لزوم مشاوره در ازدواج ( قسمت چهارم )
در قسمت قبل به نقش عوامل سیاسی در ازدواج پرداختیم . اینك در ادامه می خوانیم...
مهمترین عاملی كه در ازدواج نقش مؤثری دارد، عامل فرهنگی است.
چه بسیار خانواده هایی كه به علت ناهماهنگی در زمینه های مختلف فرهنگی وضع نابسامانی دارند و یك عمر را ناشاد و ناراحت می گذرانند. عوامل فرهنگی ابعاد مختلفی دارد كه مهمترین آنها عبارت اند از:
1- دین و مذهب؛ تشابه در اعتقاد و یا ...
2- آداب و رسوم ؛ تشابه در مراسم مختلف
3- لباس پوشیدن و آراستن ظاهر؛
4- سنت ها؛
5- اعتقادات و باورها.
در این فصل نقش هر یك از عوامل مذكور در رابطه با ازدواج و همسر گزینی بیان می شود.
الف: دین و مذهب در رابطه با ازدواج
اعتقادات دینی و مذهبی درازدواج نقش مهمی دارد. دختر و پسری كه با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج می كنند؛ پس از احساسات پرشور جوانی، در زمینه های مختلف اختلاف نظر و احتمالاً ناسازگاری خواهند داشت. از جمله زمینه های مورد بحث موارد زیر را می توان نام برد:
- اختلاف در تربیت فرزندان: زن و شوهری كه دارای دو دین متفاوت هستند، مسلماً در چگونگی تربیت و آموزش فرزندان خود و نیز انجام مراسم دینی با مشكلات و مسائلی مواجه خواهند شد.
- اختلاف در عقاید
- اختلاف در انجام فرایض و مراسم دینی: عدم هماهنگی در انجام فرایض و مراسم دینی می تواند زمینه ای برای ناسازگاری خانوادگی باشد.
- اختلاف در مسافرت ها و گردش: برای مرد یا زن مسلمان مسافرت های زیارتی و حج مورد توجه است؛ در حالی كه مرد یا زن غیر مسلمان رغبت به چنین برنامه هایی ندارد و یا در مورد حج اجازه انجام اعمال را ندارد.
لباس پوشیدن ( به ویژه حجاب برای زنان)، مسئله طهارت و سایر احكام ، موارد دیگری برای ایجاد ناسازگاری و اختلاف در زندگی زناشویی است.
با توجه به موارد بالا ، ازدواج دختر و پسر از دو دین متفاوت بخصوص اگر ایمان قوی داشته باشند، زندگی زناشویی را به سوی ناراحتی و نا شادی سوق می دهد. فرضاً اگر فردی با انگیزه های خاص به طور صوری تغییری در دین یا مذهب خود بدهد ، چون اعتقادات او در دوران طفولیت ریشه دار شده رفتار او با همسرش هماهنگی كامل نخواهد داشت.
مسئله دیگری كه قابل طرح است، موضوع مذهب و اختلافات مذهبی است. ازدواج یك دختر شیعه مذهب با یك پسر اهل تسنن نیز همان مشكلات اختلافات دینی را در پی خواهد داشت و گاه چون اختلافات در این زمینه با تعصب نیز همراه است، احتمال بروز مشكلات جدی تری را می تواند در پی داشته باشد.
اختلاف در سطح ایمان و اعتقاد دینی: بسیار اتفاق می افتد كه یك زوج مسلمان به علت اختلاف در سطح اعتقاد، زندگی پر آشوب و ناراحتی را می گذرانند. اگر یك دختر مؤمن با یك پسر بی بند و بار ازدواج كند، از نظر لباس پوشیدن، از نظر روزه گرفتن، نماز خواندن و یا معاشرت با دوستان شوهر و خانواده اش ناراحت است. او نمی تواند به اعتقاداتی كه بدان پای بند است، جامه عمل بپوشاند و گاه اتفاق می افتد كه شوهرش او را به انجام اعمال خلاف شرع نظیر عدم رعایت حجاب، دست دادن با مردان نامحرم و شركت در جلسات لهو و لعب و نظایر آن وادار كند و در صورتی كه اطاعت نكند با او ناسازگاری كند و به او بر چسب هایی نظیر مرتجع و عقب افتاده بزند و چه بسا كه زندگی را برای او تلخ سازد. در چنین خانواده هایی با نزاع و جدال در مواردی كه شوهر به دیدن نوارهای مبتذل ویدیویی و یا صرف وقت برای شنیدن نوارهای موسیقی مشغول است ، و زن با آن مخالف می كند ، مواجه می شویم. عكس این حالت نیز صادق است؛ پسر مؤمنی كه با دختر بی بند و بار و به اصطلاح متجدد ازدواج می كند ، از رفتار و اعمال و لباس پوشیدن او رنج می برد و اگر او را به اجبار به رعایت حجاب و سایر مسائل شرعی وادار كند، زندگی ناراحت كننده ای خواهد داشت؛ چه بسا كه خانواده های آنان نیز چنین اختلافی از نظر عقیده و رفتار داشته باشند و بالاخره پس از چند فرزند و سال ها تحمل ناراحتی، مجبور به طلاق و جدایی شوند.
ب: آداب و رسوم در رابطه با ازدواج
در جوامع مختلف ، آداب و رسوم متفاوتی رایج است . گاه عقاید یك جامعه با عقاید جامعه دیگر در تضاد می باشد و این موضوع بخصوص در مسئله زناشویی قابل توجه است.
در فرهنگ غرب اعتقاد به اصل آزادی جنسی آداب و رسومی را موجب شده است كه با عقاید جوامع اسلامی مغایر است و با اعتقادات مسلمانان همخوانی ندارد. از جمله این آداب و رسوم می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- دست دادن زنها و مردها اعم از محرم و نامحرم؛
- معاشرت زنان و مردان نامحرم؛
- تشكیل جلسات لهو و لعب مختلط مرد و زن؛
- جدا شدن فرزندان از خانواده از 18 سالگی و گسیختگی رشته های عاطفی آنان با والدین؛
- اهمیت ندادن به صله رحم؛
- عدم همیاری؛
- قطع ارتباط های خانوادگی.
با توجه به آداب و رسوم رایج در ممالك غربی و تضاد آن با سنن و آداب اجتماعی در ممالك اسلامی می توان نتیجه گرفت كه ازدواج های پسر و دختر ممالك غربی صرفنظر از سایر عوامل فرهنگی تنها از دید آداب و رسوم رایج، عواقب خوشایندی نخواهد داشت.
آداب اجتماعی رایج در یك جامعه نیز در طبقات اجتماعی و ساكنان قسمتهای مختلف یك كشور متفاوت است و گاه در پیوندهای زناشویی مشكلاتی را ایجاد می نماید. آداب و رسوم ده با شهر ، و آداب و رسوم اصناف و طبقات مختلف اجتماع با یكدیگر فرق دارد. لذا ضرورت دارد، در زناشویی همه این موارد مورد توجه قرار گیرد. خانواده های سنتی اجازه نمی دهند كه فرزند در حضور آنان آزادانه عمل كند. داماد یا عروس خانواده، چنانچه در حضور مادر شوهر یا پدرشوهر و یا پدر زن و مادر زن پای خود را دراز كند و یا احیاناً نسنجیده سخن گوید ، ناراحت می شوند و گاه این گونه رفتار به اختلاف و گله گذاری منجر می شود.
خانواده هایی كه به اصطلاح متجدد هستند و از فرهنگ غرب تقلید می كنند با خانواده های سنتی نمی جوشند. طبقات كارگر و مستضعف از آداب و رسوم خاص خود پیروی می كنند. در این گونه طبقات آداب و رسوم غربی محلی ندارد. چهار زانو نشستن و استفاده از كلمات خاص در سخن گفتن و احیاناً دراز كشیدن و لم دادن در مجالس از آداب رایج است كه به هیچ وجه این گونه رفتارها برای خانواده های فرنگی مآب قابل تحمل نیست و در نتیجه ازدواج هایی كه در چنین خانواده هایی با آداب و رسوم متفاوت صورت می گیرد، برای زوجین و خانواده های آنان خوشایند نیست و گاه به صورت مشكل حادی خودنمایی می كند كه حلاوت زندگی را از زن و شوهر می گیرد و خانواده های وابسته را نیز ناراحت می كند و به عكس العمل های ناخوشایند وا می دارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید