يكي از پرسشهايي كه درباره زن مطرح شده, اين است كه آيا زن از نظر اسلام حق مشاركت سياسي دارد يا خير؟
اين پرسش كه يك پرسش حقوقي است مي تواند در حوزه كلان فقه اسلامي و با توجه به ادله و منابع گوناگون فقهي مورد بحث و بررسي قرار گرفته و بدان پاسخ داده شود, اما در اين نوشتار مي كوشيم پرسش يادشده را تنها در پرتو آيات قرآن پاسخ بگوييم تا از اين طريق هم ديدگاه ويژه قرآن به دست آيد و هم زمينه اي فراهم آيد براي نقد و عرضه مفاد روايات يا دليلهاي فقهي ديگر بر قرآن.
مشاركت سياسي زن
مقصود از اين عنوان, سهم گرفتن در تعيين سرنوشت سياسي و حضور در عرصه هاي گوناگون حاكميت و قدرت است كه تقريباً در حوزه هاي زيرمحدود مي شود:
1. نهاد قانونگذاري.
2. نهاد قضايي.
3. نهاد مديريت اجرايي.
4. انتخابات و همه پرسي به عنوان راهكار اعمال حق و حضور مردم در عرصه هاي مختلف.
5. نظارت و كنترل بر مواضع و رفتار حكومت.
6. نقد و تلاش در جهت تغيير يا اصلاح سياستهاي حكومت.
7. شركت در احزاب و تشكلهاي سياسي يا ايجاد آنها.
خلاصه, حضور و ايفاي نقش در تمام مراحل شكل گيري, برنامه ريزي و تصميم گيري, اجرايي و مديريت و استمرار صلاحمند حكومت و حاكميت.
بنابراين پرسش از حق مشاركت سياسي زنان بر مي گردد به حق حضور و اعمال نظر در زمينه ها ومراكز يادشده. اكنون بايد ديد قرآن در اين موضوع چه ديدگاهي دارد.
مجموعه آياتي كه به صورت صريح يا ضمني به مسئله مشاركت زنان در عرصه هاي گوناگون قدرت و حكومت ارتباط پيدا مي كند, به دو دسته تقسيم مي شوند; دسته نخست آياتي كه به تصريح يا تلويح نظر مثبت دارند و مي توان از آنها حق مشاركت را اثبات كرد, و دسته ديگر آياتي كه به گونه اي از آنها بوي مخالفت مي آيد و يا مطابق برخي برداشتهاي تفسيري حق مشاركت نداشتن زنان را مي رسانند.
آيات موافق با مشاركت سياسي زنان
براي اثبـات حق مشاركت سياسي زنان به چند دسته از آيات مي توان استناد جست:
1. نخستين مورد از آيات قرآن كه بيانگر صلاحيت و شايستگي و همچنين حق زنان در سهم گيري و ايفاي نقش در زمينه امور سياسي و قدرت و حاكميت است, آيات مربوط به ملكه سبا مي باشد كه در سوره نمل از آيه 23 تا 44 مطرح شده است.
در اين آيات, خداوند از زن هوشمند و بادرايتي سخن مي گويد كه بر سرزميني حكومت مي كند و با دعوت حضرت سليمان از كيش شرك به دين توحيد رو مي آورد و اسلام مي آورد.
اينكه خداوند از ميان صحنه هاي گوناگون زندگي سليمان صحنه ارتباط او با ملكه سبا را مطرح كرده و از سخنان ملكه سبا نيز جملاتي را نقل مي كند كه نشانه عقل و هوشمندي بالاي اوست و بعد داستان را بدون هيچ گونه نقد يا كنايه و تعريضي به پايان مي برد, همه بيانگر نگاه مثبت قرآن به نقش و جايگاه ملكه سبا است و نشان مي دهد كه زن از ديدگاه قرآن مي تواند در بالاترين موقعيت سياسي قرار گيرد.
اگر چنانچه زن صلاحيت چنين كار و مسئوليتي را نمي داشت يا در آيين و شريعت الهي نمي توانست به چنان موقعيتي برسد, برابر روش معمول قرآن كريم كه موارد باطل و ناسازگار با ديدگاه خود را نقد مي كند, بايد به صورت صريح يا اشاره بدان مي پرداخت, حال آن كه اصل طرح اين داستان و نحوه پردازش آن, همه نشانه تأييد و سازگاري آن با ديدگاه وحي است.
ييكي از فقيهان مفسّر معاصر در اين زمينه مي نويسد:
(قرآن زن را در چهره ملكه سبا همچون انساني براي ما ترسيم مي كند كه از عقل و خرد برخوردار است و تسليم عواطف و احساسات خودش نيست, زيرا مسؤوليت او توانسته است به وي پختگي و كمال تجربه و قوت عقل و انديشه ببخشد, به گونه اي كه تا سطح حكومت و فرمانروايي بر مردان پيش برود; مرداني كه در او شخصيت توانا و خردمندي را كه بر اداره شؤون و امور اجتماعي توانمند بود, مي ديدند.)1
2. بيعت زنان با پيامبراكرم(ص) كه در آيه 12 سوره ممتحنه آمده دليل ديگري است بر نگاه مثبت قرآن به مشاركت سياسي زنان:
(يا ايها النبيّ اذا جاء ك المؤمنات يبايعنك علي أن لايشركن بالله شيئاً و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أولادهنّ و لايأتين ببهتان يفترينه بين أيديهنّ و أرجلهنّ و لايعصينك في معروف فبايعهنّ و استغفرلهنّ الله إنّ الله غفور رحيم) ممتحنه/12
اي پيامبر, هرگاه زنان مؤمن نزد تو آيند كه با تو بيعت كنند بر اين شرط كه چيزي را با خدا شريك ندانند و دزدي و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و دروغي را كه در دست و بال خود ساخته و پرداخته باشند پيش نيارند و در هيچ كار پسنديده اي نافرماني نكنند, پس با آنها بيعت كن و براي ايشان از خدا آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده و مهربان است.
دراين آيه كريمه خداوند به پيامبر دستور مي دهد كه اگر زنان با ايمان نزد تو براي بيعت و اعلام وفاداري به پيام تو و اطاعت از فرمان تو آمدند, از آنان بيعت بگير.
از آنجا كه (بيعت) در فرهنگ اعراب زمان نزول قرآن به معناي پيمان وفاداري به كسي و اعلام اطاعت و فرمان
برداري از او بوده است, همانند پديده (انتخاب) در فرهنگ سياسي امروز كه زمينه مشروعيت سياسي حكومت و فرمانبري مردم از آن را فراهم مي كند, بنابراين آيه كريمه به صراحت, سهم داشتن زنان را در امري كه نقش تعيين كننده در سرنوشت سياسي جامعه و رابطه دوسويه فرماندهي و فرمانبري حكومت و مردم دارد, تأييد مي كند و پيامبر را به عنوان حاكم و فرمانرواي ديني و سياسي جامعه وادار به پذيرش آن مي سازد.
3. يكي از عرصه هاي قدرت و حاكميت, عرصه قانونگذاري است كه به صورت مجلس شورا بخشي از مشاركت مردم را در تعيين سرنوشت اجتماعي شان به نمايش مي گذارد.
گرچه قرآن راجع به شيوه قانونگذاري در دستگاه حكومت, روش خاصي ارائه نمي كند, اما در رابطه با شورا و مشورت به صورت كلي (چه در قانونگذاري و چه در زمينه هاي ديگر) دو آيه معروف دارد; (و أمرهم شوري بينهم) (شوري/38) و (و شاورهم في الأمر)(آل عمران/159) كه در آيه نخست يكي از ويژگيهاي برجسته مؤمنان بيان مي شود, و در آيه دوم به پيامبر دستور مي دهد كه با مؤمنان مشورت كند, و بدين گونه سنت شورا را به ايشان مي آموزد.
از سوي ديگر ترديدي نيست كه در هر دو آيه مقصود از مؤمنان, زنان و مردان مؤمن هستند, اين بدان معني است كه روش شورا در هر زمان و زمينه اي كه به كار گرفته شود, زن و مرد هر دو حق شركت و ا ظهار نظر در آن را دارند.
به اين ترتيب قرآن نه تنها در عرصه قانونگذاري بلكه در تمام زمينه هايي كه عنصر مشورت به عنوان راهكار تصميم گيري يا برنامه ريزي استفاده مي شود به زن حق مشاركت و سهم گرفتن در ايفاي نقش مي دهد و با اين نظر, صلاحيت و شايستگي زن را نيز به صورت ضمني تأييد مي كند.
4. آنچه در رابطه با نگاه قرآن به مشاركت زن در عرصه قانونگذاري مطرح شد, عيناً در بخش ديگري از حاكميت يعني قضاوت و دستگاه قضايي نيز قابل تطبيق است; آيات قرآن درباره قضاوت و داوري و حلّ و فصل دعاوي بسيار كلي و فراگير هستند و هيچ گونه جنسيتي در آنها لحاظ نشده است:
(إنّ الله يأمركم أن تؤدّوا الأمانات إلي أهلها و إذا حكمتم بين الناس أن تحكموا بالعدل)نساء/58
خدا به شما فرمان مي دهد كه سپرده ها را به صاحبان آنها ردّ كنيد و چون ميان مردم داوري مي كنيد, به عدالت داوري كنيد.
(و من لم يحكم بما أنزل الله فاولئك هم الظالمون)مائده/45
و كساني كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داوري نكنند, پس آنان ستمگرانند.
(و إن حكمت فاحكم بينهم بالقسط إنّ الله يحبّ المقسطين)مائده/42
واگر داوري كردي پس به عدالت ميان شان حكم كن كه خداوند دادگران را دوست مي دارد.
در تمام اين آيات آنچه كه بر آن تأكيد شده است داوري بر اساس حق و عدل است, اما اينكه داوري كننده چه كسي باشد; زن باشد يا مرد, هيچ اشاره اي ندارد.
بنابراين از ديدگاه قرآن هر كسي كه صلاحيت داوري دارد, يعني حق و عدل را تشخيص مي دهد و بدان پايبند است, مي تواند در نهاد قضا و داوري سهم داشته باشد; خواه زن باشد يا مرد.
5. بخش عمده اي از مشاركت سياسي در قالب نظارت و كنترل بر مواضع و رفتار حكومت و نقد آن يا تلاش در تأثيرگذاري و تغيير آن تجلي مي كند كه امروزه اين كار را جامعه مدني يا احزاب, مطبوعات و حلقه هاي واسط بين مردم و حكومت به عهده مي گيرند.
قرآن كريم بحث نظارت و تأثيرگذاري را در حوزه عام جامعه; يعني در رابطه فرد با فرد, فرد با حكومت و يا برعكس, و با تعبير امر به معروف و نهي از منكر مطرح مي كند, و آن را يكي از مسؤوليتهاي مهم و اساسي جامعه اسلامي مي شمارد:
(كنتم خير أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر…)آل عمران/110
شما بهترين امتي هستيد كه براي مردم پديدار شده ايد, به كار پسنديده فرمان مي دهيد و از كار ناپسند بازمي داريد.
(ولتكن منكم امة يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر…)آل عمران/104
و بايد از ميان شما گروهي[مردم را] به نيكي دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتي باز دارند.
با توجه به گستره مفاهيم (معروف) و (منكر) در فرهنگ قرآني كه هرگونه گفتار و رفتار مثبت و منفي را در بر مي گيرد و با توجه به تأكيدي كه قرآن در انجام رسالت نظارت و اصلاح اجتماعي در قالب امر به معروف و نهي ازمنكر دارد, به شأن و جايگاه و همچنين دامنه فعاليتهاي كنترل و اصلاح اجتماعي به طور كلي و حوزه حكومت و قدرت به طور ويژه پي مي بريم.
از سوي ديگر قرآن كريم وظيفه كنترل و اصلاح اجتماعي را در تمام حوزه هاي آن, مسؤوليت همگاني و عمومي مردم مي داند و در برخي موارد حتي تصريح دارد كه زن و مرد در انجام اين رسالت و مسؤوليت, سهم مساوي دارند:
(و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر…)توبه/71
و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاي پسنديده وا مي دارند و از كارهاي
ناپسند بازمي دارند….
بنابراين قرآن نه تنها سهم گرفتن زن در اين بخش از فعاليتهاي سياسي را حق وي مي داند, بلكه بالاتر از آن وظيفه و تكليف او مي داند كه اين رسالت را به دوش بگيرد و طبعاً هرگونه حركتي را كه مقدمه انجام بهينه اين رسالت باشد, مانند تشكيل حزب, انجمن يا شركت در آنهاو… امري لازم و بايسته مي شمارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید