یا در سوره مبارکه یس میخوانیم : « یس * و القرآن الحکیم 0 انک لمن المرسلین * علی صراط مستقیم * تنزیل العزیز الرحیم * لتنذر قوما ما أنذر اباؤهم فهم غافلون . . * انما تنذر من اتبع الذکر و خشی الرحمن بالغیب »( یس / . 11 -1) . مقصودم آیه اخیر است . این را جواب دادهاند - در تفسیر المیزان هم این مطلب هست - که انسانها دارای دو گونه هدایت هستند : هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی ، و قرآن میخواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطریاش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد .
این در واقع همان مطلب است که تا انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد تعلیمات انبیاء برای او فایده ندارد ، یعنی تعلیمات انبیاء برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده ، مفید نیست ، درست عکس حرف اینها ، و تجربه و واقعیت نیز همین را نشان میدهد . مثلا برداشت من از سوره ماعون اینجور بوده . « ا رایت الذی یکذب بالدین ». دیدی آن کسی را که دین را دروغ میپندارد ؟ ابتدا به صورت تعجب سخن میگوید که انسان ، انسان باشد و دین را دروغ بپندارد ؟ ! و بعد مشخصاتش را ذکر میکند که این چون از انسانیت خارج شده دین را تکذیب میکند :
« فذلک الذی یدع الیتیم »این همان کسی است که یتیم را به شدت از خود میراند ، یعنی این امر شرط انسانیت است و فطرت انسانیت حکم میکند که انسان نسبت به یتیم عاطفه داشته باشد . « و لا یحض علی طعام المسکین این کسی است که برای اطعام مساکین و تغذیه کردن مردم گرسنه کوششی ندارد،حض و ترغیبی ندارد ، تعاونی ندارد . یعنی این اول، انسانیتش را از دست داده .»
آدمی که انسانیت را از دست بدهد قهرا اسلامیت را هم قبلا از دست داده ، یعنی دیگر یک انسان طبیعی نیست ، یک انسان مسخ شده است . باز از مطلب دور شدیم . بنابر این حرفهای اینها صرفا یک سلسله فرضیه های بدون دلیل است بلکه فرضیه هایی است که دلیل همیشه بر خلاف این فرضیههاست . شاید از همه موهومتر همین فرضیه مارکسیستها ست که دین اختراع طبقه استثمارگر است . این هم هیچ دلیلی ندارد ، واقعیات تاریخ و واقعیات حاضر ، آن را کاملا نفی میکند و دلیلها همه در جهت خلاف است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید