همه ي ما هنگامي که با يک آسيب جدي يا بيماري سخت مواجه مي شويم، دست به دعا بر مي داريم و از تواناترين طبيب هستي، شفا مي جوييم.
با اندک کاوشي در فرهنگ سرزمين مان نيز اطباي گذشته را مي بينيم که با وجود مهارت و دانش غني، براي شفاي بيماران شان دعا مي کنند؛ چرا که آنان، ابعاد مختلف وجود يک انسان يعني جسم، ذهن و روح را جداي از هم نمي دانستند و به تاثير بُعد ماورايي و معنوي وجود انسان در سلامتي وي کاملاً واقف بودند.
اگر حکايت اول مثنوي معنوي را خوانده باشيد، حتما طبيب الهي را مي شناسيد که وقتي همه طبيبان حاذق از درمان کنيزک ناتوان بودند، با چهره اي عرفاني و معنوي وارد داستان شد و با دانشي دروني به ريشه بيماري که در درون او بود پي برد و او را درمان نمود.
امروزه نيز در سراسر جهان شاهد ظهور و توسعه بسياري از روش هاي درماني طب مکمل يک ديد کلي نگري نسبت به جسم، ذهن و روح انسان هستيم. اين ديدگاه در سال هاي اخير از پذيرش بالايي برخوردار گشته و به طور اصول بدون پذيرفتن آن، هر گونه سخن از اين نوع درمان ها، بي فايده و ناقص خواهد ماند.
برخي از دانشمندان، با انجام مطالعات علمي، در پي يافتن شواهدي مبني بر تاثير دعا بر سلامت جسمي و روحي انسان مي باشند. اگر چه اغلب ما که به قدرت و تاثير دعا اعتقاد داريم، از ارائه اين گونه شواهد بي نياز هستيم، اما پرداختن به نتايج برخي از اين تحقيقات، خالي از لطف نخواهد بود.
پژوهش ها نشان داده اند؛ دعا و نيايش و نيروي شفابخش حاصل از آن موجب جلوگيري از رشد سلول هاي سرطاني، حفاظت از گلبول هاي قرمز خون، تغيير حالت شيميايي خون و افزايش اکسيژن رساني توسط خون به اندام ها و نيز بهبود سريع تر زخم ها و جراحات پوستي مي گردد.
مطالعاتي که در زمينه ي دعا درماني از راه دور بر روي افراد مبتلا به بيماري هاي قلبي، پُرفشاري خون، بيماري هاي ايدز و سرطان انجام گرفته نيز نشان دهنده ي تاثير مثبت دعا در سلامتي اين افراد است.
مطالعات همچنين حاکي از تاثير دعا از راه دور بر رشد ميکروارگانيسم ها مي باشد.
بنابراين دعا داراي قابليت مقابله با بيماري هاي مسري نيز هست. استنباط عميق تري که مي توان از اين مطالعه نمود آن است که با دعا کردن حتي مي توانيم ميزان جهش هاي ژنتيکي در باکتري ها را تغيير دهيم. در صورتي که دعا قادر به ايجاد تغييرات ژنتيکي در باکتري ها باشد، به طور مسلم در مورد انسان نيز اين امکان وجود دارد و در اين صورت ما به ژنومي که با آن متولد مي شويم، محدود نخواهيم بود. برخي از دانشمندان نيز مواردي را ارائه داده اند که نشان مي دهد عواطف و هيجانات انسان بر الگوي DNA (ماده ژنتيکي) وي تاثير گذار است.
جک استاکي " Jack - Stucki " که يکي از پژوهشگران در زمينه دعا درماني است، تاثير دعا بر ميدان هاي الکترومغناطيسي بدن را بررسي نمود. او در اين مطالعه، ميزان فعاليت الکتريکي در مغز و سطح بدن افراد را در آزمايشگاه خود واقع در ايالت کلرادو اندازه گيري مي کرد. حدود 1000 مايل آن طرف تر در کاليفرنيا، گروه هاي معنوي براي تعدادي از اين افراد دعا مي کردند. نتيجه ي اين مطالعه نشان داد که بين ميزان فعاليت الکتريکي در بدن افرادي که براي شان دعا شده بود با افرادي که براي شان دعا نشده بود، اختلاف معني داري وجود دارد.
آگاهي جمعي
بر اساس مطالعات دکتر پيرسال " Pearsall "، ميان افرادي که بدون برقراري ارتباط در يک اتاق نشسته اند از طريق چاکراي قلب(مرکز انرژي مربوط به عواطف و احساسات خالص) تبادل انرژي صورت مي گيرد. اين تبادل به صورت انعکاس عواطف در قلب هاي تک تک افراد است. چنين ارتباط و تبادل انرژي، به وجود آورنده ي يک آگاهي جمعي يا گروهي است.
آگاهي به خودي خود انرژي محسوب مي شود و در واقع آن چه که واقعيت ملموس فيزيکي را پديد مي آورد همان آگاهي است؛ به خصوص هنگامي که به صورت جمعي گسترش يابد.
در هنگام دعا، آگاهي جمعي مي تواند نيروي شفابخش عظيمي را ايجاد نمايد. دکتر " Pearsall " فيزيک دان انگليسي، دعا و نيايش گروهي را به اشعه ليزر تشبيه مي کند که نيروي آن وابسته به هم زماني و حالت تجمعي امواج آن است. بر اساس مطالعات دکتر "والتر وستون "، برآيند ميدان هاي انرژي که به طور همزمان توليد مي شوند، نسبت به تک تک اين ميدان ها، به صورت تصاعدي افزايش مي يابد. براي مثال نيرويي که با دعا کردن هم زمان دو نفر به وجود مي آيد چهار برابر(2×2) نيروي تک تک آن ها است، در صورتي که اگر ده نفر با هم دعا کنند، قدرت آن صد برابر(10×10) بيشتر از زماني مي شود که هر کدام به تنهايي دعا مي کنند.
مراکز انرژي
اشاره اي به مراکز انرژي و ميدان هاي انرژي انسان مي تواند به درک بهتر مطلب کمک نمايد که بسياري از روش هاي درماني سنتي مشرق زمين نيز بر همين پايه استوار هستند.
ميدان انرژي انسان از هفت لايه تشکيل شده که به صورت متوالي و در درون هم جاي گرفته اند. نزديک ترين لايه به بدن، لايه انرژي است، که از لحاظ شکل کاملاً مشابه فيزيک بدن است در اين لايه هفت مرکز انرژي اصلي وجود دارد که به آن ها " چاکرا " گفته مي شود.
چاکراها که در امتداد ستون فقرات قرار گرفته اند همانند گردبادهايي چرخيده و با مکيدن انرژي از ميدان انرژي کيهاني، آن را به انرژي قابل استفاده توسط بدن تبديل مي کنند. اين انرژي يا نيروي حيات، توسط کانال هايي در سراسر بدن انتقال يافته و منتشر مي شود.
هر گونه عدم تعادل و مسدود شدن مسير انرژي موجب ايجاد بيماري مي گردد (تئوري که اساس طب سوزني را نيز تشکيل مي دهد(
اين عدم تعادل انرژي را پيش از وقوع بيماري هاي جسمي هم مي توان تشخيص داد. براي مثال برخي از پزشکان هندي با استفاده از نوع پيشرفته دوربين (Civilian)، ماه ها پيش از بروز علائم بيماري، با تشخيص آثار آن در لايه انرژي فرد قادر هستند وقوع بيماري را پيش بيني کنند.
معنويت، اصل مهم در تامين سلامت روان
ارتباط با خدا در سختيها و مشكلات و بحرانهاي زندگي، به انسان آرامش مي دهد.
متاسفانه با وجود تحولات علمي و صنعتي در قرن حاضر و پيشرفت هاي مهم پزشكي در دهههاي اخير، استرس و مشكلات روحي و رواني در جامعه بشري رو به افزايش است و اختلالات عاطفي، معضل اعتياد، آمار طلاق و ناسازگاري هاي فردي و اجتماعي، زياد شده است.
تحقيقاتي كه اخيرا در ايران انجام شد، نشان داد 20 تا 25 درصد مردم دچار اختلالات عصبي و رواني هستند و نياز به مشاوره و درمان هاي روان شناسي دارند.
بنابراين به نظر مي رسد موضوع سلامت روان از اهميت بسزايي برخوردار است، طوري كه جسم و روح مانند تار و پود يك پارچه به هم تنيده شده اند و اگر يكي از اين دو آسيب ببيند، ديگري هم آسيب خواهد ديد.
سلامت روان چيزي فراتر از نداشتن علائم بيماري رواني است.
سلامت روان يعني اينکه فرد بتواند عملكرد موفق و عالي از نظر تفكر، خلق و خو، و رفتار داشته باشد. همچنين فعاليتهاي مفيدي در جامعه داشته باشد، روابط مثبت با ديگران برقرار كند، با مشكلات و استرس ها و ناملايمات زندگي
كنار آيد و توانايي كمك به ديگران را هم داشته باشد.
راه رسيدن به سلامت روان، راه دشواري است و يك امر تصادفي نيست كه يك شبه اتفاق بيفتد. نياز به پشتكار و زحمت فراوان دارد.
هسته اوليه بهداشت و سلامت روان در خانواده گذاشته مي شود، بنابراين پدر و مادر با تربيت سازنده و صحيح خود و ايجاد فضاي گرم و صميمي، ميتوانند فرزنداني سالم از نظر سلامت روان تربيت كنند.
خصوصياتي که سبب افزايش سلامت روان ميشوند
دارا بودن يا پرورش ويژگي هاي شخصيتي زير سبب افزايش سلامت روان ميشود:
1- واقع بيني: يعني فرد بتواند نقص ها،كاستي ها و ضعف هاي خود را بپذيرد و از ايدهآل گرايي و كمال گرايي پرهيز كرده و اهداف زندگي را واقع بينانه ترسيم كند.
2- توانايي لذت بردن از زندگي: يعني به جاي نگران بودن براي آينده و ايجاد اضطراب در خود و يا حسرت خوردن براي گذشته و ايجاد افسردگي در خود، بكوشد در زمان حال زندگي كند.
3- اصل تعادل در زندگي: يعني افراد بين تمام ابعاد زندگي خود، يك نظم و هارموني ايجاد كنند، به عبارتي در ابعادي چون كار و تفريح، استراحت و ورزش، تنهايي و معاشرت و عبادت، تعادل برقرار نمايند.
4- داشتن انعطاف پذيري: يعني فرد بدون تعصب و ژرف انديشي، آرا و نظريات ديگران را تحمل کند و براي رسيدن به موفقيت، راه هاي مختلف را بررسي نمايد.
5- توانايي مُدارا با استرسها: انسان بايد از اين توانايي برخوردار باشد كه استرسها را به عنوان يكي از واقعيتهاي زندگي بپذيرد و بدون فرار از مشكلات، با آنها مقابله کند.
6- مسئوليت پذيري:فرد با دارا بودن اين خصيصه، مي تواند مسئوليت اعمال، رفتار و گفتار خود را بپذيرد و بدون هيچ گونه دليل تراشي و توجيه، خطاها و اشتباهات خود را به گردن ديگران نيندازد.
7- داشتن ارتباطات سالم با ديگران: در دنياي صنعتي امروز، افراد به دليل مشغله مادي زياد، فرصت در كنار هم قرار گرفتن را ندارند که آن ها را از نظر عاطفي از همديگر دورتر ميكند. يكي از راههاي رسيدن به سلامت روان اين است كه افراد، ارتباطات خود را بيشتر كرده و مهارت همدلي را در خود تقويت كنند، يعني دنيا را از ديد ديگران نگاه كنند و خود را در غم ها و شادي هاي ديگران شريك نمايند.
معنويت و ارتباط با خدا، مهم ترين اصل براي تامين سلامت روان
ارتباط با خدا در سختي ها، مشكلات و بحران هاي زندگي به انسان آرامش مي دهد و توكل و توسل به او باعث كنترل استرس ها و تنش هاي فرد مي شود.
اگر بتوانيم مجموع ويژگي هاي بالا را در خود تقويت كنيم، با افزايش ظرفيت هاي شناختي خود، توانايي مواجهه و مقابله با استرس هاي زندگي را پيدا خواهيم کرد و در دنياي پر استرس امروز، كمتر دچار مشكلات روحي و رواني خواهيم شد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید