تدبير ش 47
قدرت جاسوسي سرويسهاي امنيتي وتبليغاتي دنيا را دست كم نگيريد
اشاره كردند به حوادث و مسائل اخير. خوب! در اين زمينهها خيلي حرف هست؛ خيال نكنيد آن حرفهايي كه صدا و سيما ميزند، اين، همة حرفهاست؛ نه! خيلي مطلب هست. گفت: «يك سينه حرف موج زند در دهان ما». اينجور نيست كه هر چه كه انسان احساس ميكند، اين را گفته باشد يا بتواند بگويد. خيلي حرفهاي زيادي هست. شمـا جـوانها الحمـدللَّه بـا هـوشيد، با استعداديد، بتدريج خيلي از حقايق براي شماها روشن خواهد شد. من ميبينم در همين حوادث سياسي اخير و در مجموع حوادث اين سي سال، كشور بتدريج به مجموعة مصونيتدار، ضد ضربه، ضد بمب تبديل شده؛ يعني: نظام جمهوري اسلامي. شوخي نيست. شما قدرت امنيتي و جاسوسي و تبليغاتي اين سرويسهاي گوناگون امنيتي و تبليغاتي دنيا را دستكم نگيريد. همه اين را احساس ميكنند - حالا شايد كساني كه كمتر توي مقولههاي گوناگون تبحّر داشتند، كمتر ببينند - هاليوود را شما دست كم نگيريد. قدرتِ اثرگذاري هنري ... در غرب و چينش بسيار دقيق حروف تبليغات در دنياي غرب را دست كم نگيريد. همة اين نيروي عظيم، به اضافة ثروت بيپايان، به اضافة دستگاههاي عظيم سياسي و تبليغاتي، افتادند به جان جمهوري اسلامي. امروز هيـچ كشـور ديگـري در دنيـا پيـدا نمـيكنيد كه اينجور آماج حملات باشد؛ و جمهوري اسلامي دارد مقاومت ميكند. اين شوخي است؟! اين موجودِ هفتجوشِ مستحكمِ مصونيتيافته دارد مقاومت ميكند. اين، كم چيزي نيست.2 2. ۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
ذكاوت براي فهم توطئه
توطئه، توهّم نيست. اين را جوانها، اين جوانهاي عزيز ما، بدانند. خيال نكنيد من از شنيدن اينجور حرفها ناراحت ميشوم؛ نه! من از اينكه اين حرفها زده نشود، ناراحت ميشوم. بنده توي جلساتِ دانشجويي، دانشگاهي كه اينجا هستند، گاهي كه ببينم حالا بعضيها روي ملاحظه، روي احترام، روي هرچه، بعضي از اين حرفها را كه خيال ميكنند من خوشم نميآيد، نميزنند؛ از نگفتنش ناراحت ميشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نميشوم. اي كاش مجال بود تا گفته ميشد، تا آنوقت انسان ميتوانست آن برگهاي بر روي هم گذاشتة كتاب حرف را، باز كند تا خيلي از حقايق روشن بشود. آينده، البته اين كارها خواهد شد. اينجور نيست كه شما خيال كنيد توطئه نسبت به اين كشور، يك توهّم است؛ نه! يك واقعيت است. از همه طرف دارد توطئه ميشود. ممكن است آن كسي كه در جهت آن توطئهها در داخل كشور محور حركت قرار ميگيرد، خودش اصلاً نفهمد. فهميدنِ اين هم ذكاوت ميخواهد. بعضيها اين ذكاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه كرديم؛ نميفهمند دارند به ساز كي ميرقصند؟! ولي، اين واقعيت را عوض نميكند كه آنها بفهمند يا نفهمند؛ بدانند يا ندانند. اين توطئهها وجود دارد.
در عين حال، اين كشور، اين نظام نه فقط سست نمـيشود، ضعيـف نمـيشود؛ جـامـعة علمياش، جـامعة پيشرفتهاش- كـه همين شـما جوانها باشيد - امروزش از ده سال قبلش به صورت آشكاري جلوتر ميرود. اين معنايش چيست؟ اين معنايش حقانيت است. اين معنايش اصالت است. اين معنايش ريشهدار بودن است. «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ»؛(ابراهيم 24) اعتقاد ما اين است.2 2. ۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
پرهيز از جنجال براي كمك به پيشرفت كشور فكري سياسي و معرفتي در دانشگاهها
بنده گفتم كرسي آزاد فكري را در دانشگاهها به وجود بياوريد. خوب، شما جوانها چرا به وجود نياورديد؟ شما كرسي آزاد فكري سياسي را، كرسي آزاد فكري معرفتي را توي همين دانشگاه تهران، توي همين دانشگاه شريف، توي همين دانشگاه اميركبير به وجود بياوريد. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همديگر را نقد كنند، با همديگر مجادله كنند. حق، آنجا خودش را نمايان خواهد كرد. حق اينجوري نمايان نميشود كه كسي يك انتقادي را پرتاب بكند. اينجوري كه حق درست فهميده نميشود. ايجاد فضاي آشفتة ذهني با لفّاظيها هيچ كمكي به پيشرفت كشور نميكند. شما تجربة اين پدر پيرتان را در اين زمينه داشته باشيد. آني كه كمك ميكند به پيشرفت كشور، آزادي واقعي فكرهاست. يعني: آزادانه فكر كردن، آزادانه مطرح كردن، از هو و جنجال نترسيدن، به تشويق و تحريض اين و آن هم نگاه نكردن. يك وقت شما يك حرفي ميزنيد، ناگهان ميبينيد همة ناظران سياسي جهان كه وجودشان انباشتة از پليدي و خباثت است، براي شما كف ميزنند. به اين تشويق نشويد. به قول رايج بين جوانها، جوگير نشويد. بحثِ درست بكنيد. بحث منطقي بكنيد. سخني را بشنويد، سخني را بگوييد؛ بعد بنشينيد فكر كنيد. اين همان دستور قرآن است: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ».(زمر17و18) سخن را بايد شنفت، بهترين را انتخاب كرد. والاّ فضاي جنجال درست كردن، همين ميشود كه ديديد. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعكاسش ميشود اين؛ بخصوص وقتي دست بيگانه هم دخالت دارد. به چه دليل؟ با چه توجيهي شما فكر ميكنيد دستگاههاي تبليغاتي دنيا حوادثي را كه فكر ميكنند به ضرر نظام جمهوري اسلامي است، لحظه به لحظه منتشر ميكنند؟ با چه محاسبهاي اين كار انجام ميگيرد؟ اين را نبايد فكر كرد؟!! نبايد رويش مطالعه كرد؟!! اينهاست آن چيزهايي كه بايد به آنها توجه كرد.2 2. ۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
زير سؤال بردن اصل انتخابات، بزرگترين جرم
مسائل را بايد اصلي فرعي كرد؛ مسئلة اصلي چيست؟ يك سلسله مسائل فرعي هم پيرامون اوست؛ نه اينكه آن مسائل فرعي كماهميت است. اما مسئلة اصلي اهميتش بيشتر از آنهاست. مسئلة اصلي در اين قضاياي اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات، بزرگترين جرمي بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟! اين همه زحمت كشيده بشود، مردم بيايند، يك شركتِ به اين عظمت، يك نصابشكني، يك ركورد شكني در دنيا، در مردمسالاري، در دمكراسياي كه اينقدر ادعايش را ميكنند، انجام بگيرد، بعد يك عده مفت و مسلّم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداي انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين كار كوچكي است؟!! اين جرم كمي است؟!! يك قدري بايد منصف بود توي اين قضايا. دشمن هم حداكثر استفاده را از اين كرد. يك عده هم هستند در داخل كشور، از اول با نظام جمهوري اسلامي موافق نبودند - مال امروز و ديروز نيست، سي سال است كه موافق نيستند - از اين فرصت استفاده كردند. ديدند عناصري وابستة به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند اينجور ميدانداري ميكنند. اينها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل ميدان؛ و ديديد.2 2. ۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
لزوم آيندهنگري در عرصه سياست
من روز اول اين را پيغام دادم به همين حضراتي كه صحنهگردان اين قضايا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پيغام خصوصي دادم. من اگر يك وقتي توي نماز جمعه يك حرفي ميزنم، اين ابتدا به ساكن نيست. حرف خصوصي، پيغام خصوصي، نصيحتِ لازم انجام ميگيرد. وقتي انسان ناچار ميشود، يك حرفي را ميآورد در علن بيان ميكند. من پيغام دادم، گفتم: اين را شما داريد شروع ميكنيد ، اما نميتوانيد تا آخر كنترل كنيد!! ميآيند ديگران سوءاستفاده ميكنند!! حالا ديديد آمدند سوءاستفاده كردند!! مرگ بر اسرائيل را خط زدند! مرگ بر آمريكا را خط زدند! معناي اين كار چيست؟!! آني كه وارد عرصة سياست ميشود، بايد مثل يك شطرنجبازِ ماهر، هر حركتي را كه ميكند، تا سه تا چهار تا حركت بعد از او را هم پيشبيني كند. شما اين حركت را ميكني، رقيبت در مقابل او آن حركت ديگر را خواهد كرد؛ بايد فكرش باشي كه تو چه حركتي خواهي كرد؟ اگر ديدي در آن حركت دوم، تو درميماني، امروز اين حركت را نكن! اگر كردي، ناشي هستي - حالا تعبير بهترش اين است - توي اين كار، توي اين بازي، توي اين حركت، ناشي هستي، ناواردي!! اينها نميفهمند چه كار ميكنند؛ يك حركتي را شروع ميكنند! ملتفت نيستند كه در حركات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؟! مات خواهند شد! اينها را بايد محاسبه ميكردند. مطلب اصلي اين بود. زير سؤال رفتن انتخابات، مواجه كردنِ مجموعهاي از مردم - آنها هيچ نيّت سوئي هم ندارند؛ وارد ميدان انتخابات شدند، طبق عقيدهشان عمل كردند؛ خيلي هم خوب - با نظام، با كشور، با حركت عمومي كشور، اينها كارهاي كوچكي نيست. اگر شما منصفيد، آن حركتهاي جانبي را، آن قضاياي جانبي را ببينيد! اهميتش را هم در نظر داشته باشيد؛ اما مهمتر بودنِ اين را هم در نظر داشته باشيد.2 2. ۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
مبارزة صحيح، منطقي و معقول و الزامات آن
روز 13 آبان را ملت ما و مسئولين ما نامگذاري كردند: روز مبارزة با استكبار جهاني. مبارزه يك امر مهم و پيچيده است. با هر پديدهاي، يك جور ميشود مبارزه كرد. با دشمني كه در مرزها به كشور حمله ميكند، يك جور بايد مبارزه كرد؛ با دشمني كه شيوههاي امنيتي را به كار ميبرد، يك جور بايد مبارزه كرد؛ با دشمني كه اساس يك ملت را، يك جامعه و يك كشور را تهديد ميكند و از بنِ دندان با يك ملت دشمني ميورزد و انواع روشها را به كار ميبرد هم يك جور بايد مبارزه كرد.
يك مبارزة صحيح، منطقي و معقول و در عين حال قاطع، احتياج دارد به چند چيز: يكي انگيزة برخاسته از ايمان است. با دستور نميشود ملتي را، جواناني را وادار كرد به ايستادگي در يك ميدان دشوار. بايد انگيزه از دل بجوشد؛ آن هم انگيزة ناشي از ايمان. اين در جوانهاي ما امروز به حدّ كافي وجود دارد؛ ... يك عنصر ديگري كه لازم است، بصيرت است. ايني كه ملاحظه ميكنيد بنده مكرر در ديدار جوانها، دانشجويان، قشرهاي مختلف مردم، بر روي بصيرت تكيه ميكنم، براي اين است كه در وضع بسيار مهم امروزِ دنيا و موقعيت استثنايي كشور عزيز ما - امروز در دنيا كه موقعيت ممتازي است- هرگونه حركت عمومي به يك بصيرت عمومي احتياج دارد.
البته من اين را هم به شما بگويم: امروز بصيرت جوانهاي ما هم از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثناي انقلاب، يقيناً بيشتر است. خيلي چيزها را شما امروز ميدانيد، براي شما جزو واضحات است كه آن روزها بايد براي جوانها، آنها را شرح ميداديم، بيان ميكرديم؛ اما امروز جوانهاي ما اينها را ميدانند؛ بصيرت بالاست. در عين حال من تأكيد ميكنم بر روي بصيرت.4 4. 12/08/88 بيانات در ديدار دانشآموزان در آستانه سيزدهم آبان
استكبار چيست كه بايد با آن مبارزه كرد؟
اولين مسئلة بصيرت اين است كه: اين استكبار چيست كه بايد با آن مبارزه كرد؟ استكبار يعني: قدرتي در دنيا يا قدرتهايي در دنيا؛ چون نگاه ميكنند به خودشان، ميبينند داراي امكانات پولي و تسليحاتي و تبليغاتي هستند؛ بنابراين، بايد به خودشان حق بدهند كه در امور زندگي كشورها و ملتهاي ديگر، دخالتهاي مالكانه بكنند؛ اين معناي استكبار است. روح سلطهگري؛ اين در كشور ما قبل از انقلاب به صورت واضحي بود. يعني آمريكا مستكبرانه بر اين كشور پهناور، بر اين ملت بزرگ با اين تاريخ غني پنجه انداخته بود و در امور مهم و اساسي كشور ما دخالت ميكرد. علت هم اين بود كه زمامداران كشور فاسد بودند؛ در ملت جايگاهي نداشتند؛ دنبال تكيهگاه ميگشتند؛ به آمريكا تكيه ميكردند. آمريكا هم كه مفت به كسي چيزي نميدهد. حمايت از آنها را در گرو دخالت كامل در امور كشور قرار داده بود. شايد براي شما تعجبآور باشد! اما بدانيد: شاه - محمدرضا - براي اينكه يك نخستوزيري را از كار بركنار كند و يك نخستوزير ديگر را جاي او بياورد، مجبور شد برود آمريكا، دو هفته، سه هفته در آمريكا بماند، تا موافقت آنها را جلب كند كه اين زيد را از كار بركنار كند، اين عمرو را به جاي او بگذارد!! كار كشور ما به اينجا رسيده بود. در سالهاي آخرِ حكومت پهلوي از اين هم زشتتر بود. بحث رفتن به آمريكا ديگر نبود؛ همينجا سفير آمريكا و سفير انگليس به كاخ شاه ميرفتند، به او ميگفتند: شما در قضية نفت اينجوري عمل كنيد. در قضية ارتباطات جهاني اينجوري عمل كنيد. با ملت اينجوري عمل كنيد. با مبارزين اينجوري عمل كنيد. دستور ميدادند. شاه هم قبول ميكرد. خوب! وقتي كه رئيس يك مملكت اينقدر ضعيف، اينقدر زبون، اينقدر در مقابل بيگانگان تسليم باشد، ديگران وضعشان معلوم است. ايـن وضـع كشـور مـا بـود. استكبـار معنايش اين است.4 4. 12/08/88 بيانات در ديدار دانشآموزان در آستانه سيزدهم آبان
ايستادگي ملت ايران در مقابل سلطهجويي آمريكا
آنچه كه جمهوري اسلامي ميخواهد، بيش از حق معقول خودش نيست. جمهوري اسلامي دنبال استقلال خودش است، دنبال آزادي خودش است، دنبال منافع ملي خودش است، دنبال پيشرفت علم و فناوري در كشور است؛ اينها حقوق اين ملت است. به اين حقوق هر كسي تعرض بكند، ملت ايران با همة وجود در مقابل او قرار خواهد گرفت و او را به زانو درخواهد آورد.
آن روزي كه آمريكا دست از استكبار بردارد، آن روزي كه از دخالتهاي بيجا در امور ملتها دست بردارد، يك دولتي مثل بقية دولتهاست، براي ما هم دولتي مثل بقية دولتها خواهد بود؛ اما تا روزي كه آمريكاييها هنوز به طمعِ برگشتن به ايران و تجديد روزگارِ گذشته و عوض كردن تاريخ و به عقب بردن زمان باشند و بخواهند بر كشور ما مسلط بشوند، با هيچ وسيلهاي نخواهند توانست ملت ما را به عقبنشيني وادار كنند. اين را بدانند و به اين غائلههايي هم كه بعد از انتخابات پيش آمد، دل خوش نكنند. جمهوري اسلامي قويتر از اين حرفهاست، عميقتر از اين حرفهاست، ريشهدارتر از اين حرفهاست. جمهوري اسلامي با حوادث بسيار سختتري هم مواجه شده، كه بر همة اينها فايق آمده؛ حالا چهار نفر آدمهايي كه يا سادهلوح - حالا هرچه و با هر انگيزهاي؛ قضاوت نكنيم - هستند، يا با نيّت بد و خباثتآلود، يا با نيّت نه آنچنان بد، اما همراه با سادهلوحي و بد فهميدن قضايا، با جمهوري اسلامي مواجه شدهاند، اينها نميتوانند براي آمريكا در كشور ما فرش قرمز پهن كنند؛ اين را بدانند: ملت ايران ايستاده است.4 4. 12/08/88 بيانات در ديدار دانشآموزان در آستانه سيزدهم آبان
مذاكره تهديد آميز، يعني رابطة گرگ و ميش
رئيس جمهور جديد آمريكا، حرفهاي قشنگي زد؛ به ما هم مكرراً پيغام داد: شفاهي، كتبي، كه بياييد صفحه را عوض كنيم. بياييد وضع تازهاي درست كنيم. بياييد در حل مشكلات عالم با همديگر همكاري كنيم. تا اين حدّ! ما هم گفتيم پيشداوري نكنيم؛ ما به عمل نگاه ميكنيم. گفتند: ميخواهيم تغيير ايجاد كنيم. گفتيم: خوب! ببينيم تغيير را. از روز اول فروردين كه من در مشهد سخنراني كردم ... الآن هشت ماه ميگذرد. در طول اين هشت ماه، آنچه ما ديديم، برخلاف آن چيزي بود كه اينها به زبان، بهظاهر ابراز ميكنند. صورت قضيه اين است كه: بياييد مذاكره كنيم. اما در كنار مذاكره، تهديد؛ كه اگر مذاكره به اين نتيجة مطلوب نرسد، پس چنين و چنان! اين شد مذاكره؟! اين همان رابطة گرگ و ميش است كه امام گفت: رابطة گرگ و ميش را ما نميخواهيم. بياييد بنشينيد با ما سر ميز، مذاكره كنيد بر سر فلان موضوع؛ مثلاً بر سر موضوع هستهاي. ليكن شرطش اين است كه اين مذاكره، به فلان نتيجة معين برسد! مثلاً دست برداشتنِ كشور از فعاليت هستهاي! اگر به اين نتيجه نرسد، پس چنين و چنان؛ تهديد.4 4. 12/08/88 بيانات در ديدار دانشآموزان در آستانه سيزدهم آبان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید