به دليل ارزش و جايگاهي که اسلام براي زن قائل است، سفارشهاي بسياري در زمينه تکريم، محبت و احترام به زن بيان شده است.
دين اسلام، زن را از جايگاه زن بودنش مورد تقدير قرار ميدهد.
علي(ع) در اين باره به نقل از پيامبر ميفرمايد: «احترام بانوان را پاس نميدارد، مگر کسي که بزرگوار و کريم است و به ايشان اهانت نمينمايد مگر کسي که پست و فرومايه است.»
(نهجالفصاحه؛ علائي رحماني، فاطمه، به نقل از کتاب زن از ديدگاه نهجالبلاغه) آن حضرت در جايي ديگر، مقام مادري را مورد تقديس و ستايش قرار ميدهدو ميفرمايد: اگر فرزند در حق مادر محبت کند، نميتواند يک روز بارداري وي را جبران کند.
در جامعه عرب قبل از اسلام، مردم براي زنان و دختران ارزشي قائل نبودند و اگر کسي داراي فرزند دختر ميشد، او را زنده بهگور ميکردند. اما بعد از ظهور اسلام با تلاشهاي پيامبر(ص)، تحولي بزرگ درباره زنان صورت گرفت و نگرشهاي جديدي در جامعه بهوجود آمد که زن را مورد تکريم و احترام قرار ميداد.
رسول گرامي اسلام(ص) هر گاه فاطمه(س) دختر گرامياش را ميديد، او را بسيار گرامي ميداشت و پيشاني دخترش را ميبوسيد، اصولاً احترام و نکوداشت مقام زن در سيره و گفتار اهل بيت رسول خدا(ص) جلوهاي شاخص دارد، چنانکه علي(ع) ميفرمايد:
«دختر حسنه است و پسر نعمت، حسنه ثواب دارد، ولي از نعمت حساب ميکشند (درباره چگونگي استفاده از آن سؤال ميکنند) «(مستدرک، ابواب الاولاد، باب5، خ6)»
و باز آن حضرت ميفرمايد: «کسي که دختري دارد، ياري، برکت و آمرزش خدا، شامل حال او ميشود.» (همان)
يکي از مسائل مورد توجه بزرگان دين اسلام، دور نگهداشتن زنان از تهديدها و آسيبهاي روحي و جسمي است.
هم اينک در عصر ما، بيتوجهي به اين مسئله، بسياري از زنان را قرباني ناملايمات اخلاقي و جنسي نموده است.
«آنتوني گيدنز» جامعهشناس غربي، آزار جنسيت زنان را پديدهاي معمول در غرب دانسته است.
به گفته او، آزار جنسي، زنان شاغل حقوقبگير را نگران ساخته است.
خانم يوهان ريدلي ،خبرنگار انگليسي درباره خشونت نسبت به زنان در آمريکا ميگويد: هر روز تعدادي از زنان، قرباني خشونت شوهران يا دوستانشان ميشوند و به قتل ميرسند.
آمار اين تلفات بعد از 11 سپتامبر بسيار افزايش يافته است.
در جامعهاي چون آمريکا شايد عجيب باشد، اما واقعيت اين است که زنان، همچنان آماج خشونت هستند، به فساد اخلاقي وادار ميشوند و يا مورد سوء استفادههاي گوناگون قرار ميگيرند.
علي(ع) براي حفظ شخصيت زن و جلوگيري از آسيبهاي جسمي و روحي وي، به مواردي اشاره ميکند.
از نگاه آن حضرت، زن ميتواند با حفظ حريم خود، در جامعه حضور يابد و در فعاليتهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي شرکت کند و مانع تعدي بيگانگان شود.
علي(ع) به زنان توصيه ميکند هنگامي که براي تحقق مسئوليتهاي اجتماعي، در اجتماع و محافل
عمومي حضور مييابند، حريم و پوشش مناسب داشته باشند.
در اين صورت، او در برخوردهاي اجتماعي از مصونيت لازم برخوردار ميشود.
حيا و پاکدامني اگر چه براي هر فردي نيکو و زيبنده است، اما براي بانوان نيکوتر و لازمتر است.
لذا ميبينيم که امام علي(ع) در حکمت 474 نهجالبلاغه ميفرمايد:«پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، بزرگتر از پاداش فرد پاکدامن نيست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نميشود. همانا انسان پاکدامن، فرشتهاياز فرشتههاي خداوند است.»
امروزه زنان بسياري در اقصي نقاط جهان، منزلت و حريم انساني خود را به خوبي پاس ميدارند.
ناديا دختر ارشد يک خانواده انگليسي – آسيايي است که در رشته پزشکي مشغول به تحصيل است.
وي پوشش اسلامي را براي خود انتخاب کرده و ميگويد: «من به عنوان يک زن، به حيا و پاکدامني پايبندم.
رعايت حجاب و عفاف، مرا از آسيبهايي که در اجتماع با آن روبهرو هستم، مصون ميدارد.»
ناديا با چهرهاي مصمم و آرام ميگويد: «افتخار ميکنم که الگوهاي زندگيم، فاطمه (س) و علي(ع) هستند.» (واتسون، هلن، ترجمه بحراني، مرتضي)
حضرت علي(ع) 3 خصلت متانت، احتياط و حسابگري را از ويژگيهاي مهم زن مسلمان ميداند.
از سخن آن حضرت چنين استنباط ميشود که زنان بايد در مراودات اجتماعي، متانت و در عين حال قاطعيت داشته باشند.
اين کار براي جلوگيري از تعدي مردان بيمار دل، به آنها مفيد است.
آن حضرت همچنين يادآور ميشود که زنان بايد در مراودات اجتماعي، محتاط، دانا و زيرک باشند تا مورد طمع و سوءاستفاده قرار نگيرند و جامعه به چشم کالايي مصرفي به آنها نگاه نکند.
علي(ع)، ويژگي ديگر زن مسلمان را، حسابگري بيان ميکند.
آن حضرت به زنان حسابگر ارج مينهد و متذکر ميشود که زنان حسابگر و دقيق، از مال و آبروي همسر
خويش مراقبت ميکنند.
بنابراين اگر يک زن به 3 صفت متانت، حسابگري و احتياط مزين باشد، به راحتي و آزادي ميتواند در خانه و اجتماع، گامهاي سازنده و موثري بردارد.
جايگاه زن در خانواده
ازدواج و تشکيل خانواده، نياز و ضرورتي است که در سايه آن، انسانها ميتوانند به رشد و تعالي برسند.
بدون شک، ارتباط بين اعضاي خانواده، مهم و در سطح اجتماعي تاثيرگذار است.
امروزه شاهديم که صاحبنظران غربي از فروپاشي نهاد خانواده و روند رو به رشد خانوادههاي تک والدي احساس خطر ميکنند و در صدد يافتن راهحلهايي مناسب براي کاستن از پيامدهاي اين مسئله هستند.
آدام بورسوا نويسنده و محقق مسائل اجتماعي در ايالت ايلي نويز آمريکا ميگويد:
براساس تحقيقات انجام شده، خانوادههاي امروزي که بدون ازدواج بهوجود ميآيند، منبع قوي براي شکلدهي تربيت فرزندان ندارند و نميتوانند وجدان اخلاقي کودک را به خوبي شکل دهند.
اين خانوادهها رو به متلاشي شدن و اضمحلال هستند.
امروز 32 درصد از بچهها، نامشروع به دنيا ميآيند، در حالي که در سال 1970، اين تعداد 11 درصد بود.
لذا وضعيت بسيار نگرانکننده است. (بورسوا، آدام، «افول اخلاقي آمريکا» ص 11)
دين اسلام براي خانواده اهميت محوري قائل است. زنان و مردان هر يک در سيستم اجتماعي، ديني و تربيتي خانواده، وظيفه و نقشي کليدي برعهده دارند.
نقش مهم زن مسلمان در خانواده، تدبير امور داخلي خانواده و نظارت مسئولانه براي کانون پرمهر است.
علي(ع) به اين نقش اشاره ميکند و ميفرمايد: «والمراه راعيته علي بيت زوجها و هي مسئوله»/ «زن ناظر و مسئول امور خانه و همسرش است.» (شاملي، عباسعلي، فصلنامه کتاب زنان شماره 11)
او با نظارت صحيح خود در خانواده، ميتواند فضاي صميمانه و تفاهمآميزي را ايجاد کند و زمينه يک زندگي سالم، با نشاط و موفقيتآميز را فراهم سازد.
علي(ع) تمام سعي خويش را بهکار ميبست تا مردان جامعه، جايگاه ارزشمند زنان را درک کنند و بدانند که همسر و اعضاي خانواده، بيش از هر چيز به مهر و محبت نياز دارندو هيچگونه خشونت و بيحرمتي شايسته آنان نيست.
آن حضرت ميفرمود:
«مردي که همسرش را بيازارد، نماز و هيچ کار خيري از او نزد خداوند پذيرفته نيست و نخستين کسي است که وارد آتش ميشود.» (وسائل، ابواب احکام الاولاد، باب 7خ1)
علي(ع) همچنين ميفرمايد: «هر که به اهل (خانواده) خود بدي کند، از او اميد احساني نسبت به ديگران نميرود.» (ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه،ج12، ص163)
به عبارت ديگر، چنين فردي در مسئوليتهاي اجتماعي و حتي در اداره زندگي فردي، از شايستگيهاي لازم برخوردار نيست.
به دليل عاطفي بودن زن، مرد بايد در شکستها و ناکاميها، تکيهگاه محکم او باشد و در عين حال، لازم است در پرتو مهر و عطوفت زن نيز مرد به آرامش و تعالي برسد.
بسياري از گرفتاريهاي خانوادگي به مسائلي مربوط ميشود که از سوي يکي از زوجين به ديگري تحميل ميشود.
گاه نيز برخي اختلافات خانوادگي به مسائل جزئي و کماهميت يا به درخواستهاي غيرمنطقي زن يا شوهر بر ميگردد.
امام علي(ع)، خواستههاي غيرمنطقي زن و شوهر از هم را براي زندگي مشترک، آسيبزا ميداند و از زنان و مردان ميخواهد که در زندگي، به هم مودت بورزند، چيزي را به يکديگر تحميل نکنند زمينه رنجش هم را فراهم ننمايند.
آن حضرت، 9 سال با همسرش فاطمه (س) با صفا و صميميت تمام زندگي کرد و وقتي از او درباره زندگي مشترکشان سؤال شد، فرمود: «خدا را گواه ميگيرم که در هيچ موردي فاطمه (س) را به خشم نياوردم و به او هيچ کاري را تحميل نکردم.
فاطمه(س) نيز چنين بود که در هيچ موردي خشم مرا برنيانگيخت و در هيچ امري از من سرکشي نکرد.» (شملي، عباسعلي به نقل از فصلنامه کتاب زنان شماره 11)
از آنجا که هدف اصلي پيوند ازدواج و تشکيل خانواده، رسيدن به آرامش جسم و روان و تداوم نسل است، بايد معيارهاي انتخاب همسر به گونهاي باشد که ايجاد يک خانواده پايدار را تضمين کند.
علي(ع) در موارد مختلف معيارهاي انتخاب همسر نيکو را بيان فرموده است.
يکي از اين معيارها، هم کفو بودن زن و مرد است. يعني زن و مرد، هم شأن و همتاي يکديگر باشند، زبان و منطق هم را بفهمند و در بعد اعتقادي و فکري به يکديگر نزديک باشند و همديگر را کامل کنند.
چنانکه علي(ع) ميفرمايد:« مومن هم کفو مومن است.» (همان)
در جايي ميگويد: «هر مردي همسنگ و همترازش را از بين زنان برگزيند، زن هم درگزينش همسر، مردي را انتخاب کند که همسنگ او باشد.» (مرحوم المقوم، وفات الصديقه، ص23)
از نظر اسلام، هم شأن بودن زن و شوهر، دين، فرهنگ، شخصيت و اخلاق و برخي خصوصيات جسمي را شامل ميشود.
در اين رابطه، ويژگيهاي ظاهري چون سن و هوش و ساير عوامل فردي نيز ميتواند از معيارهاي انتخاب همسر باشد.
به اين ترتيب، مناسب است زنان و مردان در آستانه ازدواج، براي پيشگيري از مشکلات آينده، به ويژگيها و شرايط يکديگر توجه داشته باشند و همسري را برگزينند که از نظر صفات کلي به آنها نزديک باشد.
در مجموع با انتخاب درست و همچنين تفاهم و گذشت و شکيبايي ميتوان محيطي آرام، سالم و سرشار از موفقيت را براي همسر و فرزندان مهيا نمود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید