تدبير ش 46
نخبگان، جريانات و گروههاي سياسي با خطوط دشمن، با بصيرت مواجه بشوند
امروز مؤثرترين سلاح بينالمللي عليه دشمنان و مخالفين، سلاح تبليغات است؛ سلاح ارتباطات رسانهاي است. امروز اين قويترينِ سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناكتر است. اين سلاح دشمن را شما در بلواهاي بعد از انتخابات نديديد؟ دشمن با همين سلاح، لحظه به لحظه، قضاياي ما را دنبال ميكرد و به كساني كه اهل شيطنت بودند، رهنمود ميداد. «وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ »(انعام 121)؛ دائم به اولياي خودشان ايحاء ميكردند. خوب! اين حضور دشمن است ديگر؛ حضور دشمن را از اين واضحتر و روشنتر ميشود فرض كرد؟
بايد بصيرت داشت. آنچه كه انسان از نخبگان جامعه و جريانات سياسي و گروههاي سياسي انتظار دارد، اين است كه با اين حوادث، با اين خطوط دشمن، با بصيرت مواجه بشوند؛ با بصيرت. اگر بصيرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خيلي از رفتارهاي ما ممكن است تغيير پيدا بكند؛ آنوقت وضعيت بهتر خواهد بود. بعضي از كارها از روي بيبصيرتي است.1 1. 02/۰7/88 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
لزوم تقويت بصيرت خواصّ و افزايش بصيرت مخاطبان
دشمن انواع و اقسام كار را ميكند؛ انواع و اقسام فعّاليت را ميكند؛ عمده هم امروز به گمان من، هدف و آماج توطئههاي دشمن، خواصّ است؛ آماج دشمن، خواصّ است. مينشينند طراحي ميكنند تا ذهن خواصّ را عوض كنند؛ براي اينكه بتوانند مردم را بكشانند؛ چون خواصّ تأثير ميگذارند و در عموم مردم نفوذ كلمه دارند. به نظر من يكي از وظايف اصلي امروز ما و شما، همين است: ما بصيرت خودمان را در مسائل گوناگون تقويت كنيم و بتوانيم انشاءالله بصيرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زياد بكنيم.1 1. 02/۰7/88 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
در فتنه، همه بايستي روشنگري كنند و بصيرت داشته باشند
بعضيها در فضاي فتنه، اين جملة «كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ»(نهج البلاغه ص 469) را بد ميفهمند و خيال ميكنند معنايش اين است كه: وقتي فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: «بكش كنار». اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه. «ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ »؛ (نهج البلاغه ص 469) نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بِدُوشَد؛ مراقب بايد بود. در جنگ صفين ما از آن طرف عمّار را داريم كه جناب عمار ياسر دايم مشغول سخنراني است؛ اين طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروههاي مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود ديگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنة عظيمي بود كه عدّهاي مشتبه بودند. عمّار دائم مشغول روشنگري بود؛ اين طرف ميرفت، آن طرف ميرفت، براي گروههاي مختلف سخنراني ميكرد از آن طرف هم آن عدّهاي كه «نَفَرٌ مِنْ اَصْحابِ عبدالله بن مسعود ...» هستند، در روايت دارد كه آمدند خدمت حضرت و گفتند: «يا اميرالمؤمنين ـ يعني قبول هم داشتند كه اميرالمؤمنين است ـ اِنّا قَدْ شَكَكْنا فِي هذَا القِتالِ»؛ ما شك كرديم. ما را به مرزها بفرست كه در اين قتال داخل نباشيم! خوب! اين كنار كشيدن، خودش همان ضرعي است كه يحلب؛ همان ظهري است كه يُركب! گاهي سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستي روشنگري كنند؛ همه بايستي بصيرت داشته باشند.1 1. 02/۰7/88 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
ملاحظاتي در اسلام ناب و اسلام آمريكايي
چون امام اسلام ناب فرمودند، در مقابل اسلام آمريكايي. اسلام آمريكايي فقط آن نيست كه آمريكاپسند باشد؛ هر چيزي كه خارج از اين اسلام ناب است: اسلام سلطنتي هم همين جور است. اسلام التقاطي هم همين جور است. اسلام سرمايهداري هم همين جور است. اسلام سوسياليستي هم همين جور است. اسلامهايي كه با شكلها و رنگهاي مختلفي عرضه بشود و آن عناصر اصلي در او وجود نداشته باشد، همهاش مقابل اسلام ناب است. در واقع، اسلام آمريكايي است. انسان مشاهده ميكند در اين معارضههايي كه با نظام در طول اين سي سال انجام گرفته، اين اسلامهاي گوناگون حضور داشتهاند؛ هم اسلام التقاطي وجود داشته، هم اسلام سلطنتي وجود داشته، هم اسلام سوسياليستي وجود داشته؛ انواع و اقسام اين اسلامها در مواجهة با نظام جمهوري اسلامي وجود داشتهاند. خوب! در اين نگاه به اسلام و درك و فهم از اسلام، فرد و جامعه با هم ملاحظه ميشوند، معنويت و عدالت با هم ملاحظه ميشوند، شريعت و عقلانيت با يكديگر ملاحظه ميشوند، عاطفه و قاطعيت در كنار هم ديده ميشوند؛ اينها همه بايد باشد. قاطعيت در جاي خود، عواطف در جاي خود، شريعت در جاي خود، عقلانيت ـ كه آن هم خارج از شريعت البته نيست ـ در جاي خود؛ همه در كنار هم بايستي مورد استفاده قرار بگيرند؛ انحراف از اين منظومة مستحكم، موجب انحراف از نظام اسلامي خواهد بود.1 1. 02/۰7/88 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
كمانه شدن تير دشمن به سوي خود
امروز ... خداي متعال تفضّل كرده و سنگ دشمن به سوي خودش برگشته؛ تيرش كمانه كرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهاي كه كردند، طرفي ببندند. قطعاً اين بلواهاي بعد از انقلاب، به نظر آدمهاي خبره و آگاه، برنامهريزيشده بود. يعني انسان با هر كسي از انسانهاي فهيم كه با مسائل كشور و با مسائل جهاني آشنا هستند، در ميان ميگذارد، ميفهمد. ... همه اين را ميفهمند كه اين كار برنامهريزيشده بوده و اين يك كار دفعي نبود كه بخواهيم بگوييم يك چيزي پيش آمده. مثلاً دفعتاً كسي بلند شد حرفي زد؛ نه! اين كار برنامهريزيشده بود؛ از يك مركزي هدايت ميشد. خوب! شكست خوردند ديگر؛ انشاءالله اين شكستشان ادامه هم پيدا خواهد كرد. منتها دايم دارند توطئه ميكنند.1 1. 02/۰7/88 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
نقش بصيرت در هدايت انسان
ايني كه من در طول چند سال گذشته هميشه بر روي بصيرت تأكيد كردهام، به خاطر اين است كه: يك ملتي كه بصيرت دارد، مجموعة جوانان يك كشور وقتي بصيرت دارند، آگاهانه حركت ميكنند و قدم برميدارند، همة تيغهاي دشمن در مقابل آنها كند ميشود. بصيرت اين است. بصيرت وقتي بود، غبارآلودگي فتنه نميتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهي در راه بد قدم ميگذارد. شما در جبهة جنگ، اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشهخواني بلد نباشيد، اگر قطبنما در اختيار نداشته باشيد، يك وقت نگاه ميكنيد ميبينيد در محاصرة دشمن قرار گرفتهايد؛ راه را عوضي آمدهايد، دشمن بر شما مسلّط ميشود. اين قطبنما همان بصيرت است.8 8. ۸۸/۰۷/۱۵ بيانات در ديدار عمومي مردم چالوس و نوشهر
در افزايش و عمق بخشيدن به بصيرت خود تلاش كنيد
مخاطب من عموم مردمند، بخصوص جوانان؛ همة مردم كشورند، بخصوص اين مناطق حسّاس. جوانان عزيز! هر چه ميتوانيد در افزايش بصيرت خود، در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد، نگذاريد دشمنان از بيبصيرتي ما استفاده كنند؛ دشمن به شكل دوست جلوه كند، حقيقت به شكل باطل و باطل در لباس حقيقت.
اميرالمؤمنين در يك خطبهاي از جملة مهمترين مشكلات جامعه همين را ميشمارد: «اِنََّمَا بَدْءُ الوُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ اَحْكَامٌ تُبْتََدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ».(نهجالبلاغه خطبه 50) در همين خطبه، اميرالمؤمنين ميفرمايد: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشكار و ظاهر بشود، كسي نميتواند زبان عليه حق باز كند. اگر باطل هم خودش را به طور آشكار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «وَ لَكِنْ يُؤخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ». آن كساني كه مردم را ميخواهند گمراه بكنند، باطل را به صورت خالص نميآورند؛ باطل و حق را آميخته ميكنند، ممزوج ميكنند، آن وقت نتيجه اين ميشود كه «فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَي اَوْلِيَائِهِ»؛ حق، براي طرفداران حق هم مشتبه ميشود. اين است كه بصيرت ميشود اولين وظيفة ما. نگذاريم حق و باطل مشتبه بشود.8 8. ۸۸/۰۷/۱۵ بيانات در ديدار عمومي مردم چالوس و نوشهر
معيار تشخيص حق از باطل
امروز در مقابل نظام جمهوري اسلامي كه فعلاً قلّة اسلامطلبي در دنياي اسلام است، صفوفي قرار گرفتهاند؛ استكبار جهاني در قلب آن صفوف است؛ صهيونيست در قلب آن صفوف است. اينها به طور صريح، دشمنان خوني اسلامند، پس دشمنان خوني جمهوري اسلامياند. اين شد يك معيار. اگر حركتي كرديم، كاري كرديم كه به نفع اين دشمن انجام گرفت، بايد بدانيم اگر غافليم، هوشيار بشويم، بدانيم كه داريم راه غلط ميرويم. اگر حركتي كرديم كه ديديم اين دشمن را خشمگين ميكند، بدانيم كه راهمان راهِ درست است. دشمن از پيشرفت ملت ايران خشمگين ميشود، از موفقيتهاي شما خشمگين ميشود، از استحكام نظام اسلامي خشمگين ميشود. شما ببينيد از كداميك از كارهاي ما دشمن خشمگين ميشود؛ آن چيزي كه دشمن را خشمگين ميكند، اين همان خطّ درست است. آن چيزي كه دشمن را مشعوف ميكند، ذوقزده ميكند، سعي ميكند بر روي او هي تكيه كند؛ در تبليغات، در سياستورزي، اين آن خطّ كج است؛ اين همان زاويهداري است. اين معيارها را در نظر داشته باشيد. اين معيارها حقايق را روشن خواهد كرد. در بسياري از موارد آن جايي كه اشتباهي پيش ميآيد، با اين معيارها ميشود آن اشتباه را برطرف كرد.8 8. ۸۸/۰۷/۱۵ بيانات در ديدار عمومي مردم چالوس و نوشهر
معلّمان روحاني و متعهدان بايد به مسئله بصيرت اهمّيت بدهند
در زندگي پيچيدة اجتماعي امروز، بدون بصيرت نميشود حركت كرد. جوانها بايد فكر كنند، بينديشند، بصيرت خودشان را افزايش بدهند. معلّمان روحاني، متعهدان موجود در جامعة ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهي و حوزوي، بايد به مسئلة بصيرت اهميت بدهند؛ بصيرت در هدف، بصيرت در وسيله، بصيرت در شناخت دشمن، بصيرت در شناخت موانع راه، بصيرت در شناخت راههاي جلوگيري از اين موانع و برداشتن اين موانع؛ اين بصيرتها لازم است. وقتي بصيرت بود، آنوقت شما ميدانيد با كي طرفيد، ابزار لازم را با خودتان برميداريد. يك روز شما ميخواهيد تو خيابان قدم بزنيد. خوب! با لباس معمولي، با يك دمپايي هم ميشود رفت تو خيابان قدم زد؛ اما يك روز ميخواهيد برويد قلّة دماوند را فتح كنيد، او ديگر تجهيزات خودش را ميخواهد. بصيرت يعني اينكه: بدانيد چه ميخواهيد تا بدانيد چه بايد با خودتان داشته باشيد؟8 8. ۸۸/۰۷/۱۵ بيانات در ديدار عمومي مردم چالوس و نوشهر
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید