1. فرمود: علم بياموزيد زيرا؛ آموختنش حسنه، تحقيق درباره ي آن تسبيح و بحث از آن جهاد است. آموختن علم به کسي که نميداند صدقه است؛ و دادن آن باهلش سبب تقرب است؛ زيرا علم نشانه هاي حلال و حرام است، و کسيرا که در آن راه گام بر ميدارد با خود بسوي بهشت ميبرد؛ و مؤنس تنهائي؛ مصاحب غربت، راهنماي شخص بجانب کاميابي و خوشي، اسلحۀ انسان برعليه دشمنان، وزينت دوستان است، خداوند بوسيله علم به اقوام و ملل چنان مرتبه ي بلند اعطا ميکند که در کارهاي نيک پيشواي کساني ميشوند که از آنان سرمشق ميگيرند، و ريز و درشت اعمالشان مورد توجه قرار ميگيرد، و از آثارشان اقتباس ميکنند. ملائکه آسمان هم ميل دارند با آنان روابط صميمانه و خالصانه داشته باشند، علم زندگي دلها و روشني ديدگان از کوري و نيروي بدنها از ناتوانائي است. خداوند حاملان علم و دارندگان آنرا در منازل و مقامهاي دوستانش قرار ميدهد، در دنيا و آخرت همنشيني با نيکو کاران را بآنان عطا ميفرمايد.
خدا بوسيله علم پرستش ميشود و اوامرش اطاعت ميگردد، و بوسيله علم شناخته شده يکتايش ميدانند. خويشان بوسيله علم باهم رابطه برقرار ميکنند و حرام و حلال خدا شناخته ميشود، و علم رهبر عقل است.
2. خدا عقل را به خوشبختان عطا ميفرمايد، و بدبختان را از آن محروم ميکند. صفت خردمند چنان است که نسبت به کسيکه قدرش را نداند بردبار باشد، و از کسي که نسبت بدو ستمي کرد درميگذرد، نسبت به زيردستان تواضع پيشه ميکند و ميکوشد از کسي که از لحاظ نيکوکاري از او بالاتر است سبقت گيرد. هنگاميکه خواست سخن بگويد درباره ي آن مي انديشد، اگر خوب است بزبان ميآورد و از آن بهره مند ميگردد، و اگر بد است خاموش شده بسلامت ميرهد. اگرفتنه اي برايش پيش آمده دست بدامن کبريائي خدا ميزند و جلو دست و زبان خود را ميگيرد. چون فضيلتي را ديد با رسيدن بدان فرصت را غنيمت ميشمارد. شرم از او جدا نميگردد و حرص در او ظاهر نميشود. اين ده خصلتي که بوسيله ي آنها عاقل شناخته ميشود.
3. و اما صفت نادان: برکسيکه با او معاشرت ميکند ظلم روا ميدارد، و بر زيردست خود تعدي و نسبت به کسيکه از لحاظ مقام و مرتبه ي معنوي برتر از اوست سرکشي ميکند. گفتارش بي انديشه است، چون سخني گويد با گناه همراه است، و چون خاموش گردد اشتباهي مرتکب شده است. اگر فتنه اي دامنگيرش شود چنان نسبت بدان شتاب بخرج ميدهد که او را هلاک ميکند، چون فضيلتي مشاهده کند از آن پشت ميکند و قدمهاي خود را براي رفتن بدان سمت آهسته ميکند، براي گناهان سابقش نمي ترسد و در باقيمانده زندگي خود از گناهان باز نمي ايستد، نسبت به کار نيک اهمال روا ميدارد و از آن دوري ميگريند، اگر کار نيکي از دستش رفت يا خيري را ضايع کرد بآن اهميت نميدهد. اين ده خصلت از خصلتهاي ناداني است که از عقل محروم ميباشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید