سيده نفيسه، دختر حسن بن زيد( پسر امام حسن مجتبي) يکي از زنان عارف و صاحب کمال و حافظ قران بود که در عبادت بسيار مي کوشيد.
روزها روزه مي گرفت و شب ها به عبادت و راز و نياز مي پرداخت.
از آنجا که ثروت فراواني داشت به بيماران و نيازمندان کمک مي کرد تا به آن حد که براي خود هيچ باقي نماند.
وي سي بار به حج و زيارت خانه خدا مشرف شد که بيشتر اين سفرها با پاي پياده بود.
سيده نفيسه، سالي با همسرش اسحاق مؤتمن (پسرامام صادق عليه السلام) از مدينه منوره به زيارت حضرت ابراهيم خليل (ع) در بيت المقدس مشرف شد و در برگشت از مدينه به مصر آمد ودر منزلي سکني گزيد.
در همسايگي آنها دختري نابينا و يهودي زندگي مي کرد.
روزي به آب وضوي سيده نفيسه، تبرک جست و بينايي چشمهايش را باز يافت.
از اين رو بسياري از يهوديان اسلام آوردند واهل مصر به او اعتقاد عجيبي پيدا کردند و از او خواستند که در مصربماند.
وي تقاضاي مردم را پذيرفت و مردم نيزاز محضرش برکات فراواني را مشاهده نموده و استفاده هاي بسياري از آن بردند.
بعد از رحلتش همسرش بر آن شد تا جنازه او را از مصر به مدينه منتقل کند اما مردم مصر تقاضا کردند تا او را در سرزمين آنان دفن کند تا از قبرش برکت جويند.
اسحاق امتناع ورزيد ولي شب هنگام رسول اکرم(ص)را در خواب ديد که به او فرمودند: اي اسحاق ! نفيسه را نزد مردم مصر بگذارتا برکت بر آنان نازل شود.( سفينه البحار،ج2،ص604)
از اين رو جنازه آن بانوي متقي درمصر در همان قبري که خود تدارک ديده بود و بسيار در آن ختم قران کرده بود وبسيار نماز به پا داشته بود به خاک سپرده شد.
به بانو نفيسه تعدادي از کرامات و برکات نسبت داده مي شود.
او بانوي پاک و پاکيزه اي بود که به بيماران شفا مي داد. او داراي مقام و مزاري است که هم اکنون در بخش دارالسباع بين قاهره و فسطاط مورد زيارت مردم قرار دارد.
بانو نفيسه، تبار به خاندان رسالت مي رساند زيرا او از نوادگان سبط اکبر امام حسن مجتبي(ع) مي باشد.
درمورد وابستگي و ارتباط او با خاندان نبوي (ص) اختلاف فراواني در منابع و مراجع وجود دارد.
برخي او را دختر حسن بن زيد و برخي ديگر او را دختر زيد بن حسن دانسته اند.
ولي در هر صورت که باشد او از شجره طيبه ولايت و امامت است و پيوند مستقيم با مقام شامخ رسالت داشته و از نوادگان دخت پيامبر (ص) مي باشد.
او در سال 145 ه.ق در مکه مکرمه متولد گرديده و در مدينه منوره پرورش يافت، با زهد ، تقوي، ورع و پارسائي موصوف گرديده و همراه والد خويش به حجره نبوي وارد مي گشت.
سيده نفيسه بانويي بود که حافظ قرآن ، قاري قرآن و مفسر قرآن بود.
در طول عمر هميشه روزه دار بود و فقط در ايام دو عيد افطار مي نمود.
به علت کراماتي که داشت فشار و اصرار مردم براي زيارت او بسيار گشت به طوري که عرصه به او تنگ شد واز پي گيري عبادات و رسيدگي به نيازهاي شخصي متعذر گرديد.
بنابراين تصميم گرفت به مدينه بازگردد.
مردم مصر به او توسل جستند و التماس نمودند تا در آنجا بماند و حاکم مصر در اين مورد مداخله نمود و مقرر شد که خانه اي در خارج از شهر در محل دارالسباع به بانو نفيسه اختصاص دهند و زيارت و ديدار مردم فقط در دو روز شنبه و چهار شنبه صورت پذيرد تا او بتواند به عبادات و راز و نيازهاي خود برسد .( تاريخ ابن خلدون)
آن بانوي مکرمه قبري را با دست خويش ساخته و پيوسته به داخل آن مي رفت.
نماز مي خواند و قرآن تلاوت مي کرد تا اينکه در ماه مبارک رمضان سال 208 ه.ق به ديدار دوست شتافت.وي هنگام احتضار روزه بود.
از او خواستند که روزه اش را افطار کند.
فرمود:«عجبا سي سال تمام از خدا خواسته ام که در حال روزه از دنيا بروم حال که نزديک است از دنيا بروم و به آرزوي خود برسم افطار کنم؟ » آن گاه شروع به تلاوت سوره انعام نمود و همين که به آيه شريفه « لهم دارالسلام عند ربهم» رسيد از دنيا رفت.(تحفه الاحباب ص 393)
از کرامات اين بانو مي توان به دو مورد اشاره کرد که:
*شافعي فقيه نامي اهل سنت به او ارادت مي ورزيد و افراد مريض را به پيش او راهنمايي مي نمود تا او را دعا کند و نوعاً شفا مي يافتند.
هنگامي که خود شافعي مريض شد فردي را نزد بانو فرستاد تا در حق او دعا کند و استشفاء نمايد.
هنگامي که آن فرد درخواست شافعي را مطرح نمود بانو نفيسه در پاسخ گفت: او به زودي به لقا ي کريم نائل خواهد شد.
درست چند روز پس از اين سخن بود که شافعي درگذشت.
*فردي از اغنياء از ظلم و ستم برخي ازمسئولين ستمگر به او پناه آورد.
سيده نفيسه دعا نمود و خداوند متعال شر و فتنه را از آن فرد برگرداند و او به عزت و حرمت خود رسيد.
مبلغ يکصد هزار درهم به عنوان تشکر و قدرداني به بانو اهدا نمود اما او بي آنکه خود دستي به آن مال زند همه را بين فقراء و مستمندان تقسيم نمود در صورتي که خود طعام و روزي آن روز را نداشت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید