عفاف، مطلق خويشتن داري را گويند همان گونه كه در آيات ياد شده، از خويشتن داري در امور اقتصادي و مالي نيز با كلمة استعفاف و تعفف، ياد شده است.اينك آيا مي توان گفت: عفاف، صرفاً همان حالت دروني و نفساني است و به بروز خارجي و اجتماعي آن حالت نفساني، ربطي ندارد؟! از منظر قرآن، چنين نيست بلكه به دليل اهميت نحوة بروز عفاف، اين واژه، به «ظهور خويشتن داري» نظر دارد.
در آية نخست، حالت رفتاري مسلمان فقير را به نمايش مي گذارد كه چگونه خود را بي نياز جلوه مي دادند، با رفتاري عفيفانه و بزرگ منشانه.
در آية دوم، دست يازي به اموال يتيمان را غير عفيفانه، معرفي مي كند. در سومين آيه، خويشتن داري و مراقبت از فرو رفتن در شهوات جنسي را استعفاف مي داند و آية چهارم، زنان سالخورده را سفارش مي كند كه عفاف ورزند و چادر از سر فرو نگذارند، يعني عفاف را برابر با «حجاب» گرفته است. بنابراين عفاف از منظر تفكر اسلامي، هم روية دروني دارد كه حالتي نفساني جهت كنترل و جهت دهي به شهوت (كشش و اشتياق) است و هم رويه اي بيروني كه نشانه هايش در رفتار و گفتار هويدا مي شود تا حالت درون را به نمايش گذارد. در روايات اسلامي نيز "عفاف" به معني "خويشتن داري" است كه در كردار و گفتار آشكار باشد.مرحوم شيخ عباس قمي در سفينه البحار(ص 207)آورده است:«و يطلق في الاخبار غالباً علي عفة الفرج و البطن و كفها عن مشتهياتهما المحرمه».
در روايات، عفاف، بيشتر به معني خويشتن داري نسبت به شكم و شهوت به كار مي رود، و بازداشتن ايندو از فزون خواهي حرام.
علي(ع) مي فرمايند:«العفاف زهادة»(ميزان الحكمه ٬ ص 359 ٬حديث 12824) ؛ (عفاف زهد ورزي و خويشتن داري است).
و «العفة تضعف الشهوة»( ميزان الحكمه٬ص 363 ٬حديث 12861 )؛ (خويشتن داري شهوت را ناتوان مي سازد).
رابطة "عفت" با "شهوت":
در روايات و آيات، ميان «شهوت پرستي» و «عفت»، تقابل جد ي برقرار شده و به دينداران، آموزش داده مي شود كه شهوت پرستان، عفيف نيستند ولي به نظر مي رسد كه معمولاً تنها بخشي از گسترة معنايي شهوت پرستي، مورد نظر برخي دينداران واقع شده است.
معناي لغوي "شهوت":
راغب اصفهاني درمعجم مفردات الراغب (ص 276) مي نويسد: اصل شهوت، كه كشش و اشتياق نفس است به آنچه اراده كند، در دنيا بر دو گونه است: حقيقي و غيرحقيقي؛ اشتياق حقيقي آنست كه بدن بدون تأمين آن آسيب مي بيند؛ همانند اشتياق به غذا هنگام گرسنگي. و اشتياق به كاذب آنست كه بدن بدون تأمين آن آسيب نمي بيند.
طريحي در مجمع البحرين(ج اول،ص 252) مي آورد:
«الشهوات بالتحريك جمع شهوة، و هي اشتياق النفس الي شييء» (شهوات جمع شهوت، به معني اشتياق نفس به چيزي است).
دهخدا در لغت نامه(ج 9 ٬ ص 13894) مي نويسد:«شهوت: آرزو و ميل و رغبت و اشتياق و خواهش و شوق نفس و حصول لذت و منفعت»
و فريد وجدي در دائره المعارف(ص 515) تعريف مي كند:«الشهوه حركة النفس طلباً للملائم»؛ (شهوت حركت نفس است در جستجوي آنچه موافق و سازگار است).اين معني، جنبة عملي «شهوت» را نيز دربردارد در نتيجه، شهوت، معنايي عام دارد.
در اصطلاح قرآن(سورة آل عمران ٬ آيه 14) نيز شهوت به معني عام به كار مي رود:
«زين للناس حب الشهوات من النسأ و البنين و القناطير المقنطرة من الذ هب و الفضة و الخيل المسومة و الانعام و الحرث ذلك متاعٌ الحيوة الدنيا...»؛
(عشق به خواستينها از جمله زنان و فرزندان و مال هنگفت اعم از زر و سيم و اسبان نشاندار و چارپايان و كشتزاران، در چشم مردم آراسته شده است: اينها بهرة زندگاني دنياست).
معناي اصطلاحي شهوت: غالباً به خواهش و اشتياق جنسي انسان، شهوت گفته مي شود و شهوتراني را در بخش كوچكي از گسترة اميال نفس به كار مي برند حال آنكه در تحليل قرآن و روايات، «شهوت به معني عام» در برابر «عفت به معني عام» قرار دارد. خواهش نفس و تلاش براي برآوردن آن ميل، در برابر خويشتن داري در طاعت خواهشهاي نفساني است. انسان شهوت پرست از كردار و گفتارش پيداست. از كوزه، همان برون تراود كه در اوست. انسان عفيف و با اصالت نيز از سخن و كنش او هويدا است. عفاف، تنها پاكدامني جنسي نيست.
شهيد مطهري در "تعليم و تربيت در اسلام" مي گويند:
«عفاف يعني آن حالت نفساني يعني رام بودن قوه شهواني تحت حكومت عقل و ايمان. عفاف و پاكدامني يعني تحت تأثير قوة شهواني نبودن، شره نداشتن. يعني جزو آن افرادي كه تا در مقابل يك شهوتي قرار مي گيرند بي اختيار مي شوند، و محكوم اين غريزة خود هستند، نبودن. اين معني عفاف است.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید