تدبير ش 48
لزوم داشتن بصيرت براي جدا سازي عناصر خائن از تودة مردم
بنده بارها بر روي بصيرت تكيه ميكنم، به خاطر همين [كه] مردم بدانند چه اتفاقي دارد ميافتد؛ ببينند آن دستي را كه دارد صحنهگرداني ميكند، صحنه را شلوغ ميكند تا در خلال شلوغيهاي مردم، يك عنصر خائني، يك عنصر دستنشانده و دستآموزي بيايد كاري را كه آنها ميخواهند، انجام بدهد و نشود او را توي مردم پيدا كرد؛ اين كاري است كه دشمن ميخواهد انجام بدهد.
هر اقدامي كه به بصيرت منتهي بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و تودة مردم جدا كند، او را مشخص كند، اين خوب است. هر اقدامي كه فضا را مغشوش كند، مشوش كند، انسانها را نسبت به يكديگر مردد كند، فضاي تهمتآلود باشد، مجرم و غير مجرم در آن مخلوط بشوند، اين فضا مضر است، مخالف است.
اصرار بنده بر اين است كه آحاد مردم، ملت ايران، جريانات مختلف سياسي، همه در مقابل آن افراد معدودي كه با اصل اين انقلاب مخالفند، با اصل استقلال كشور مخالفند، هدفشان دودستي تقديم كردن كشور به آمريكا و به استكبار است، با يكديگر يكي باشند. دشمن از اينگونه عناصر در داخل ملتها دارد؛ در داخل ملت ما هم اينجور كساني هستند، معدودي از اين قبيل پيدا ميشوند. متن ملت، آحاد مردم، اين تودة عظيم مردمي - از خواص تا عامة مردم - اينها را بايد از آن عناصر معدود خودفروخته جدا كرد؛ نبايد اشتباه اتفاق بيفتد. من ميبينم در بعضي از اظهارات، در بعضي از حرفها، فضا آنچنان مغشوش ميشود كه افراد سردرگم ميشوند؛ مردم نسبت به همديگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسئولانشان بدبين ميشوند؛ اين درست نيست.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
در تشخيصها خيلي بايد مراقبت كنيد
كساني ... كه با اشارة دشمن، با تشويق دشمن، با لبخند دشمن، با كف زدن دشمن برايشان، ميخواهند با اين نظام، با اين قانون اساسي، با اين حركت عظيم مردمي مواجه كنند، سرشان را دارند به سنگ ميزنند؛ سر به ديوار ميكوبند، كار بيهوده ميكنند. مراقب باشيد، مواظب باشيد، نميشود هر كسي را بمجرد يك خطايي يا اشتباهي گفت منافق؛ نميشود هر كسي را بمجرد اينكه يك كلمه حرفي برخلاف آنچه كه من و شما فكر ميكنيم، زد، بگوييم آقا اين ضد ولايت فقيه است. در تشخيصها خيلي بايد مراقبت كنيد. من تأكيدم به شما جوانان عزيز، فرزندان عزيز خود من، جوانان پرشور اين كشور در سرتاسر ميهن عزيز، همين است. انگيزهها با شدت، با قوّت، با ايمان كامل، با اميد كامل به آينده حفظ بشود؛ اما در تشخيصها و در مصداقهاي مختلف دقت بشود. بيدقتي در مصداقها، گاهي اوقات ضررها و لطمات بزرگي خواهد زد.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
بصيرت و جهاد در راه خدا را رها نكنيد
ملت ما بحمداللَّه ملت صبور و غيور و داراي استقامتي است؛ اين را ثابت كرده است. ملت ما در طول اين سي سال و قبل از اين سي سال در دوران انقلاب، اين را نشان داده است؛ ما صبوريم. ... تلاش را رها نكنيد، جوانان عزيز! كار را رها نكنيد، بصيـرت را رهـا نـكنيد؛ اميـرالمؤمنين الگـوسـت؛ الگـوي شـما جـوانهـاسـت. عـلم اميرالمؤمنين، تقـواي اميـرالمؤمنيـن، پاكـدامـني اميرالمؤمنين، الگوست. اينها را رها نكنيد. جهاد در راه خدا را، تلاش در راه خدا را - كه هر ميداني، جهاد متناسب خودش را دارد - رها نكنيد و بدانيد كه فرداي اين كشور از امروز اين كشور بهمراتب انشـاءاللَّه بهتـر خـواهـد بـود؛ و ايـن فـردا متعلق به شماست.5 15/09/88 بيانات در ديدار مردم به مناسبت عيد غدير
ضرورت تبيين در مواقع بروز فتنه
مهمترين برههاي و زمان و مكاني كه تبليغ، آنجا معنا ميدهد، جايي است كه فتنه وجود داشته باشد. بيشترين زحمت در صدر اسلام و در زمان پيغمبر، زحمات مربوط به منافقين بود. بعد از پيغمبر، در زمان اميرالمؤمنين زحماتي بود كه از درگيري و چالش حكومت اسلامي با افرادي كه مدعي اسلام بودند، به وجود ميآمد. بعد هم همين جور؛ در دوران ائمه هم همين جور؛ دوران غبارآلودگي فضا. ... آن وقتي مسئله مشكل است كه اميرالمؤمنين در مقابل كساني واقع ميشود كه اينها مدعي اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اينجور نبود كه معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط ميروند، هواهاي نفساني كار دستشان ميدهد. اين، مشكلترين وضع است كه افراد را به شبهه مياندازد؛ به طوري كه اصحاب عبداللَّهبنمسعود مـيآينـد خـدمت حـضرت، ميگويند«اِنّا قَد شَكَكنَا فيِ هَذا القِتَال»!(واقعة صفين،ص 115): «ما در اين جنگ شك داريم.» چرا بايد شك كنند؟ اين شك خواص، پاية حركت صحيح جامعة اسلامي را مثل موريانه ميجود. ايني كه خواص در حقايق روشن ترديد پيدا كنند و شك پيدا كنند، اساس كارها را مشكل ميكند. مشكل كار اميرالمؤمنين، اين است. امروز هم همين است. امروز در سطح دنيا كه نگاه كنيد، همين جور است؛ در سطح داخل جامعة خودمان كه نگاه كنيد، همين جور است. تبيين لازم است.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
ادعاي قانونگرايي دشمن براي مشوب كردن اذهان عمومي آحاد بشر
در سطح بينالمللي، امروز دشمنان از همة ابزارها دارند استفاده ميكنند براي مشوب كردن اذهان عمومي آحاد بشر - ملتها – خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند براي اين تلاش ميكنند. ادعاي قانونگرايي ميكنند، ادعاي حقوق بشر ميكنند، ادعاي طرفداري از مظلوم ميكنند. خوب، اينها حرفهاي قشنگي است، اينها حرفهاي جاذبهداري است؛ اما حقيقت چيز ديگري است. اين رئيس جمهور آمريكا - همين چند روز قبل از اين - ميگويد: ما دنبال اين هستيم كه دولتهاي قانونشكن پاسخگو باشند. خوب، كدام دولت قانونشكن است؟ كدام دولت قانونشكنتر از دولت آمريكاست؟ دولت آمريكا با كدام قانون عراق را اشغال كرد و اين همه خسارت و تلفات انساني و مادي و معنوي بر ملت عراق وارد كرد؟ ... با كدام قانون تا حالا ماندهايد؟ با كدام قانون داريد با مردم عراق اينجور اهانتآميز رفتار ميكنيد؟ با كدام قانون افغانستان را اشغال كرديد؟ با كدام قانون بينالمللي عقلپسند داريد نيروهايتان را در افغانستان افزايش ميدهيد؟ ... مظهر بيقانوني شما هستيد. قانونشكنترين دولتها، امروز دولت آمريكاست.حقيقت قضيه اين است؛ اما زباني كه به كار ميبرند، آن چيزي است كه گفتم: ما با قانونشكني مخالفيم! دولتهاي قانونشكن بايد پاسخگو باشند! ببينيد، فتنه يعني اين. چه چيزي ميتواند اين توطئهها را، اين جريان گندابِ فاسد را از مجموعة افكار عمومي عالم جمع بكند جز روشنگري؛ و اين ظلمات را بشكند. چه ميتواند بشكند، جز چراغ و مشعل بيان حقيقت؟ ببينيد چقدر وظيفه، سنگين است.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
همه ما در معرض خطريم؛ بايد مراقب باشيم
شما ملاحظه كنيد يك عدهاي قانونشكني كردند، ايجاد اغتشاش كردند، مردم را به ايستادگي در مقابل نظام تا آنجايي كه ميتوانستند، تشويق كردند ... زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كاري كردند كه دشمنان امام ... جرأت پيدا كنند بيايند توي دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛ كاري كردند كه دشمنِ مأيوس و نوميد، جان بگيرد، تشويق بشود بيايد در مقابل چشم انبوه دانشجوياني كه مطمئناً اينها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق كار براي كشور و ميهنشان و جمهوري اسلامي هستند، يك چنين اهانتي، يك چنين كار بزرگي انجام بدهند. آن قانونشكنيشان، آن اغتشاشجوييشان ... اين هم نتايجش. اين خطاها اتفاق ميافتد، عمل خلاف انجام ميگيرد، كار غلط انجام ميگيرد، بعد براي اينكه اين كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست ميشود! فلسفه ميبافند؛ استدلال برايش درست ميكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها اين است؛ همهمان در معرض خطريم، بايد مراقب باشيم.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
ضرورت به خود آمدن در مقابل خوشحالي و صف كشيدن دشمن
آن كسي كه براي انقلاب، براي امام، براي اسلام كار ميكند، بمجردي كه ببيند حرف او، حـركـت او مـوجـب شـده اسـت كـه يـك جهتگيرياي عليه اين اصول به وجود بيايد، فوراً متنبه ميشود. چرا متنبه نميشوند؟ وقتي شنفتند كه از اصليترين شعار جمهوري اسلامي - «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» - اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبّري كنند. وقتي ميبينند در روز قدس كه براي دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده ميشود، بايد متنّبه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار؛ بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم. وقتي ميبينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساي آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهايي كه مظهر ظلمند ... دارند از اينها حمايت ميكنند، بايد بفهمند يك جاي كارشان عيب دارد؛ بايد متنّبه بشوند. وقتي ميبينند همة آدمهاي فاسد، سلطنتطلب، از اينها حمايت ميكند، تودهاي از اينها حمايت ميكند، رقاص و مطرب فراري از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنّبه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبي دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نميخواهيم حمايت شما را. چرا رودربايستي ميكنند؟ آيا ميشود با بهانة عقلانيت، اين حقايق روشن را نديده گرفت، كه ما عقلانيت بخرج ميدهيم! ... بمجردي كه ديديد به عكس امام اهانت شد، به جاي اينكه اصل قضيه را انكار كنيد، كار را محكوم كنيد؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقيقت كار را بفهميد، عمق كار را بفهميد؛ بفهميد كه دشمن چه جوري دارد برنامهريزي ميكند، چه ميخواهد، دنبال چيست؛ اين را بايد اين آقايان بفهمند.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
لزوم عبرت آموزي از سرنوشت معارضين با حضرت امام
كساني كه از اوايل انقلاب يادشان هست، ميدانند؛ بعضي بودند از ياران امام، از نزديكان امام در دهة اول انقلاب و در حال حيات امام، كه كارشان به مقابلة با امام كشيد؛ كارشان به معارضة با امام كشيد؛ ايستادند پاي اينكه امام را به زانو در بياورند و خطاي حركت امام را - آن مرد بزرگ را، آن مرد الهي را - اثبات كنند؛ اما بعد زاويه پيدا كردند. خوب ، انقلاب اينها را مطرود كرد. كساني كه از نزديكان امام بودند، از ياران امام بودند، كارشان كشيد به يا پناه بردن به دشمن، يا مواجه شدن با انقلاب، يا ضربه زدن به انقلاب. اينها بايد عبرت باشد براي همة ما؛ بايد عبرت باشد؛ بايد بفهميم.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید