فرهنگ و شخصيت :
فرهنگ به ميزان متغيري در تشكيل شخصيت افراد اثر مي گذارد و واكنش افراد نيز در مقابل فرهنگ جامعه متفاوت است . مي توان گفت فرهنگ هر جامعه حدود پرورش شخصيت را تا اندازه اي معين مي كند و هر فرهنگي نوعي شخصيت پرورش مي دهد كه با نوع شخصيت متعلق به فرهنگ هاي ديگر متفاوت است.
مارگارت ميد ، مردم شناس ، گفته است : فرهنگ هر جامعه خوي و اخلاق افراد متعلق به آن فرهنگ را قالب ريزي مي كند . منظور اين است كه بيشتر افكار ، رفتار و عادات اجتماعي و خانوادگي ( فرهنگ معنوي جامعه ) انسان نشأت يافته از محيط فرهنگي اوست . بنابراين شخصيت هر فرد در جامعه تحت تأثير پديده هاي فرهنگي قرار مي گيرد و اين تأثيرها در عاطفه ، رفتار ، كردار و گفتار او ظاهر مي شود .
ارزش هاي معنوي هر جامعه مانند عقايد و مناسك مذهبي ، هنر ، ادبيات ، موسيقي ، آداب و رسوم ، عادات اجتماعي و طرز زندگي اقتصادي است كه شخصيت او را پرورش مي دهد و قوام مي بخشد . به ويژه عادات اجتماعي به گونه هاي مختلف مذهبي ، ملي و خانوادگي شخصيت فرد را پي ريزي مي كند . چنان كه گفته مي شود : انسان ها بني عادت – به جاي بني آدم – هستند . از نظر روان شناسي اجتماعي شخصيت انسان بر اثر جريان فرهنگ پذيري به وجود مي آيد و تكوين پيدا مي كند و مفهوم شخصيت دست كم تا حدي نماينده ي جذب مواد و عناصر فرهنگ موجود در محيط اجتماعي است . بعضي افراد پيشنهاد كرده اند كه به جاي عنوان هاي " فرهنگ در شخصيت" و "با شخصيت" كلمه ي مركب " شخصيت – فرهنگ" به كار برده شود تا تفكيك ناپذيري اين دو مفهوم تصريح شود . بنابراين بستگي متقابل ميان فرهنگ و شخصيت مسلم است .
عوامل تفاوت در شخصيت ها
فرهنگ در تشكيل شخصيت هاي افراد آن عامل بسيار مهمي شمرده مي شود . در عين حال در يك جامعه كه داراي نوعي فرهنگ است ، افراد آن ، شخصيت هاي مختلفي از نظر تيپ و سنخ دارند . بنابراين در مقابل عامل فرهنگ جامعه ، عامل هاي ديگري نيز وجود دارند كه ايجاد كننده ي تفاوت در شخصيت هستند . مهم ترين اين عامل ها عبارتند از :
1-اختلاف طبقاتي : چنان كه در جامعه شناسي بيان شده ، هر جامعه اي به طور كلي به دو گروه اجتماعي وسيع و به قول جامعه شناسان دو طبقه ي مقابل هم تقسيم مي شود كه افراد هر يك از آنها در غالب ويژگي هاي مادي و معنوي زندگي با يكديگر اختلاف دارند ، حتي در پديده هاي فرهنگ معنوي با هم متفاوت هستند. به همين تقابل ها اختلاف طبقاتي گفته مي شود . اين اختلاف در زندگي طبقاتي ، يكي از عامل هاي عمده ي ايجاد كننده ي اختلاف در شخصيت هاست.
2-شغل و حرفه: شغل ها و حرفه ها در جامعه مختلف هستند : بعضي شغل ها مانند قضاوت ، معلمي ، استادي ، رهبري اخلاقي و مذهبي و مانند آنها باارزشند ؛ از اين رو شخصيت صاحبان آنها در نظر افراد جامعه والا و محترم هستند . بعضي حرفه ها نيز مانند پزشكي ، شاعري و هنرها در جامعه موجب مي شوند كه صاحبانشان داراي رفتار و كردار و منش و تيپ آگاه و فرهيخته باشند. اما بعضي شغل ها كه در بعضي جوامع – به غلط – پست تلقي شده اند، در شخصيت صاحبان خود تأثير منفي مي گذارند و در نتيجه خود به خود موجب مي شوند كه چنان شخصيت هايي داراي عاطفه و رفتار و گفتار خاصي باشند.
3-خرده فرهنگ ها : واژه ي علمي فرهنگ ، به معناي همه ي دست آوردهاي انسان در زندگي اجتماعي است – اعم از فرهنگ مادي ( دست ساخت هاي مادي انسان مانند مصنوعات و مخترعات و ماشين آلات و ابزارهاي مختلف زندگي ) و فرهنگ معنوي ( افكار و عقايد ، علوم و هنرها ، ادبيات و اخلاق و آداب و رسوم اجتماعي و .... ).
فرهنگ معنوي يك جامعه بر دو گونه است : يكي فرهنگ عام و شامل ، كه همه ي اقشار جامعه آن را پيروي مي كنند ؛ مانند اخلاق عمومي و آداب كلي ملي ، و ديگري فرهنگ هاي خاص گروه هاي خاص كه فرهنگ هاي معنوي ويژه اي دارند . اين فرهنگ هاي ويژه ي اقليت ها و تيپ ها و گروه هاي اجتماعي "خرده فرهنگ" ناميده مي شوند. مانند فرهنگ عرف زنان ، معلمان ، ارتشيان ، كشاورزان ، طايفه ي كردان ، بلوچان و ارامنه ، شاعران ، عارفان ، بازاريان و ...
اين خرده فرهنگ ها در متن يك جامعه از عوامل ايجاد كننده ي تفاوت در شخصيت ها هستند ؛ از اين رو تيپ شخصيت معلم با تيپ شخصيت پرستار مختلف است ؛ شخصيت فرد پيرو فلان مذهب با تيپ شخصيت رييس پليس اختلاف دارد.
اين اختلاف شخصيت هاي افراد يك جامعه ، سبب بروز رفتارها و كردارها و عاطفه ي متفاوت و گوناگون در جامعه مي شود . اين اختلافات امر اختياري نيست بلكه خاصيت زندگي اجتماعي است كه در تحول و تكامل جامعه تأثير ديالكتيكي دارند. البته وجود قانون ها و مقررات كلي در جامعه جلوي بروز و تشديد آن اختلافات را مي گيرد و ميان همه تعادل و هماهنگي برقرار مي كند .
چنان كه ملاحظه مي شود ، همه ي عوامل اختلاف ها در منش و شخصيت افراد در جامعه ، به اختلاف فرهنگ ها برمي گردد. اگر چه شرايط محيط جغرافيايي و نوع معيشت نيز مؤثر است . از اين رو در اين باره صاحب نظران گفته اند: شخصيت فرد كه در چهارچوب فرهنگ پرورش مي يابد ، رفتاري در خود آن فرهنگ از خود ظاهر مي كند .
تلقي هر فرد نسبت به شخصيت خود
انسان در زندگي اجتماعي از گذشتگان خود دو نوع ميراث مي برد : نخست ميراث هاي طبيعي و زيستي كه شامل غرايز و استعدادهاي فطري است مانند هوش و ذكاوت ؛ دوم ميراث هاي اجتماعي كه شامل دستاوردهاي مادي و غير مادي انسانها در زندگي اجتماعي است كه جنبه ي زيستي و طبيعي ندارند بلكه در طول زندگي اجتماعي به وسيله ي خود انسان ها به وجود آمده و نهاده شده اند . اين ميراث هاي اجتماعي ، فرهنگ جامعه خوانده مي شود كه مهمترين عوامل سازنده ي شخصيت است.
انسان تا حدودي "خود" بدون كمك و آموزش ديگري قادر است ميراث هاي طبيعي خود را بشناسد و شخصيت خود را از آن جهت ادراك كند . به عبارت ديگر شناخت و كسب ميراث هاي طبيعي نيازي به تحصيل و آموزش ندارد. زيرا از راه توارث از نسل هاي سلف ( گذشته ) به نسل هاي خلف ( آينده ) مي رسد ولي ميراث هاي اجتماعي يا فرهنگ جامعه ، چون طبيعي و فطري نيستند بايد افراد انساني در جامعه ، آنها را از ديگران ( خانواده ، دوستان ، مراكز تعليم و تربيت ، گروه هاي اجتماعي و ..... ) در جريان فرهنگ پذيري بياموزند و خود را با آنها منطبق سازند .
چون مهم ترين عامل سازنده و تشكيل دهنده ي شخصيت انسان ميراث اجتماعي و فرهنگ جامعه است ؛ و فرهنگ هم روابط متقابل اجتماعي افراد را تشكيل مي دهد ؛ از اين رو شناخت و ادراك آن نيز كار گروه اجتماعي است . بنابراين ، شخص نمي تواند تنها ارزش شخصيت خود را بشناسد – يعني تلقي هر شخص از شخصيت خود از ديدگاه ديگران ميسر و امكان پذير است ؛ انسان تنها نمي تواند شخصيت خود را ارزيابي كند ؛ او قادر نيست آيينه ي نمايان گر خود باشد .
از اين جهت است كه صاحب نظران علوم اجتماعي گفته اند : بديهي است كه طرز تلقي شخص نسبت به شخصيت خود ، از لحاظ جسمي و رواني و اجتماعي به وسيله ي طرز تلقي ساير افراد تعيين مي شود ؛ از اين لحاظ انسان به كالا شباهت دارد . از آن جا كه انسان هنگام تولد آيينه اي با خود ندارد ، پس نخست در وجود ديگران است كه خود را مي بيند و مي شناسد . انسان تنها پس از آن كه خود را با ديگران مقايسه مي كند ، به هويت اجتماعي – يعني شخصيت خود – به عنوان انسان پي مي برد . فرد بر اثر نفوذ ساير افراد، از وجود خود آگاه مي شود و رفتار و كردار و عاطفه ي خود را در جامعه در رابطه ي متقابل با ديگران تنظيم مي كند و ارائه مي دهد .
بخش اجتماعي سايت تبيان
تهيه و تنظيم : زهره پري نوش
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید