طليعه
آيا پيام پيامبر(ص) ويژة مردان است؟
و آيا زنان هم مخاطب پيام پيامبر(ص) قرار مي گيرند؟
پيامبر اسلام همچون همه انبياء با دو هدف، هدايت مردم را آغاز و دنبال کرد:
1. آشنا ساختن مردم با معارف الهى.
2. کامل کردن عقايد و اخلاق جامعه.
يعني تعليم کتاب و حکمت از يک سو، و تزکية نفوس مردم از سوى ديگر؛ آن گونه که قرآن ميفرمايد:
يعلّمهم الکتاب و الحکمه و يزکيهم.
از اين رو، ميتوان رسالت پيامبر(ص) را اينگونه بيان داشت که:
او براى تعليم و تربيت و تزکيه آمد تا در بخش جامعه را به علوم الهى و صحيح رهنمون سازد و در بخش عملي، مردم را به طهارت روح برساند. مخاطب چنين حرکت هدايت بخش، جان انسان خواهد بود نه بدن او. از اين رو، زن و مرد هر دو همسان هم، مخاطب «پيام پيامبر» خواهند بود.
محور تعليم و تعلّم جان آدمى است نه بدن و نه مجموع جان و بدن. آنکه عالم ميشود، روح است و روح، نه مذکّر و نه مونّث است. پس، آنچه که به کمال آدمى باز ميگردد؛ همچون: مسائل علمي، اعتقادى و اخلاقي، در آن ميان مرد و زن تفاوتى نيست. امَا چون از مسائل اجرائى و تقسيم کار سخن به ميان مي آيد، به دليل خصوصيات طبيعي و بدنى هر يک، وظايف مشترک و مختص وجود دارد؛ ليکن تفاوت وظايف، نقشى در ميزان تکامل آن دو نخواهد داشت.
زن همچون مرد، تکامل پذير است و قرآن هر گاه از ارزشهاى والاي انسانى سخن ميگويد، از «زنان» همسان مردان ياد مي کند بدان حد که هر دو ميتوانند به مقامات انسانى و معنوى دست يابند. و مقاماتى همچون:
اسلام، ايمان، طاعت، راستگويي، شکيبايي، خداترسي، روزه داري، خويشتن دارى و ياد خدا، براى هر زني قابل دست يابى است. طبيعى است که عمل صالح او نيز همچون مرد، پيامد و ره آوردى اين دنيوى و اخروي خواهد داشت :
من عمل صالحاً من ذکر او انثى و هو مؤمن فلنحيينّه حياة طيبة و لنجزينّهم اجرهم باحسن ما کانوا يعملون؛[1]
هر مرد و زن که کارى نيکو انجام دهند، اگر ايمان آورده باشند، زندگي خوش و پاکيزه اى به او خواهيم داد و پاداشى بهتر از کردارشان.
با اين مقدمة به طرح «پيام پيامبر به دختران مسلمان»، در چند محور ذيل ميپردازيم:
بر دختر بودن خود بباليد.
وقتي باور غالب جامعه، «زن» را مايه عار ميدانست و از «دختر» نفرت داشت و حتى آن را زنده به گور ميساخت؛ در چنين محيطي، «اسلام» جايگاه انسانى زن را احياء کرده و او را ريحانه؛ يعني شاخه گلى ظريف مينامد. يکى از ارمغانهاى زيباي پيامبر، شخصيت دادن به دختر و زن ميباشد. بدان حد که پيامبر(ص) ميفرمود :
ـ دختران، خجسته اند و دوست داشتنى.
ـ بهترين فرزندان شما، دخترانتان ميباشند.
ـ از خوش قدمى زن، اين است که نخستين فرزندش دختر باشد.
ـ دختر خوب، فرزندى است مهربان، مددکار، مونس، با برکت و دور کنندة حسرت.
ـ کسي که دختر دارد، مشمول نصرت و مدد و برکت و آمرزش خدا خواهد بود.
چون به نبى خاتم بشارت دختر ميدادند، ميفرمود:
گلي است که خدا، روزيش ميدهد و تامين او با خداست.
بر خود بباليد و از آن دسته دخترانى باشيد که پيامبر دربارة ايشان فرمود:
چه خوب فرزندانى اند دختران محجوب!
از فرصتها سود جوييد.
فرصت جواني، يک غنيمت زودگذر است. پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتيست.
محمد مصطفى (ص) فرمود:
دنيا ساعتيست.زندگى کوتاهتر از آن است که دست کم گرفته شود. پيامبر اعظم(ص) مى فرمود :
در قيامت براى هر روز از ايام عمر بندگان، 24 پرونده به تعداد ساعت هاي شبانه روز، گشوده ميشود؛
(بنده) پروندهاى را پر از روشنى و سرور مييابد و از ديدنش چنان شادى و فرح به وى دست مى دهد که اگر بر دوزخيان تقسيم شود، احساس کردن رنج آتش را از آنان باز مى دارد، و اين ساعتي است که پروردگارش را در آن اطاعت کرده است.
سپس پروندهاى ديگر گشوده ميشود و (بنده) آن را تاريک، بدبو و ترس آور ميبيند و از مشاهده اش چنان بى تابى و ترس به وي دست مى دهد که اگر بر بهشتيان تقسيم گردد، خوشى را از آنان باز ستاند، و اين لحظهاى است که پروردگارش را در آن نافرماني کرده است.
سپس پروندهاى ديگر برايش گشوده ميشود و آن را تهى ميبيند، نه چيزى در آن است که او را شادمان کند و نه چيزى که ناراحتش سازد، و اين ساعتى است که خوابيده و يا به کارهاي مباح دنيايى سرگرم بوده است؛ آنگاه به جهت از دست دادن اين لحظه ها، احساس حسرت و تأسف به وى دست مى دهد؛ چرا که ميتوانست آن را از نيکيهاى بيشمار پر سازد. و اين سخن خداوند « آن(روز)، روز حسرت خوردن است.» بدين نکته اشاره دارد.
لحظات زندگى را جدّى بگيريد و فرصت جوانى را دريابيد؛ «جواني» يک نسيم رحمت است.آن گونه که پيامبر(ص) مي فرمود :
«انّ لربّکم فيايام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها؛
در ايام زندگيتان نسيمهاى رحمتى ميورزد مراقب باشيد خود را در معرض آن قرار دهيد.»
حيا را پاس داريد.
«حيا» سرچشمة همة زيباييهاست و در فقدان حيا، هيچ کار زيبايي انجام نميشود و هيچ کار زشتى ترک نميشود.پيامبر(ص) ميفرمود:
« الاسلام عريان فلباسه الحياء؛ »
اسلام، عريان است و حيا، لباس آن است.
حيا همان دگرگونى حال و انکسار و دورى گزينى از کار زشت است؛ به خصوص آنکه انسان احساس کند که ناظرى او را ميبيند. و آگاهي و نظارت خداوند، عامل برانگيختن حيا است. رسول خدا(ص) فرمود :
«فاستحيوا اليوم أن يطَّلع الله على شيء من أمرکم؛ شرم کنيد امروز از اينکه خداوند از تمام امور شما، مطلع است.»
بزرگترين سرماية دختر و زن مسلمان «حيا» است که ثمرة آن، مهار شهوت و تضمين عفّت او خواهد بود.
درنگ در نوع برخورد موسى 7 با دختر شعيب و شيوه راه رفتن اين دختر که با حيا آميخته بود، نيز براى شما الهام بخش است.
پوشش مناسب را انتخاب کنيد.
پيامبر اسلام بر پوشش زن در مقابل نامحرم و دورى از جلوه گرى و خود نمايي اصرار مى ورزيد و قرآن، همپاى توصيه به مردان در دوري از چشم چرانى و رعايت پوشش بدن از نامحرم، به زنان نيز توصيه مى کند که ديدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پيشه کنند. به دو آية ذيل دقت کنيد:
1. «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: پوشش هاي بلند (جلباب) خود را بر خويش فرو افکنند».
2. «به زنان مؤمن بگو: ديدگان خود را فرو خوابانند و عفّت پيشه ساخته، دامن خود را از بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم، آشکار نکنند مگر آنچه پيدا است، و روسريهاي (خُمُر) خويش را به گريبان ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوشها پوشيده باشد، و پاهايشان را به زمين نکوبند تا آنچه از زينت پنهان ميکنند، معلوم شود».
دربارة اين دو آيه ، به چند نکته توجه کنيد:
الف) جلباب، پوششى چادر مانند، گشاد و پارچهاى است و با روسرى کوچک و خمار متفاوت است. جلباب همچون مقنعه ها و روسرى هاى بزرگ، سر و همة بدن را ميپوشانيده است.
و خداوند در آية نخست با بيان «جلباب»، به پوشاندن سر و گردن و بدن زنان اشاره دارد.
ب) خُمُر، جمع خِمار و به معناى روسرى و سر پوش است و خداوند در آية دوم از دختران و زنان مؤمن خواسته است که به وسيله خمار، سينه و گريبان (جَيب) خود را بپوشانند. مرحوم طبرسى دربارة اين آيه مينويسد :
زنان مدينه،اطراف روسريهاى خود را به پشت سر ميانداختند و سينه، گردن و گوشهاى آنان آشکار ميشد. بر اساس اين آية، موظف شدند اطراف روسرى خود را به گريبانها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد.
ابن عباس نيز دربارة تفسير اين آيه ميگويد : يعني زن، مو، سينه، دور گردن و زير گلوى خود را بپوشاند.
ج) قرآن در پاسخ به ضرورت پوشش نيز چنين مى فرمايد که:
ذلک أدنى أن يعرفن فلا يؤذَين؛
بدين وسيله شناخته مى شوند (که داراى اصالت خانوادگى اند) پس با آزار و تعقيب (هوسرانان) رو به رو نميشوند.
د) پيامبر به اسماء فرمود :« اسماء! وقتى زن بالغ شد، شايسته نيست که (در برابر نامحرم) جز صورت و دستهايش ديده شوند».
ه) پوشش اسلامى به معناى زندانى کردن و قرار دادن شما پشت پرده و در نتيجه، عدم مشارکت در فعاليتهاى اجتماعى نيست بلکه «پوشش» بدان معناست که شما به عنوان دختر و زنان مومن در معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشانيد و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازيد و مشارکتتان در فعاليت ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد.
و. بسيارى از جامعه شناسان، حجاب زن را مقتضاى طبيعي جامعة بشرى معرفى کردهاند. مونتسکيو مي نويسد:
«قوانين طبيعت حکم مي کند زن خوددار باشد؛ زيرا مرد، با تهوّر آفريده شده است و زن، نيروى خوددارى بيشترى دارد. بنابراين، تضادّ بين آنها را مي توان با «حجاب» از بين برد و بر اساس همين اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان بايد حيا و حجاب داشته باشند».
همواره دانش بجوييد
همواره با دانش و علم مأنوس باشيد؛ زيرا «خداوند درجة آنان که ايمان آوردند و آنان که از علم بهره مند شدند، بالا ميبرد». هيچ وقت از ياد گيرى و دانش آموزى خسته نشويد و به فکر فارغ التحصيلي نيفتيد. اين توصيه پيامبر(ص) را همواره به ياد داشته باشيد که مى فرمود:
«چهار چيز است که هر باهوش و خردمندى بايد به آن پايبند باشد؛ شنيدن دانش ، حفظ کردن، نشردادن و عمل به دانش.»
هر ظرفى وقتى چيزى در آن ميگذارند، گنجايش خود را از دست ميدهد مگر ظرف دانش که با افزودن آن، گنجايشش بيش تر مي-شود.
پيامبر(ص) مى فرمود:
«زنان انصار، خوب زنانى هستند! شرم، مانع فقاهت آنان در دين نمي شود.»
بهترين مطالبى که شايسته است جوانان ياد بگيرند، چيزهايي است که در بزرگسالى مورد نيازشان باشد و بتوانند در زندگي اجتماعى از آموخته هاى دوران جوانى خود، استفاده نمايند.
قدردان والدين خود باشيد.
در خوبى کردن، کرنش و فروتنى به پدر و مادر خود، کوتاهى نکنيد؛ خوشا به حال کسى که پدر و مادرش را نيکى کند!
شخصي دربارة دوست داشتنى ترين کار از پيامبر سؤال کرد و آن حضرت نخست به «گزاردن نماز اوّل وقت» اشاره فرمود و آنگاه از «نيکويى به پدر و مادر » ياد کرد.
روزي خواهر رضاعى پيامبر اکرم(ص) به نزد آن حضرت آمد؛ وقتى به او نگريست، از او شادمان گشت و ملحفه اش را گسترد و او را بر آن نشاند. سپس روى کرد و با او سخن گفت و به صورتش خنديد. آنگاه خواهراش برخاست و رفت و برادراش آمد. رسول خدا(ص) چنين احترامى به او نکرد. لذا به حضورش عرض شد: اي رسول خدا ! با خواهرش رفتارى کردى که با او در حالى که مرد است، چنين نکردي!؟ فرمود:
«چون او نسبت به پدر و مادرش نيکوکارتر از برادرش بود.»
اين نکته نير قابل توجه است:
شخصي به حضور پيامبر(ص) رسيد و پيرامون نيکى به پدر و مادر از آن حضرت پرسش نمود، فرمود:
«به مادر نيکى کن، به مادر نيکى کن، به مادر نيکي کن.»
و يک بار فرمود : «به پدرت نيز نيکى کن.»
پيامبر(ص) پيش از آنکه نيکى کردن به پدر را ذکر کند، با مادر آغاز نمود.
و شما اى دختران پيامبر! همواره به ارزيابى خود بپردازيد، پيش از آنکه مورد نقد ديگران قرار گيريد، و پيام رسول مهربانى را پاس بداريد.
والسلام
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید