اکثر اوقات والدين از خلق متغير نوجوانان خود شکايت دارند. گاهي خوشحال و سرخوش و منطبق با شرايط و گاهي افسرده، عصباني و گوشه گير. به هر حال نوجوانان با رفتارهايي مثل خوابيدن زياد، تحريک پذيري و مقاومت در برابر دستورهاي والدين، مشهورند. حالا با اين بالا و پايين رفتن خلق، يک پدر و مادر نگران و مسؤول از کجا بداند رفتار نوجوانش طبيعي است يا به يک بيماري رواني مثل اختلال دو قطبي مبتلاست؟
اختلال دو قطبي، دو قطب مخالف رفتاري
اين اختلال به بيماري «شيدايي – افسردگي» نيز معروف است و براي اين که فرد را واقعاً مبتلا به اين بيماري بدانيم بايد علايم دقيق آن را بشناسيم وگرنه گاهي ناراحت بودن و گاهي خوشحال بودن دليل بيماري نيست. بيشتر مردم گاهي اوقات دوره هاي افسردگي و يا خوشحالي «شيدايي» را تجربه مي کنند که البته دليل خاصي براي اين رفتارها وجود دارد؛ اما اگر اين دوره ها بدون دليل مدام تکرار شوند بايد به آن توجه کرد. در نوع بيمارگونه اين رفتارها فرد ناگهان افسرده مي شود، غمگين است، علاقه به فعاليت هاي معمول زندگي نشان نمي دهد، خواب و خوراکش به هم مي خورد، احساس گناه مي کند و حتي تمايل به خودکشي دارد. بعد از اين دوره به ناگاه وارد مرحله «شيدايي» مي شود به طوري که بسيار خوشحال است، انگار بهترين اتفاق زندگي برايش رخ داده است، جوک مي گويد، زياد حرف مي زند و بسيار سرخوش است. اين بيماران معمولاً بسيار خود بزرگ بين هستند. زندگي شخصي آنها بسيار پرماجراست، خواب آنها بسيار کم است و بسيار اجتماعي به نظر مي رسند.
اولين جرقه هاي بيماري
معمولاً افراد بيمار بزرگسالي که از اين بيماري رنج مي برند مشکل را به سنين نوجواني مربوط مي دانند و تحقيقات نشان داده است اولين علايم در سن 17 سالگي بروز مي کند. بنابراين شناخت به موقع بيماري به نوجوان مبتلا بسيار کمک مي کند.
در نوجوانان علايم به اين صورت است که فرد به طور مثال 4 ساعت از روز را بسيار سرخوش است و انرژي زيادي دارد. در عوض 4 ساعت ديگر روز ناراحت است، افسردگي دارد، نمي خواهند با دوستانش باشد و گوشه گير و منزوي است.
معمولاً والدين چرخه سريع تغيير روحيه و خلق نوجوان را از حالت بسيار خوب به بسيار بد متوجه مي شوند. اين اتفاق هر روز، هر ماه و هر سال تکرار مي شود و کاملاً متناوب است. معمولاً اين افراد تصميمات ناگهاني و عجيب و غريبي مي گيرند مثلا مي گويند «من به مدرسه نمي روم. آنجا هيچ چيز به من ياد نمي دهند. من که مي خواهم رئيس جمهور يک کشور شوم، چرا بايد به مدرسه بروم؟» اين رفتار کاملاً خود بزرگ بينانه است و اصلاً عادي نيست. ضمناً اين نوجوانان بسيار زياد به طور غيرعادي به جنس مخالف علاقه نشان مي دهند.
چه عواملي در بروز اين بيماري دست دارند؟
مهمترين عامل، ارث است؛ يعني افراد ديگري نيز در اين خانواده به بيماري مورد نظر مبتلا بوده اند. البته مصرف بعضي داروها مثل کورتون ها، مواد حاوي کوکائين و بعضي بيماري ها مثل حمله مغزي، تومورها و صدمه به سر مي تواند باعث بروز اين بيماري شود.
تشخيص يک نوجوان با خلق نوسان دار و يک نوجوان مبتلا به اختلال رواني دوقطبي کاري سخت اما شدني است.
اولين قدم آن است که اگر والدين به رفتار نوجوان مشکوک هستند، به سرعت او را به روانپزشک ببرند تا ارزيابي دقيق علمي انجام شود. توجه داشته باشيد اين کار بسيار مهم است و بدترين اتفاقي که مي افتد آن است که شما کمي پول و يا وقت صرف اين کار مي کنيد؛ اما اگر اين مسأله را بررسي نکنيد و مشکل ادامه پيدا کند، زندگي فرزندتان از بين خواهد رفت چرا که خطرات زيادي در انتظار او خواهد بود: ممکن است به علت تمايلات شديد جنسي ، مورد آزار و اذيت قرار گيرد، ممکن است آنقدر افسرده شود که به فکر خودکشي بيفتد و يا هزار مشکل ديگر؛ چرا که اين نوجوانان به مصرف مواد مخدر و الکل هم تمايل بيشتري نشان مي دهند.
براي هر دردي درمان وجود دارد
3 گروه دارو براي اين افراد تجويز مي شود که البته فرد مبتلا بايد حتماً توسط روانپزشک بررسي شود و تحت نظر او دارو مصرف کند: داروي ضد مانيا (شيدايي) و داروهاي نورولپتيک. آموزش خانواده و توضيح بيماري و علايم آن بسيار مهم است. مسؤولان مدرسه نيز بايد از بيماري نوجوان مطلع باشند تا توقع آنها در تکاليف مدرسه با شرايط نوجوان منطبق باشد.
در اکثر موارد، بيمار به دارو بخوبي جواب مي دهد و اگر آن را منظم و طبق دستور مصرف کند وضعيت زندگي او طبيعي تر شده و نياز کمتري به بستري پيدا مي کند به طوري که مي تواند ادامه تحصيل داده، شغل پيدا کند و ارتباط متعادلي با ساير افراد داشته باشد؛ اما در بعضي موارد بيمار به دارو پاسخ نمي دهد و ماه ها طول مي کشد تا ترکيب دارويي مناسب براي او در نظر گرفته شود و به صبر و حوصله بيشتري نياز دارد. مسلماً اگر بيماري به موقع تشخيص داده شود، کنترل آن مؤثرتر بوده و مشکلات بيمار بسيار کم مي شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید