تصور کنيد آسفالت خياباني خوب نباشد. بسياري از افراد از آن عبور مي کنند، اما تعداد کمي هم ممکن است ذهن شان هميشه درگير شود که اين چه وضعيتي است. يعني در واقع هميشه احساس فشار و نارضايتي مي کنند. اين افراد خلق گرفته اي دارند و احساس رضايت نمي کنند. حالا اگر در زندگي اين افراد تحقيق کنيد متوجه مي شويد که وجوه مثبت نيز وجود دارد، اما به آن ها توجهي نمي کنند، به طور مثال ممکن است از شغل مناسبي برخوردار باشند، اما اين شغل نيز نمي تواند رضايت خاطرشان را فراهم کند. در حقيقت چنين افرادي نمي توانند خوبي ها را ببينند. اگر از اين افراد بخواهيد گذشته شان را تعريف کنند، فقط اتفاقات ناگوار را به ياد مي آورند و چشمشان را روي موفقيت هاي زندگي شان مي بندند و مي گويند پس از اين رويدادهاي تلخ، ديگر روي خوش نديده اند.
اين گفتگو با دکتر سيد سعيد صدر، روانپزشک، درباره ويژگي هاي رواني همين افراد است.
آيا اصلا اين افراد موفق به تغيير شرايط زندگي خود مي شوند؟
انسانهايي موفق به تغيير شرايط زندگي خود مي شوند که از نظر رواني، سالم باشند، اما چون اين افراد کج خلق و ناراضي هستند، امکان تغيير شرايط را نخواهند داشت و دايم خودشان را سرزنش مي کنند و با خودشان مي گويند که چرا از توانايي و لياقت کافي برخوردار نيستند و اين مشکلات را به جامعه نسبت مي دهند. جالب است بدانيد که اين ها همان افرادي هستند که شانس مهاجرت شان نسبت به افراد ديگر افزايش مي يابد، يعني از جامعه خودشان ناراضي هستند و به کشورهاي ديگر مهاجرت مي کنند.
اگر مهاجرت کنند به آرزوي شان ميرسند؟
الزاما اين طور نيست. اين افراد هنگامي که به کشور ديگري مهاجرت مي کنند، چون شهروند اصلي آنجا نيستند، بار اضافي آن کشورها به شمار مي روند. از طرف ديگر اغلب اين افراد توانايي خاصي هم ندارند. به همين دليل مي گويند چون غريبه هستند، کسي تحويل شان نمي گيرند و باز هم احساس رضايت نمي کنند.
تحليل جالبي کرديد اما بالاخره شرايط ناگوار براي هر کسي روي ميدهد. چه طور مي توانيم با اين شرايط کنار بياييم؟
اگر دچار شرايط ناگوار هستيد، سعي کنيد چند مشکل را با هم تحمل نکنيد، زيرا حل چند مشکل به طور همزمان، کار آساني نيست. به همين دليل فقط به مهم ترين مشکل فکر کنيد و پله پله آنها را حل کنيد.
هنگامي که شما بتوانيد يک مساله را حل کنيد، اميدوارتر به سراغ بقيه مشکلات خواهيد رفت، چون با خود مي انديشيد که چقدر راحت، مشکل قبلي را حل کردم.
آيا افرادي که افسرده هستند با خانواده خود نيز دچار مشکل مي شوند؟
بله. چون اين افراد توان حل مشکل را ندارند، خانواده خود را هم تحت فشار قرار مي دهند.
اين نکته را فراموش نکنيد که خلق و خو مسري است، يعني اگر شما انسان شادي باشيد، مي توانيد خانواده خود را نيز شاد کنيد، و برعکس افراد غمگين ميتوانند خانواده شان را دچار تنش و اضطراب کنند.
دليل تاثيرگيري خانواده از فرد افسرده چيست؟
افرادي که زير يک سقف زندگي مي کنند و تحت عنوان خانواده ناميده مي شوند، با يکديگر روابط عميق عاطفي دارند و به دليل سرشت يکسان، بار ژنتيکي مشابه و رفتار نزديک به هم روي يکديگر تاثير گذارند. به همين دليل ارسال موج منفي (مثل افسردگي) ميتواند به احساس فقدان رضايت از زندگي تبديل شود و خانواده را تحت تاثير قرار دهد. در چنين خانواده هايي پدر غر مي زند، مادر غر مي زند و فرزندان نيز از پدر و مادر ناراضي اند، در نتيجه يک گروه بيمار مي شوند که نيازمند امداد درماني هستند.
درباره درمان اين افراد چگونه مي توانيم اقدام کنيم؟
احساس فقدان رضايت، اگر بيماري آشکار روان پزشکي باشد قابل درمان است، در غير اين صورت خانواده درمانگرها ميتوانند اين افراد را درمان کنند.
چگونه؟
خانواده درمانگرها به اين افراد نشان مي دهند که آن ها در گذشته چه موارد مثبتي داشته اند، هم اکنون چه نکات مثبتي دارند و در آينده نيز به چه نکات مثبتي دست پيدا خواهند کرد. اين موضوع باعث مي شود که نسبت به وضعيت موجود و آينده احساس اميدواري کنند و ديد مثبت بيشتري پيدا کند. ما به فرد مي گوييم اگر شما تعدادي مشکل جدي داريد، اما چند نکته مثبت هم داريد و با استفاده از همين نکات مثبت مي توانيد بخشي از مشکلات زندگي خود را کم رنگ کنيد و در نتيجه احساس رضايت بيشتري داشته باشيد؛ مثلا اگر کسي به دليل بيماري دخترش ناراحت باشد، به او مي گوييم، ببين دختر فلان شخص بيماري ندارد، ولي مشکلات تحصيلي دارد يا در روابط بين فردياش دچار مشکل است، بنابراين فقط دختر شما دچار مشکل نيست.
در واقع نکات مثبت زندگي افراد برجسته تر ميشود؟
دقيقا همين طور است. اين ديد مثبت پرورش پيدا مي کند و فرد چشمانش را بهتر باز مي کند و بهداشت رواني او تامين مي شود.
براي تحقق بهداشت روان در جامعه نيازمند چه ابزاري هستيم؟
يکي از بهترين شيوه ها دسترسي آسان به سيستم رفاهي است که اين ابزار اجرايي بيشتر در دست سيستم اجرايي کشور است.
آيا هم اکنون براي ارتقاي بهداشت روان از امکانات موجود به خوبي استفاده مي کنيم؟
جواب اين سوالتان منفي است، زيرا اگر استفاده ي درستي مي کرديم، جامعه ي ما اين قدر از نظر روان پزشکي آسيب پذير نبود.
در حال حاضر مشاهده مي کنيد که افراد جامعه، با يک تلنگر دچار مشکل ميشوند. اين در حالي است که آدمي در برابر مشکلات اين قدر ضعيف و ناتوان نيست.
توجه کنيد که افراد غمگين و ناراحت نمي توانند خودشان را بالا بکشند. شايد شما هم در خيابان ديده باشيد که دو تا راننده بر سر يک مشکل کوچک، با هم درگير مي شوند. اين مطلب نشان دهنده ي افزايش تحريک پذيري جامعه است.
چه توصيه هايي براي بهبود خلق و خوي جامعه داريد؟
محيط شاداب تاثير فراواني در بهبود خلق دارد. البته توجه داشته باشيد که شادابي به معناي افزايش رنگ و لعاب محيط نيست، بلکه بايد شادي واقعي و عميق وجود داشته باشد تا سلامت روان افراد تامين شود.
همان طور که اشاره کردم چون شادي و نشاط مسري است، شاد بودن جامعه موجب کمک کردن به ديگران مي شود. فراموش نکنيد که جامعه ي شاد، جامعه اي خلاق است و خلاقيت افراد در چنين جامعه اي به درجات بالا مي رسد.
مصاحبه کننده : دکتر ميرابوالفضل استاد
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید