يک روانپزشک با اشاره به بيخطر بودن مبتلايان به سايکوز در صورت درمان گفت: استرس هاي شديد و ناگهاني از علل بروز اين بيماري است که با ايجاد اختلالات ادراکي موجب ترس، انزواطلبي، ميل به خودکشي و استفاده از جنون به عنوان يک مکانيزم دفاعي در مبتلايان اين بيماري ميشود.
دکتر حامد محمدي کنگراني، عضو کميته رسانه انجمن روانپزشکان ايران در گفتوگو با ايسنا با بيان اين که امروزه بيماري به نام «سايکوز» يا جنون در روانپزشکي مطرح نيست، اظهار کرد: اين بيماري نشانه اي از اختلال حس واقعيت سنجي افراد است که موجب از دست دادن افکار، احساسات و روابط اجتماعي در فرد مبتلا به اين عارضه مي شود.
اين متخصص روانپزشکي در خصوص بيان علل بروز اين بيماري گفت: استرس هاي شديد و ناگهاني، از دست دادن يکي از نزديکان، حوادث پرتنش مالي نظير ورشکستگي ممکن است باعث بروز اين بيماري شود که با مصرف مرتب دارو به مدت ۶ ماه تا يک سال بسته به شدت بيماري درمان پذير است.
دکتر محمدي کنگراني با بيان اينکه نقش ژنتيک در اين بيماري بسيار زياد بوده و مبتلايان به آن بيشتر تحت تاثير يکي از اعضاي خانواده خود قرار ميگيرند، ادامه داد: خصوصيات شخصيتي در بروز سايکوز تاثيرگذار است که حساسيت، ضعف در مکانيزمهاي دفاعي، عدم توانايي مقابله با استرسهاي شديد و کنار آمدن با مشکلات زندگي از بارزترين ويژگيهاي شخصيتي اين بيماران است که براي فرار از مشکلات و جبران ضعف هاي خود از جنون به عنوان يک مکانيزم دفاعي استفاده ميکنند.
اين عضو انجمن روانپزشکان ايران گفت: اختلالات ادراکي که شايعترين علامت سايکوز است در افراد عادي هم ديده ميشود مثلا افراد براي چند لحظه نميتوانند ادراک درستي از چيزهايي که در محيط اطراف مي بينند داشته باشند و در اين حالت ممکن است يک تکه چوب را مثل مار و يا سايه چوب لباسي را شبيه انسان تصور کنند که اين حالات در افراد مبتلا به جنون به مراتب شايع تر است.
وي در تبيين توهم و هذيان در اين افراد گفت: در توهم فرد چيزي را که به واقع وجود ندارد حس ميکند که اين ادراک مي تواند شنيدن صدايي خاص، بوي تعفن و لمس کردن چيزي باشد که وجود خارجي ندارد. اما هذيان در اصل اعتقاد داشتن به موضوعي است که در فرهنگ آن جامعه غير قابل باور است که ريشه آن به فرهنگ و مذهب مردم جامعه باز ميگردد. هذيان ميتواند حالت ديگري به نام ايلوژن يا اختلالات ادراکي نيز داشته باشد.
وي با اشاره ذهنيت مبتلايان به سايکوز اظهار داشت: اين افراد تصور مي کنند که آدمهاي مهمي هستند و همواره کسي آنها را تعقيب مي کند، کسي قصد خيانت و يا کشتن آنها را دارد که متاسفانه هچ تست روانشناسي نمي تواند اين بيماري را تشخيص دهد و تنها راه تشخيص آن مصاحبه، تستهاي باليني و گرفتن شرح حال بيمار توسط پزشک است.
تجويز دارو خط اول درمان سايکوز است
وي با تاکيد بر اين که درمان سايکوز فقط از طريق دارو امکان پذير است، گفت: در موارد شديدتر اگر فرد براي خود و ديگران خطري ايجاد کند ممکن است نياز به بستري شدن در بيمارستان روانپزشکي را داشته باشد. در غير اين صورت ميتوان آنها را به صورت سرپايي نيز درمان کرد.
دکتر کنگراني همچنين اضافه کرد: اين بيماري در حالتهاي شديدتر علائمي مشابه اسکيزوفرني دارد که در اين حالت براي کنترل بيماري حداقل يکسال و در نهايت تا پايان عمر مجبور به مصرف دارو هستند.
اين متخصص روانپزشکي در ادامه با اشاره به اينکه بايد براي اين افراد به اندازه توانايي هايشان کار و مسئوليت در نظر گرفته شود، گفت: مبتلايان به جنون نبايد منزوي شده و افراد خانواده کارهاي آنها را انجام داده و بي دليل از آنها حمايت کنند. از طرفي ميزان توانايي اين افراد براي پذيرش مسئوليت بايد از سوي خانواده و يا پزشک مشخص شود.
با بحث و جدل، استرس مبتلايان به سايکوز را تشديد نکنيد!
دکتر کنگراني در خصوص ازدواج اين بيماران اظهار داشت: ازدواج نمي تواند به بهبود اين افراد کمک کند حتي در مواردي ممکن است استرس ازدواج در وخامت حال آنها نقش داشته باشند. از طرفي چون علائم بيماري در اين افراد با دارو قابل کنترل است ميتوان گفت منعي براي ازدواج اين افراد وجود ندارد ولي نبايد به ازدواج به عنوان عاملي براي درمان يا بهبود مبتلايان به سايکوز نگاه کرد.
وي در ادامه تاکيد داشت که اين بيماران بايد شغلي مناسب با توانايي هاي خود داشته باشند و گفت: خانواده و اطرافيان آنها نبايد در مورد اعتقادات اين افراد بحث و گفت وگو کنند زيرا اين خود عاملي براي تشديد عصبانيت در آنها است.
دکتر کنگراني در مورد برخورد مبتلايان به سايکوز با افراد جامعه گفت: طبق تحقيقات به عمل آمده خطر اين افراد در جامعه با افراد سالم يکسان است.
وي اضافه کرد: در واقع اين افراد به علت گوشه گيري و ترسي که از کشته شدن توسط افراد جامعه و بيدفاعي که خودشان دارند، نمي توانند دست به انجام کاري زده و معمولا فرار ميکنند. در مجموع خطر خودکشي در اين افراد بيشتر از ديگرکشي است چرا که مبتلايان به سايکوز به دليل افکار ناراحت کننده و آزار دهنده اي که دارند همواره به دنبال راهي براي خودکشي هستند. پرخاش و خطر ديگرکشي در اين افراد هم مانند انسانهاي سالم است.
دکتر محمدي کنگراني در پايان خاطرنشان کرد: قضاوت در مورد اين بيماران، مصرف دارو، احتياج به بستري شدن و اين که چه کاري مي توان براي آنها انجام داد فقط بايد با نظر پزشک باشد و مردم عادي هيچ اظهار نظري نميتوانند در اين زمينه داشته باشند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید