پرسش. بي اعتباري ديدگاه ها و يا ادعاهاي ياد شده درباره منشأ گرايش انسان به دين روشن شد؛ منشأ اصلي و حقيقي اين گرايش چيست؟
پاسخ: دلايل و قراين قطعي گواهي ميدهد كه اصليترين منشأ دين، فطرت پاك انساني است. در اينجا مراد از فطرت مفهوم جامع آن است كه عقل را نيز در بر ميگيرد؛ زيرا فطرت ـ چنان كه خواهيم گفت ـ اعم از «فطرت دل» يا «معرفت حضوري و شهودي» و «فطرت عقل» يا «معرفت حصولي» است؛ چون فطرت نيز مانند عقل به نظري و عملي تقسيم ميشود. در نتيجه، مراد از فطري بودن دين و خداجويي، درك و اثبات آن با عقل نظري و عملي است.(ر.ك. فطرت در قرآن، عبدالله جوادي آملي، ص 29 ـ 31 ) انسان، به مقتضاي فطرت سليم، دين را سيراب كننده روح تشنه خود و رمز ماندگاري و نيل به حيات جاوداني ميداند.
پرسش . منظور از «فطري بودن منشأ دين» چيست؟پاسخ: گاهي دين را به عنوان رهاورد «وحي» مينگريم. روشن است كه در اين نگرش، منشأ دين، وحي و الهام الهي است. ولي گاهي همين دين وحياني مورد سؤال قرار ميگيرد: آيا همان گونه كه برخي ادعا كردهاند دينخواهي نيز مانند بسياري چيزهاي ديگر، صِرف خواهش ظاهري انسان است و خاستگاه دروني ندارد و مطلوب فطري و عقلي او نيست يا دينخواهي با خواستن ديگر چيزهاي غير اصيل تفاوت دارد و خاستگاه دروني برخودار است و ريشه در اعماق وجود آدمي دارد و با فطرت او سرشته است، به طوري كه جايگزين ندارد و انسان نميتواند از آن صرف نظر كند؟
مراد از فطري بودن دين، همين مفهوم اخير است؛ يعني دين اصيل و وحياني، مطلوب دروني و فطري انسان است. ( ر.ك. فطرت، شهيد مطهري، ص 171 ـ 173.)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید