شهيد مطهرى مىفرمايد :
«در اين نهضت به اين نکته توجه نشد که مسائل ديگرى هم غير از تساوى و آزادى هست تساوى و آزادى شرط لازماند نه شرط کافى. تساوى حقوق يک مطلب است و تشابه حقوق مطلب ديگر به برابرى حقوق زن و مرد از نظر ارزشهاى مادى و معنوى يک چيز است و همانندى و همشکلى و همسانى چيز ديگر. در اين نهضت عمدا يا سهوا تساوى به جاى تشابه به کار رفت و برابرى با همانندى يکى شمرده شد، کيفيت تحتالشعاع کميت قرار گرفت.انسان بودن زن موجب فراموشى زن بودن و مىگرديد.»
به نام آزادى و به نام انتخاب، دختر شايسته و نمونه سال انتخاب مىکنند و با چاپ عکسهاى عريان در ابعاد مختلف در مجلهها و روزنامهها از وجود آنها استفاده
مىکنند تا به اين طريق مشترى بيشترى براى خود جذب کنند.
مقام معظم رهبرى در اينباره مىفرمايد:
«اشتباه مىکند دنياى استکبار سرشار از جاهليت که خيال مىکند ارزش و اعتبار زن به اين است که خود را در چشم مردان آرايش کنند تا چشمهاى هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع بگيرند و او را تحسين کنند.
آنچه امروز در غرب از آن به عنوان آزادى زن نام برده مىشود، آزادى زن نيست؛ بلکه در واقع، بايد آن را آزادى مردان هرزه براى التذاذ از زن ناميد.»
«لاَ الشَّمْسُ ينْبَغِي لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلاَ اللَّيلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِي فَلَکٍ يسْبَحُونَ»
شهيد مطهرى مىفرمايد : «شرط اصلى سعادت هر يک از زن و مرد و در حقيقت جامعه بشرى اين است که دو جنس هر يک در مدار خويش به حرکت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مىبخشد که هيچ کدام از مدار و مسير طبيعى و فطرى خويش خارج نگردند. آنچه در آن جامعه ناراحتى آفريده است قيام بر ضد فرمان فطرت و طبيعت است؛ نه چيز ديگر».
حجاب از ديدگاه اسلام و غرب
چرا غرب همواره تلاش کرده است که در سلسله اقدامات تهاجمى خود عليه ارزشهاى فرهنگى ملى و اسلامى، کشف حجاب را يکى از اقدامات مهم قرار داده و توان بالايى را به عملى شدن آن و جلوگيرى از اشاعه حجاب اسلام اختصاص داده است؟ چرا اسلام،اين دين سعادت بخش، حجاب را براى زنان واجب فرموده و يکى از احکام ضرورى قرار داده است؟
شک نيست که غرب و اسلام با دو ديدگاه متفاوت به زن و ارزشها و کرامت انسانى الهى او مىنگرند و بر همين اساس برنامهريزى مىنمايند. اينک حجاب را از دو ديدگاه غرب مورد بحث و بررسى قرار مىدهيم: لباس پوشيدن، شأنى از شئون انسان است و در هر تمدن رابطه مستقيمى با معناى انسان و تعريف انسان در آن تمدن دارد.
حجاب انسان در تمدن جديد غربى چيست؟ در تمدنى که خدا از صحنه زندگى غايب شده، و در کليسا عزلت گزيده، معنويت به حاشيه زندگى خزيده، و استخوانبندى فرهنگ و تمدن غربى، يک استخوانبندى مادى شده که در آن ديگر معنويت و قدس، اصالت ندارد و انسان ديگرى موجودى نيست که حامل «روح الهى» باشد و بتواند خليفه خدا در زمين شود و...
در اين تمدن، انسان هيچ فرقى بنيادى و وجودى با حيوان ندارد... او هم چند سالى در طبيعت زندگى مىکند و مىميرد و ديگر هيچ!...
ارزش و اعتبار همه چيز در اين تمدن با اين ملاک سنجيده مىشود که چقدر مىتواند به انسانى که اساسا حيوانى مادىاست، لذت ببخشد و يکى از چيزهايى که مىتواند به او لذت ببخشد «تن انسان» است.
از نظر غرب، «انسان جز «تن» چيز ديگرى نيست و اين تن يکى از مهمترين آبشخورهاى لذت اوست، و او در فرصت محدودى که تا مرگ دارد بايد از همه لذتها تا مىتواند بهرهمند شود».
در اينجا ما ديدگاه برخى از دانشمندان غربى را درباره حجاب و پوشش کنار هم قرار مىدهيم تا شما خود به قضاوت بنشينيد و علت تناقص گويىها را خود پيدا کنيد.
راسل با «تابو» خواندن احساس شرم، عفاف و تقواى مرد و پوشش زن درباره ريشه حيا و حجاب مىگويد:
«اخلاق جنسى آنچنان که در جوامع متمدن ديده مىشود، از دو منبع سرچشمه مىگيرد: يکى، تمايل به اطمينان پدرى، ديگرى، اعتقاد مرتاضانه به خيبث بودن عشق.
ديدگاه فرويد نيز هم افق با ديدگاه راسل است. او نيز اخلاق جنسى را تابو مىخواند و در روانشناسى خود، مبناى تحرکات انسان را در همه دورانهاى زندگى، غريزه جنسى معرفى مىکند و ايجاد مانع در برابر آنان را به هر شکل ممکن، مردود شمرده، عامل بيمارىهاى روانى مىداند.
به راستى، آيا مىتوان اين کلمات متناقص که حقايق آشکار را زير پا مىگذارد پذيرفت؟ آيا اخلاق نوين جنسى غرب که با استفاده همين نظريات پايهريزى شده مشکلات روانى را حل کرده است و يا به عکس، عوارض بىشمار فرهنگى، اجتماعى و اخلاقى به وجود آورده و هزاران درد بىدرمان به دردهاى گذشته افزوده است؟».
آيا مىتوان با اين سخن متناقض، به تحليل ريشه حجاب و حيا پرداخت و آن را تبيين نمود؟
شهيد مطهرى در پاسخ غربىها مىگويد : درباره اينکه زن ابتدا در خود احساس نقص مىکرده است و سبب شده که هم خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زيادى گفته شده است، خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشيدگى زن رابطهاى ندارد. اسلام، نه حيض را موجب پستى و حقارت زن مىداند و نه پوشيدگى را به خاطر پستى و حقارت زن عنوان کرده است؛ بلکه منظور ديگرى داشته است».
آية اللّه جوادى آملى مىگويد : «شبههاى که در ذهنيت بعضى افراد هست، اين است که خيال مىکنند حجاب براى زن محدوديت و حصارى است، حجاب نشانه ضعف و محدوديت زن است.»
محروميت از ارضاى غريزه جنسى از راه مشروع و طبيعى، باعث انحراف و فساد خواهد شد؛ اسلام اين مشکل را با دستور ازدواج و توجه همسران به ارضاى همديگر حل کرده است.
اين اشکال که حجاب و پنهان شدن زن در ميان پوششها باعث محروميت و طغيان و فساد مىشود، بىاساس است، زيرا اسلام با آن دستورهاى موکد خود راجع به ازدواج و احکام دقيق خود در اين مورد، رفع محروميت کرده است.
اما «بايد توجه داشت که اگر مشکل محروميت را با به وجود آوردن بىبند و بارى و کشف حجاب رفع کنيم، مفاسد تباهىها هزاران برابر بيش از تباهىهاى محروميت است؛ قبلا اشکال مىکردند که محرومت از زن باعث مىشود که مردها به همجنس خود تمايل کنند و گناه بزرگ «لواط» رائج مىگردد؛ ولى بايد با اينها گفت چرا در دنياى غرب که مرد از محروميت بيرون آمده و با کمال آسانى مىتواند با زن تماس بگيرد، دامنه همجنس بازى و لواط گسترده شده؛ تا آنجا که اين موضوع به عنوان لايحه به مجلس کشيده شده و مجلس بريتانيا جواز آن را تصويب کرده است؟
از اين نمونه و امثال آن مىفهميم که حل مشکل با بىبندوبارى نيست، بلکه بىبندوبارى مشکل را هزارها برابر مىکنند. بىبندوبارى زنها، برنامههاى سکس، فيلمهائى که نمايشگر زنهاى نيمه عريان و بىحجاب است، و دوست بازى به عنوان جشن و هنر و برداشتن مرز بين زن و مرد، هر يک آتش است که به خرمن غريزه جنسى مىافتد، و عواقب اين تهيجات و تحريکات بر کسى پوشيده نيست؛ اسلام که کاملاً به همه جوانب با نظر دقيق مىنگرد و دستوراتش عميقا حساب شده و منطقى است، کاملاً به مرز باريک بى بند و بارى و فساد اطلاع و توجه دارد، و به خوبى در قانونگذارى خود خطر شکسته شدن حصار عفاف، و باريکى اين مرز را در نظر داشته است.»(24)
زندانيان چادر، عنوان کتابى است که توسط خانم شهره مستشار در انگليس منتشر شده است «چنانچه از عنوانش پيداست، حجاب، ضد آزادى زن تلقى شده است. مىدانيم که آزادى قلمروهايى دارد: بيان عقيده، فعاليت سياسى و.... حجاب کدام آزادى را سلب مىکند؟ اگر فعاليتهاى اجتماعى و سياسى زنان معنى نداشت، ديگر کدام آزادى است که با حجاب سلب شده است؛ مگر اينکه مراد از آزادى، هرزگى جنسى و بىبندوبارى غريزى باشد؛ که البته حجاب اين آزادى را تحديد مىکند و رسالت حجاب هم همين است و نيز حجاب برخى دشوارىها را به بار دارد که اگر اصل آن براى سلامت و رشد جامعه انسانى مقيد انگاشته شود، بايد آن را متحمل شد.»
-
تساوى حقوق زن و مرد از ديدگاه اسلام و غرب
در دفاع از حجاب، مىتوان گفت : «مگر دانش اندوزى، با محدوديت همراه نيست. مگر راست گويى، برخى آزادىها را سلب نمىکند. همواره ناموس خلقت بر اين استوار بوده که اشياء ذى قيمت و پر ارج را در پوشش محکم و دست و نيافتنى و به دو از چشم و دسترس هر کس و ناکس محافظت نموده است. مرواريدهاى گرانسنگ را در پوشش نفوذناپذير چون صدف نگاهدارى نموده، اما سنگهاى بىارزش را به وفور در هر جا پراکنده است.»
زن مسلمان نيز آنگاه که پيکر خود را حرم پرحرمت حجاب قرار مىدهد و خويشتن را از تير نگاههاى هوس آلود مردان هرزه حفظ مىکند، در واقع مرواريد گرانسنگ عفت و نجابت را در صدف حجاب و گوهر ارجمند زنانگى خويش را در پوشش مطمئن از دستبرد نامحرمان حفظ مىنمايد.»
نيز مىتوان گفت : «و هرگز پوشش، مانع کار نيست.اگر نگاهى به آن زنانى که در کارخانهها کار، يا در دهات مشغول توليد هستند، بکنيم مىبينيم هم پوشيده هستند و هم به اقتصاد کمک مىکنند، و اين زنان غرب زده هستند که با برهنگى خود جامعه را به فساد کشيدند و يک موجود مصرفى و تفننى بيش نيستند.»
نيز مىتوان گفت : «تنها راه حفظ شخصيت و حرمت زن روى آوردن به حجاب است. اگر او به حجاب روى آورد، پايگاه خانوادگىاش قوى مىشود. مردها، ناچار مىشوند به زندگى خانوادگى خود ارج نهند و به همسران خود، واقعا توجه کنند (و به آنها وفادار باشند). اگر حجاب خود را ارج نهد، او را به مشاغل پست با حقوق بخور و نمير، نمىگمارند و استعدادهاى واقعىاش به هدر نمىرود و آن وقت است که مىتواند در مشاغل عالى، به مراتب بيشتر از آنچه براى بىحجاب مطرح است، توفيق به دست آوَرَد.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید