همواره از فرد خاصی (معمولاً پدر) در خانواده انتظار دخل و از همه اعضای خانواده انتظار خرج می رود. اما منطق اقتصادی حکم می کند...
● دخل و خرج و احساس مسئولیت
حتماً شما هم خانواده هایی را دیده اید که با وجود درآمد معمول و متوسط با یک مدیریت کاملاً آگاهانه و برنامه ریزی شده به خواسته های بزرگ، مهم و متعدد خود مثل خرید خانه می رسند و همواره برای خالی نبودن دست خود در مواقع اضطراری، پس انداز اندکی نیز دارند. در مدیریت صحیح اقتصادی خانواده مجموعه کاملی از تجربیات، مهارت ها، ظرافت ها، هنر و علم گرد هم می آید تا منابع محدود برای پاسخگویی به نیازهای نامحدود بسیج شود.
دکتر «احمد روستا» اقتصاددان در تعریف مدیریت اقتصادی خانواده به اهمیت مدیریت، اقتصاد و خانواده اشاره می کند و می گوید: «اعضا در خانواده به عنوان یکی از عمیق ترین و صمیمی ترین نهادهای اجتماعی با استفاده از علم مدیریت به معنی استفاده بهینه از داشته ها و منابع گوناگون برای رسیدن به اهداف تعیین شده و اقتصاد به عنوان استفاده از منابع محدود برای رفع نیازهای نامحدود تلاش می کنند تا منابع درآمدی را به بهترین شکل ممکن تأمین و با استفاده از آن نیازهای خانواده را برای رسیدن به اهداف فردی و جمعی پاسخ دهند.
● برنامه ریزی نخستین وظیفه مدیر اقتصادی
در هر مجموعه برای رسیدن به اهداف مشخص شده، ضرورت برنامه ریزی دقیق و منظم به خوبی احساس می شود. خانواده نیز به عنوان مجموعه ای متشکل از والدین و فرزندان با نیازهای متعدد و متنوع نیاز به برنامه ریزی بویژه در عرصه اقتصادی برای اداره و مدیریت صحیح اقتصادی در آن دارد.
دکتر روستا در این باره معتقد است: «واژه مدیریت، وظایف یک مدیر را به خوبی در ذهن تداعی می کند و برنامه ریزی به عنوان نخستین وظیفه یک مدیر، گام نخست در اجرای درست مدیریت اقتصادی خانواده است. برنامه ریزی به این معنی که چه چیزهایی را چگونه، برای دست یافتن به چه هدفی، چه موقع و کجا هزینه کنیم. هرگاه خانواده به این سؤالات ساده پاسخ های مناسب دهد منابع دخل و مجاری خرج بهتر شناسایی شده و نیازهای مادی پاسخ داده می شود.
وی می گوید: «مشخص شدن منابع برای پاسخ به نیازها یک گام مهم در مدیریت اقتصادی خانواده تلقی می شود. اگرچه واژه ها ساده به نظر می رسند اما در عمل کمتر مورد توجه قرار می گیرند و در عمل مدیریت دخل و خرج چندان به چشم نمی آید.
● احساس مسئولیت اعضای خانواده در دخل و خرج
گستردگی و تنوع نیازها در جامعه رو به گسترش امروز، باعث شده است نگاه سنتی حاکم بر خانواده که پدر، نان آور و دیگر اعضای خانواده، نان خور هستند، از خانواده امروز رخت برکنده است و خانواده به سمت دستیابی به منابع درآمدی بیشتر حتی الامکان توسط سایر اعضای خانواده حرکت می کند.
دکتر روستا با تأکید بر داشتن احساس مسئولیت در بین همه اعضای خانواده در دستیابی به منابع درآمدی بیشتر می گوید: «همواره از فرد خاصی (معمولاً پدر) در خانواده انتظار دخل و از همه اعضای خانواده انتظار خرج می رود. اما منطق اقتصادی حکم می کند در دخل و خرج یک خانواده همه احساس مسئولیت کنند تا به طور شایسته دستیابی به منابع درآمدی افزایش یابد و در مسیر درست خرج شود.
● تنوع نگاه فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی
به نظر می رسد به تعداد خانواده ها مدیریت اقتصادی مختلف وجود دارد. به این معنی که خانواده ها براساس نگاه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مختلف خود، برای دخل و خرج خود برنامه ریزی می کنند.
دکتر روستا درباره نسخه مدیریت اقتصادی در خانواده ها می گوید: «نمی توانیم برای مدیریت اقتصادی خانواده ها به دنبال فرمول ها و مدل های پیچیده باشیم، گاهی افراد ساده و عادی آن چنان به خوبی مدیریت اقتصادی را در خانواده اعمال می کنند که برخی تحصیل کرده های رشته های اقتصاد و مدیریت توانایی آن را ندارند. درک موقعیت خانواده، تشخیص منابع و چگونگی تأمین آنها، شناخت نیازهای اولویت دار و تخصیص منابع جمعی خانواده در یک مسیر درست برای پاسخگویی به نیازها، مدیریت صحیح می طلبند که نباید از آن غفلت کرد.»
دکتر روستا اهمیت بهره وری در خانواده را مورد تأکید قرار داده و می گوید: بهره وری در اقتصاد خانواده نقش پررنگی دارد به این معنی که چگونه بتوانیم با منابع موجود نتیجه بهتر به دست آوریم. برای رسیدن به این امر مهم باید با استفاده از مجموع داشته های افراد خانواده به انواع نیازهای فرد فرد اعضای خانواده مناسب تر و بهتر از گذشته پاسخ داد.»
● واقعیات زندگی را ببینیم
توجه به واقعیت های زندگی در هر خانواده نشان دهنده رسیدن به موفقیت های بیشتر در دستیابی به اهداف یک مدیریت اقتصادی صحیح است.
دکتر روستا در این باره به نکات مهم اشاره می کند، «خرد جمعی، تلاش، همکاری و هماهنگی اعضای خانواده در چگونگی طی کردن مسیر مدیریت اقتصادی خانواده نقش تعیین کننده دارد به نحوی که احساس مسئولیت در دخل و خرج از ریخت و پاش ها جلوگیری می کند. متأسفانه برخی خانواده ها بدون توجه به جایگاه و نظام ارزشی و توانمندی های خود به سوی صرف هزینه و مخارجی گام برمی دارند که به هیچ وجه با واقعیات موجود همخوانی و همسویی ندارد. به طور مثال چشم و هم چشمی ها و مقایسه های غلط به صرف مخارج هنگفت منجر می شود.
● نهادینه کردن چارچوب مدیریت صحیح اقتصادی
بدون شک فرهنگ سازی و نهادینه کردن چارچوب های یک مدیریت صحیح اقتصادی در راستای رسیدن به اهداف اقتصادی هر خانواده، نیاز به آموزش های ساده و قابل فهم برای خانواده ها با سطوح مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. در این میان نقش رسانه های جمعی قابل توجه است.
دکتر روستا هم با اشاره به آگاه سازی خانواده ها از سوی رسانه ها می گوید: «گاهی دادن آموزش های ساده از سوی رسانه های جمعی به خانواده ها به دور از هر گونه مدل سازی و یا بیگانگی با زندگی واقعی ،می تواند خانواده را در مسیر درست، آگاه سازی برای بهتر کسب کردن منابع اقتصادی و جهت دادن آن ها به سمت هزینه کردن اصولی هدایت کند و در بهبود شرایط اقتصادی خانواده نقش آفرین باشد.»
● اسلام و مدیریت اقتصادی خانواده
داشتن مبانی اعتقادی در هر خانواده بی تردید شیوه دستیابی به منابع درآمدی و خرج کردن درراستای هدف یعنی پاسخ به نیازها را متفاوت می کند.
دکتر «سیدمحمد کاظم رجایی» متخصص اقتصاد اسلامی با اشاره به اهمیت نگرش اسلام درباره مدیریت اقتصادی خانواده می گوید «در اسلام روایات متعددی درباره «تقدیر معیشت» داریم. به این معنی که باید زندگی را محاسبه و معیشت را اندازه گیری کرد.
با توجه به این که مدیر اقتصادی خانواده با درآمد محدود خانواده روبه رو است نمی تواند پاسخ همه نیازهای اعضای خانواده را بدهد و به ناچار دست به انتخاب کالاهای مورد نیاز از میان کالاهای بی شمار می زند. بنابراین مدیر خانواده با توجه به «تقدیر معیشت» موظف است درآمد خانواده را به گونه ای تخصیص دهد و کالاها را به گونه ای گزینش کند تا حداکثر مطلوبیت به دست آید. در روایاتی نیز توجه به درآمد خانواده و خرید براساس آن، مستحب ذکر شده است. در اسلام راهبردهایی برای رسیدن به اهداف اقتصادی و پاسخ نیازها وجود دارد که ما را به سمت انتخاب صحیح کالاها و به دست آوردن پاسخ مثبت درباره نیازها هدایت می کند
دکتر رجایی با اشاره به تفاوت موجود میان مبانی اعتقادی «دراقتصاد کلاسیک و اقتصاد اسلامی می گوید: در اقتصاد کلاسیک مبانی اعتقادی گرایش سکولاریزم دارند و منافع فردی و فردگرایی، گرایش غالب است اما در اقتصاد اسلامی دو بعد مادی و معنوی انسان به طور همزمان مورد توجه قرارمی گیرد. همچنین در راهبردها در اقتصاد کلاسیک فقط قید محدودیت درآمد وجود دارد اما در اقتصاد اسلامی افزون بر آن با قیود و حدود شرعی مواجه هستیم.به طور نمونه براساس حداسراف و اتلاف منابع نمی توان بیش از حد نیاز مصرف کرد بلکه انسان به سمت کالاهای ضروری جهت دهی می شود.
همچنین با تکیه بر حد تکافل اجتماعی هم موظف هستیم نسبت به همنوع خود احساس همدردی کنیم. یعنی افزون بر مهیا کردن ضروریات زندگی خود، ضروریات او را نیز فراهم کنیم. توجه به این حد نیز ما را به تعاون و همیاری سوق می دهد.بنابراین توجه به حدود اسلامی در اقتصاد معیشتی ما را به سمتی می برد که همه با دستیابی به کالاهای ضروری سطح رفاه جامعه را بالا می بریم.
دکتر رجایی، اقتصاد اسلامی را متفاوت از اقتصاد کلاسیک عنوان می کند و می گوید: «در جامعه ما مردم در تأثیرپذیری از اقتصاد اسلامی ۳ دسته هستند. ارزش های اعتقادی روی دسته ای ازافراد تأثیرجدی برجای می گذارد که نمود عینی آن در شیوه مدیریت صحیح اقتصادی خانواده به وضوح دیده می شود. عده ای هم فقط به دنبال منافع شخصی هستند و ارزش های اعتقادی چندان در آن ها رسوخ نکرده است.اکثریتی نیز به رعایت اصول اعتقادی اسلام در اقتصاد و مدیریت اقتصادی خانواده خود علاقه دارند،اما متأسفانه بعد مادی آنها بر بعد انسانی شان غلبه پیدا کرده است.بنابراین آنچه در مدیریت اقتصادی صحیح یک خانواده اهمیت دارد توجه به مؤلفه های مدیریت، اقتصاد و خانواده بویژه در چارچوب یک اقتصاد اسلامی است که می تواند در یافتن پاسخ مناسب برای نیازها در بین انبوه آنها، راه را به مقصد آسایش و رفاه مادی و معنوی نزدیک سازد
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید