا جنبه هاي مثبت و ارزش هاي والايي که در زن هست،مورد توجه قرار مي گيرد؟ آيا آن عواطف رقيق،آن مهرباني و خوي مهرآميزي که خداي متعال در زن به وديعه گذاشته است- خوي مادري، روحيه نگهداري از فرزند و ترتيب فرزند- مورد توجه است با جنبه هاي شهواني و به تعبير آن ها عشقي؟ (که اين تعبير غلط و نادرستي است. اين شهوت است نه عشق) زن را اين گونه خواستند پرورش و عادت دهند: به عنوان يک موجود مصرف کننده. مصرف کننده دست و دل باز و کارگر کم توقع و کم طلب و ارزان.
اسلام اين ها را براي زن ارزش نمي داند.اسلام با کارکردن زن موافق است. نه فقط موافق است، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسي و مهم ترين شغل او ،يعني ترتيب فرزند و حفظ خانواده نباشد، شايد لازم هم مي داند. يک کشور که نمي تواند از نيروي کار زنان در عرصه هاي مختلف بي نياز باشد!اما اين کار نبايد با کرامت و ارزش معنوي انساني زن منافات داشته باشد. نبايد زن را تذليل کنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمايند.تکبر از همه انسان ها مذموم است ، مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم! زن بايد در مقابل مرد نامحرم متکبر باشد. در حرف زدن مقابل مرد نبايد حالت خضوع داشته باشد. اين ، براي حفظ کرامت زن است. اسلام اين را مي خواهد و اين الگوي زن مسلمان است.
اهانت غرب به زنان در قالب تکريم
وقتي به تاريخ اروپا نگاه مي کنيم، در کتابهاي تاريخ و نيز کتابهاي هنري و فرهنگي رمانهايي که وضع مغرب زمين را نشان مي دهند هر چه به عقب بر مي گرديم اين مساله کاملاً برجسته است و برخورد با زن يک برخوردي است که اسلام آن را رد مي کند.يعني در اروپا و غرب جنس مرد اجازه پيدا مي کند به هر شکلي از جنس زن التذاذ ببرد و اين در فرهنگ روم قديم به اشکال مختلف وجود داشته. حالا يک وقت هست که يک زن، زن اشرافي است ، اين نسبت و اين رابطه با او در يک سطح است. اما يک وقت، يک زن، زن رعيت و يک فقير و بي سواد است اينجا برخورد با او متناسب با حال او است.
البته بديهي است که اين گونه سوء استفاده از زن ،گاهي با يک نوع تملق گفتن نسبت به زن هم هست، اما اين تملق گفتن به هيچ وجه به معناي احترام و تکريم واقعي نيست،بلکه اين يک اهانت واقعي است که مثالهاي روشن و واضحي دارد، لکن نمي خواهم وارد آن مثال ها شوم؛ زيرا ممکن است از تأدب خارج بشود،اگر چه از واقعيات است. من خواهش مي کنم خانم ها به اين قضيه فکر کنند و آن مثال هاي روشن و واضح را پيدا کرده آنها را به زنان تفهيم کنند.
اگر ديده مي شود در جامعه غربي نسبت به زن به نحوي از انحاء بعضي از تکريم ها مي شود و ستاره هاي سينما و هنرپيشه ها و زنهاي زيبا در مسابقات زيبايي را مثلاً احترام مي کنند،اين از آن نوع تکريم در مقام اهانت و اهانت به شکل تکريم است.
زمزمه «آزادي زن» در فرهنگ غرب از کجا شروع شد؟!
از روزي که اروپايي ها،صنايع جديد را به وجود آوردند در اوايل قرن نوزدهم که سرمايه داران غربي کارخانه هاي بزرگ را اختراع کرده بودند. و احتياج به نيروي کار ارزان و بي توقع و کم درد سر داشتند، زمزمه «آزادي زن» را بلند کردند؛ براي اين که زن را از داخل خانواده ها به درون کارخانه ها بکشانند؛به عنوان يک کارگزار ارزان از او استفاده کنند،جيبهاي خودشان را پرکنند و زن را از کرامت و منزلت خود بيندازند. امروز آنچه که به عنوان «آزادي زن » در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست . لذا ظلمي که در فرهنگ غربي به زن شده است و برداشت غلطي از زن در آثار فرهنگ و ادبيات غرب وجود دارد ،در تمام دوران تاريخ بي سابقه است.
معناي آزادي زن در غرب
آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد .در درجه اول آزادي زن است . آزادي ، معناي وسيعي را شامل مي شود ؛ هم شامل آزادي از اسارت است،هم شامل آزادي از اخلاق است چون اخلاق هم يک قيد و بند است هم آزادي از نفوذ مبني بر سوء استفاده کارفرمايي است که زن را با مزد کمتري به کارگاه مي کشد و هم شامل آزادي از قوانيني است که زن را در مقابل شوهر،متعهد مي کند.آزادي به همه اين معاني مي تواند باشد.کما اين که در همين شعارهايي که نسبت به زن وجود دارد،طيف وسيعي از اين مطالبات درخواست ها هست،که بعضي با يکديگر به کلي متناقضند. اين آزادي معنايش چيست؟
متاسفانه در دنياي غرب ، منظور از آزادي در بيشتر موارد، آزادي به معناي نادرست و مضر آن است- يعني آزادي از قيد و بندهاي خانوادگي، آزادي از حتي قيد ازدواج و تشکيل خانواده و پرورش فرزندان در آن جايي که هدف شهواني زودگذري در مقابل قرار گيرد- نه آزادي به معناي صحيح آن .لذا شما مي بينيد جزو حرفهايي که در دنياي غرب زده مي شود، مساله آزادي سقط جنين است، که اين نکته بسيار مهمي است و با اين که ظاهر ساده و کوچکي دارد، اما باطن بسيار خطرناک و سهمگيني در اين سخن مندرج است . اين ، وسيله و شعار و مطالبه اي است که در غرب غالبا مطرح مي شود؛ لذا مي گويند نهضت آزادي زنان.در نظام صحيح، در يک مطالبه و مبارزه صحيح، هدف نمي تواند اين معناي وسيعي باشد که يک بخش آن قطعاً مضر است؛ اگر چه ممکن است بخشهاي مفيدي هم در آن باشد. بايد به دنبال شعارهايي بهتر، مناسبتر ، صحيح تر و گره گشاتر گشت.
بساط آن چيزي که امروز به عنوان «آزادي زن » در دنيا و از سوي فرهنگ منحط غربي پهن شده است، بر پايه اين است که زن را در معرض ديدار مرد قرار دهند تا از او تمتعات جنسي ببرند. مردان از آنها لذت ببرند و زنها وسيله التذاذ مردان شوند . اين ، آزادي زن است؟ کساني که در دنياي جاهل و غافل و گمراه تمدن غربي ادعا مي کنند طرفدار حقوق بشرند، در حقيقت ستمگران به زن هستند.
در الگوي فرهنگ غرب، زن وسيله التذاذ مرد است
اسلام زنان عالمه بزرگي پرورش داده است. اگر امروز هم در جامعه ما مشاهده کنيد، مي بينيد که متخصصان زن، دانشمندان زن، پزشکان زن ، محققان زن و هنرمندان بزرگ زن کم نيستند؛ انسانهاي ارزش آفرين و صاحب فکر و مکتب در بين آنها هست. در صحنه سياسي و در قواي مجريه و مقننه هم همين طور است . در همه بخشهاي کشور ، حضور زنان ، حضور فعالي است. بين ما و آنها ، بين تفکر و ارزشگذاري اسلامي و غربي ، بحث بر سر اينها نيست؛ بحث بر سر چيز ديگري است.
ارتباط آزاد زن و مرد در غرب، بزرگترين ضربه براي زن
يک چيزي در غرب هست که اين چشم ها را پر مي کند و آن اين که در جامعه ، زن و مرد از لحاظ رفتارهاي اجتماعي، با هم تفاوتي ندارند؛ يعني همچنانکه در يک جلسه مردي وارد مي شود، سلام عليکم و احوال پرسي مي کند و جزو جمعيت مي شود! زن هم با همان راحتي وارد مي شود و جزو جمعيت مي شود. يعني هيچ گونه تبعيضي در رفتارها از اين جهت ، بين زن و مرد وجود ندارد. توجه کرديد! اين ، چشم همه را مي گيرد . انسان مي بيند يک وضع خوبي است، همه هم از اين وضع خوششان مي آيد. يعني حتي آن کساني که به دلايل منطقي با اين مخالفند، مي بينند چيز بدي نيست! در يک مجموعه ، مثل دو بيگانه به هم نگاه نمي کنند، مثل خواهر و برادر که در خانه وارد مي شوند با هم برخورد مي کنند. اين ، يک نقطه مثبت ، ولي سطحي و ظاهري است؛ در کنار اين ، نقاط منفي فراواني وجود دارد... کسي که قطعا به او ظلم مي شود، زن است؛ زيرا مردي که همسر اين زن است، با زن هاي متعدد ديگري ارتباطات عاطفي و جنسي دارد. ارتباط کاملا خودماني و صميمي دارد که کم تر از آن را با عيال خودش ندارد! اين براي زن بزرگترين ضربه است.
يکي از نشانه هاي مرد سالاري غريبها، مسئله «آزادي زن » است!
يکي از نشانه هاي مردسالاري غربيها همين است که زن را براي مرد مي خواهند؛ لذا مي گويند زن آرايش کند، تا مرد التذاذ ببرد! اين مرد سالاري است، اين آزادي زن نيست؛ اين در حقيقت آزادي مرد است. مي خواهند مرد آزاد باشد، حتي براي التذاذ بصري ، لذا زن را به کشف حجاب و آرايش و تبرج در مقابل مرد تشويق مي کنند! البته اين خودخواهي را بسياري از مردان در جوامعي که از دين خدا بهره مند نبودند، از دورانهاي قديم هم داشتند.امروز هم دارند؛ غربيها هم مظهر اعلاي اين بودند . پس ، اين مساله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه ، آگاهي ، کسب معلومات و معارف حرکت کند، بايد در ميان خود بانوان خيلي جدي گرفته شود و به آن اهميت بدهند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید