مريم، بهروايت مسلمانان دختر عمران، خواهر (يا از نسل) هارون و از طايفهٔ لاوي بود ولي بهروايت مسيحيان از از طايفه يهودا بود و نسباش به داوود پادشاه ميرسيد.
مادرش، حنّا نام داشت و دختر ابيا بود که خواهرش اليصابات، همسر زکريا ميشد.
مريم در ناصره شهري در جليل بهدنيا آمد و در زمان تولّد مريم، پدرش عمران کشته شده بود.
"ولادت مريم ۵۵٧٠ سال بعد از هبوط حضرت آدم بوده و تولد حضرت مسيح با توجه به تواريخ دول و ملل روي زمين در آن زمان ۵۵٨۵ سال بعد از هبوط حضرت آدم بوده است".
و بنابه نقل صاحب ناسخالتواريخ، فاصله تولد حضرت مريم و حضرت عيسي ۱۵ سال بوده است و حضرت مريم از سن ۱٣ سالگي به عيسي باردار شده است.
بنابر اين، تاريخ تولد مريم، را ميتوان شانزده سال پيش از ميلاد تخمين زد.
اگرچه بين سخن دهخدا که بارداري مريم را در سن ۱٨ سالگي ذکر ميکند با سخن صاحب ناسخالتواريخ اختلاف است، اما قول دوم که بارداري او در سن ۱٣ سالگي باشد، قويتر بهنظر ميرسد.
با وجود اين، با آن که زمان تولد مريم، در کتابهاي اسلامي بر پايهي حدس و گمان استوار هست، ولي بعيد از واقعيت نمينمايد.
چنان که گفته شد، در مورد تولد مريم و سرگذشت او پيش از تولد عيسي مسيح در اناجيل مطلبي نيامده است.
در قاموس کتاب مقدس چنين سخن رفته: "باکره که مادر مسيح و از سبط يهودا و از نسل داود و خويش اليصابات، مادر يحيي تعميددهنده که از سبط لاوي و نسل هارون بود و بعد از حوادث طفوليت مسيح يعني زيارت شبانان و مجوسيان و ختنه مسيح و حاضر نمودنش در هيکل و به مصر رفتن بههيچوجه مريم باکره بيش از پنج مرتبه در کتاب مقدس (عهد جديد) مذکور نيست."
بهروايت قرآن، همسر عمران، در هنگام بارداري، آنچه در رحم داشت، براي خدمت در بيتالمقدّس نذر کرد.
با اين که فرزند عمران، دختر بود، او را در خدمتگزاري معبد آزاد گذاشتند.
حنّه دخترش را مريم بهمعني عبادت کننده نام نهاد.
زکريا، شوهر خاله مريم، توانست کاهنان را متقاعد کند تا مريم براي خدمتگزاري معبد سليمان در اورشليم ساکن شود.
بر اساس روايت "انجيل"، "مريم" يک دختر عادي بود که تنها در روزهاي اعياد يهوديان به اورشليم و "هيکل" ميرفت.
در زندگي او پيش از سخن گفتن خداوند با وي، هيچ نشانهاي که حکايت از برتري و برگزيدگي او باشد، وجود نداشت.
در "انجيل" همچنين هيچ اشارهاي بر خدمت کردن "مريم" در معبد در کودکي و يا بزرگسالي وجود ندارد.
بر اساس اعتقاد مسيحيان، آنچه موجب انتخاب "مريم" بهعنوان مادر و به دنيا آورنده "عيساي مسيح" بود، صرفا يک انتخاب بود که از جانب خداوند و با حکمت او انجام گرفت.
در انجيل متي ۱٨:١ آمده است: "تولد عيسي چنين بود: مريم مادر او به عقد يوسف درآمده بود قبل از آنکه به خانۀ شوهر برود بوسيلۀ روحالقدس آبستن شد."
و حتي مضحکتر از اين عقيدۀ مورمونها دربارۀ مريم باکره است که ميگويند: "مريم و خدا باهم ازدواج کرده بودند!"
اورسن پرات چنين مينويسد: "عيسي براي داشتن چنان بدن جسماني نياز به داشتن نه فقط مادر بلکه پدر نيز داشت.
به اين دليل پدر و مادر عيسي از نظر جسماني ميبايست بهصورت زن و شوهر با متحد شده باشند.
مريم باکره در اين مدت ميبايستي همسر شرعي خداي پدر بوده باشد."
و باز در دنبالۀ همان صفحه آمده است:
"همانطور که خدا شوهر اول مريم بود محتمل است که او مريم را به يوسف فقط براي مدتي که در اين زمين بهسر ميبرند داد و بعد از قيام دوباره او را بار ديگر به همسري خود خواهد گرفت تا ارواح فناناپذير در ابديت توليد کنند."
عيسي مسيح ٣٣ ساله بود که به توطئۀ يهوديان توسط سربازان رومي بهصليب کشيده شد.
تاريخنگاران اسلامي مينويسند:
"مريم در فراق فرزند همواره نالان بود و از خدا ميخواست که از اين جهان بدر شود و به فرزند عزيزش ملحق گردد.
مدت زندگاني وي ٦٣ سال بود و سپس درگذشت.[ناسخالتواريخ، جلد حضرت عيسي، ص ۱۱٣]
عقيده عيسويان آن است که چون مريم وفات کرد او را به خاک سپردند و بعد از ٣ روز زنده شد و از مدفن خود برخاسته بهسوي آسمان عروج کرد.
او مانند عيسي هميشه زنده خواهد ماند".
اما شيخ باقر مجلسي روايت ميکند که:
"حضرت مريم را حضرت عيسي (ع) غسل داد، چون صديقه را بايد صديق غسل بدهد."[بحارالانوار، ج ۴٣، ص ٢٠٦، ح ٣٢، باب ٧]
اين روايت بهطور آشکار اشتباه است؛
زيرا، نهتنها بهگفتۀ يوحنا "او زماني که عيسي را مصلوب ميکردند، در آنجا حاضر بود"، بلکه بهگفتۀ صاحب ناسخالتواريخ "٦٣ سال زندگي كرد".
مورد اخير حاکي از آن است که پس از مصلوب شدن عيسي، در حدود ۱۵ سال زنده بود.
مريم در کتاب مقدس
شجرهنامۀ عيسي در انجيلهاي متي و لوقا ذکر شده است.
اين شجرهنامهها تا حدي با هم متفاوت هستند.[راهنماي مطالعه کتاب مقدس، ص ۴٣٠]
اما نکتۀ مشترکي که در اين دو شجرهنامه ديده ميشود، اين است که هر دو آنها به شجرنامۀ يوسف نجار اشاره ميکنند، در حالي که برخي از مسيحيان بر اين باور هستند که لوقا اجداد مريم را در نظر داشته است؛
زيرا که عيسي "بهحسب جسم از نسل داوود زاده شده" (روميان ٣:١) و از خون مريم است.
راهنماي مطالعه کتاب مقدس مينويسد:
"شجره نامۀ مريم بر حسب رسوم يهودي، در اسم شوهرش يوسف مستقر بود. "
يوسف پسر هالي بود" (لوقا ٢٣:٣) و اين بدين معني است که هالي پدر زن يوسف بود و در واقع اين يعقوب بود که پدر واقعي يوسف بود (متي ١٦:١)"[راهنماي مطالعه کتاب مقدس، ص ۴٣١]
بههر حال، بررسي درستي يا نادرستي اين نظر در اينجا نميگنجد؛ اما آنچه مسلم است، اين است که در هيچ جاي کتاب مقدس به پدر و مادر يا شجرهنامۀ مريم به صراحت اشارهاي نشده است.
همچنان زمان زايش و دوران کودکي او مشخص نيست.
داستان مريم در انجيل لوقا با مژدۀ تولد عيسي آغاز ميشود.
در اين انجيل آمده:
"در ششمين ماه بارداري اليزابت، فرشتۀ خدا جبرائيل را به ناصره، يکي از شهرهاي استان جليل فرستاد تا وحي او را به دختري بهنام مريم برساند. مريم نامزدي داشت بهنام يوسف از نسل داوود پادشاه."
متي، پس از توصيف داستان تولد مسيح و سفر عيسي ١٢ ساله به اورشليم، اشارۀ مختصري به مريم مينمايد.
بر حسب متي (۵۵:١٣-۵٦) او مادر ٦ فرزند ديگر به غير از عيسي بوده است.
اولين معجزۀ عيسي در قاناي جليل شامل تبديل آب به شراب، به پيشنهاد مريم صورت گرفت (يوحنا ١:٢-١١).
بعدها ديده ميشود که او سعي ميکند که در ازدحام و شلوغي جمعيت عيسي را پيدا کند (متي ۴٦:١٢، مرقس ٣١:٣ و لوقا ١٩:٨)
و اين همان زماني است که عيسي براي مريم مشخص ميکند که ارتباط خانوادگي او با عيسي هيچ امتياز روحاني خاصي به او نخواهد بخشيد.
او زماني که عيسي را مصلوب ميکردند، در آنجا حاضر بود و در همان زمان، عيسي او را به يوحنا ميسپارد (يوحنا ٢۵:١٩-٢٧).
شواهدي حاکي از اين که عيسي پس از قيام، خود را بر وي ظاهر نمود يا نه در دست نيست... آخرين باري که از مريم صحبت شده، در اعمال ١۴:١ است که در حال دعا با شاگردان بود.
اينها همۀ اطلاعاتي است که کتاب مقدس دربارۀ مريم ارائه ميدهد.[راهنماي مطالعه کتاب مقدس، ص ۴٣٣]
سخن گفتن با فرشتگان
چون مريم بانويي پاک و برگزيده از سوي خداوند بود، فرشتگان بر او نازل مي شدند و مي گفتند:
اي مريم! خدا تو را برگزيده و پاک ساخته و بر همه زنان جهان، برتري داده است .
اين سخن، از بلندي مقام مريم، حکايت مي کند . خداوند در جاي ديگر مي فرمايد:
فرشتگان گفتند: اي مريم! همانا خداوند، تو را به کلمه اي از خود بشارت مي دهد که نامش، مسيح عيسي بن مريم است و در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان است .
سخن گفتن با فرشتگان را در اصطلاح «محدثه بودن » مي گويند . پس حضرت مريم نيز «محدثه » بوده است .
برگزيده شدن از سوي خداوند
و (به ياد آريد) هنگامي که فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده است و پاک ساخته و بر همه زنان جهان برتري داده است .
امام باقر (ع) درباره اين آيه مي فرمايد:
«برگزيدن حضرت مريم از دو جهت است »:
1 - پذيرفتن و برگزيدن او براي بندگي، فرستادن رزق بهشتي براي او، بي نيازي از کسب، پاک گردانيدن از هر ناپاکي و در نهايت، معصوم قرار دادن او .
يعني او را از نسل پيامبران برگزيد که در گناهکاري پدران و مادرانش، هيچ احتمالي نيست .
2 - فرستادن فرشتگان به سوي او، هدايت وي، اعطاي کرامت هاي گونه گون به او و بالاتر و مهم تر از همه اينکه، حضرت عيسي (ع) را بدون پدر به دنيا آورد و اين، سبب تقدم او بر همه جهانيان است .
امام صادق (ع) فرمود: «خدا مريم را براي ذريه پيامبران برگزيد (پيامبران پس از خود) و هر چيز زشتي را از او پاک گردانيد و او را بر همه زنان زمان خود برتري داد .
پس از برگزيدن وي، فرشتگان به او گفتند:
اکنون در برابر پروردگارت، خضوع و سجده و رکوع به جاي آور و اين در حقيقت، شکرانه اي در برابر آن نعمت بزرگ بود .
خوردن روزي بهشتي
خداوند، مريم را به شايستگي پذيرفت و به نيکويي، گل وجود او را پرورش داد .
مريم در لواي سرپرستي زکريا بزرگ شد .
وي آنچنان در بندگي خدا غرق بود، که در 9 سالگي، روزها روزه بود و شب ها به عبادت مي پرداخت .
آنچنان در تقوا و شناخت پروردگار پيش رفت که بر احبار و دانشمندان پارساي آن زمان پيشي گرفت .
خداوند در قرآن مي فرمايد:
هرگاه زکريا در کنار محراب او قرار مي گرفت و براي ديدار او مي آمد، غذاهاي مخصوصي کنار محراب مي ديد (که از آن در شگفت مي شد) و از او مي پرسيد:
اين غذا را از کجا آورده اي؟ مريم در پاسخ مي گفت: اين از سوي خداست و اوست که هر کس را بخواهد بي حساب، روزي مي دهد .
از روايت ها برمي آيد که غذا، گونه اي ميوه بهشتي بوده که در زماني غير از فصل به بار نشستن آن، در آنجا حاضر مي شده است . البته اين شگفت نيست که خدا از بنده پرهيزکارش، اينگونه پذيرايي کند .
علامه طباطبايي (ره) در ذيل اين آيه شريفه و در توضيح اين که چرا خداوند «رزق » را بدون الف و لازم آورده است، مي فرمايد:
اين نکته اشاره به اين است که رزق نامبرده، طعام معهود در بين مردم نبوده، همچنان که بعضي هم گفته اند که زکريا در آنجا ميوه زمستاني را در تابستان و ميوه تابستاني را در زمستان مي ديد .
مؤيد اين حکايت، اين است که اگر رزق نام برده از طعام هاي معمول آن روز و طعام موسمي بود، در اين صورت، زکريا از پاسخ مريم که اين رزق از ناحيه خداست، قانع نمي شد;
زيرا از ناحيه خدا بودن رزق، اختصاص به رزق مريم ندارد .
رزق همه مردم از ناحيه خداست و جا داشت که زکريا دوباره بپرسد:
اين رزقي که خدا روزي کرده، به وسيله چه کسي به تو رسيده است؟ چون ممکن است افرادي از مردم که به معبد آمد و شد دارند، برايش آورده باشند .
حال چه هدف خدايي در نظر داشته باشند و چه هدف شيطاني .
پس همين که مي بينيم زکريا از پاسخ مريم قانع شده، معلوم مي شود رزق نامبرده، رزق معمولي نبوده ... و با وجود خود بر کرامت خدايي نسبت به مريم دلالت مي کرده ... در اينجا بود که او نيز کرامت الهي را طمع کرده از حضرتش درخواست فرزندي طيب کرد .
پاکدامني
قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:
خداوند مثل مي زند براي مؤمنان ... مريم دختر عمران را که دامن خود را از هر آلودگي، حفظ کرد .
سپس ما از روح خود در او دميديم (و نطفه حضرت عيسي را با معجزه الهي در رحم او قرار داديم) و مريم، کلمات پروردگار خود و همه کتاب هايي را که بر پيامبران نازل شده است، تصديق کرد و از پيروي کنندگان هميشگي حق تعالي گشت .
امام صادق (ع) فرمود:
«حضرت مريم، خود را از حرام حفظ کرد که مدت آن زياد بود . اين، گواه به پاکي اوست از هرگونه پليدي » .
راست گويي بسيار
يکي ديگر از ويژگي هاي برجسته حضرت مريم (س)، بسيار راستگو بودن ايشان است .
قرآن مجيد نيز در اين باره شهادت مي دهد و مي فرمايد:
مادر حضرت عيسي (مريم) بسيار راستگو بود .
اين ويژگي هاي برجسته و برخي ويژگي هاي ديگر، او را شايسته مادري يک پيامبر اولوالعزم قرار داده است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید