دعا به معني خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهي مطلق "خواندن" از آن منظور است. خداوند در آيه " وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَه الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ(بقره/ 186)"(1) وعده اجابت به بندگان خويش داده و با عطوفت خاصي خود را نزديک به آنان ذکر کرده که دعاي ايشان را به استجابت برساند.
نقش تربيتي دعا:
دعا ياد خدا را در دل انسان زنده نگاه مي دارد: " وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (حشر/19)"(2)
انسان به دليل ساختار فکري و بشري خود فراموشکار است و به دليل همين خصوصيت، دچار انحرافات و خطاهاي گاه بسيار بزرگ مي شود. اگر انسان از مسير هدايت و جاده حرکت اصيل خويش منحرف شود و اهدافش را گم کند، دچار سردر گمي عقيدتي و فکري مي شود.
دعا سبب طهارت روح انسان مي شود. ضلالت و گمراهي را به او تذکر مي دهد، هدف و جهت اصلي را به او متذکر مي شود.
با دعا، توکل در انسان افزايش يافته و وي با نيروي اعتماد بر قدرتي که هميشه همراه اوست و ناظر اعمال و گفتار وي مي باشد، سعي در پيرايش تفکرات خويش و زدودن آلايش ها از اعمال و کردار نموده و در نهايت در مسير تربيتي صحيح به حرکت درمي آيد.
دعا عامل تلطيف روح:
ادعيه اي که در مکتب ما وارد شده است، سرشار از مضامين لطيف و زيباست. سخنان نغز و زيبا و سرشار از احساس در ادبيات جهان، گواهي بر اين مدعاست. متون ادعيه اسلام نيز از جهت زيبايي کلام و نيز جهات دستوري و نگارش و از نظر عمق و لطافت بي نظير است.
از ديگر مسائل داراي اهميت، ساختارشناسي دعاست، يعني واژه ها و پيوند آنها. ساختمان عبارات و آهنگ و موسيقي کلامي بايد مورد دقت قرار گيرد. اين تلطيف روح مي تواند نقش بسيار والايي از جهت تربيتي در زندگي داشته باشد. به ويژه در جهان پر تنش کنوني که خشونت و بي رحمي و نبود عواطف انساني در حال گسترش است و زندگي مادي و صنعتي، انسان را به سوي پرتگاه نيستي انسانيت پيش مي برد و حيات معنوي را مورد تهاجم قرار مي دهد، ايجاد آرامش و روحيه اي لطيف و سرشار از معنويت و نگرشي پر لطف به جهان هستي، تاثير به سزايي در افکار انسان ها گذاشته و آرامش روحي را فراهم مي کند.
بنابراين با دعا، ديگر مشکلي نمي تواند فرد را ناآرام کند، زيرا به حل مشکلات يقين دارد.
دست هايي را در امور جهان صاحب قدرت مي داند که هيچ کس را ياراي مبارزه با آن نيست. پس هر بار ناملايمي، او را در خويش فرو نمي برد و تصوير ذهني اش، رسيدن کمک و استعانت از جانب خداوند مهربان است.
چنين فردي هراسي از آينده و اضطرابي از پيش آمدها ندارد، زيرا مي داند گرفتاري هاي عالم با قدرت چنان قادر متعالي برطرف خواهد شد و آنچه از او بخواهد، به يقين اجابت خواهد شد.
در پايان اين نوشتار به آيه اي از قرآن تمسک مي جوييم که به نقش آرامش بخشي ايمان دلالت دارد:
الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (انعام/82)
آنها که ايمان آورده اند و ايمان خود را با شرک و ستم آلوده نکرده اند، ايمني (آرامش) تنها براي آنهاست و آنها هدايت يافتگانند.
پي نوشت:
(1) چون بندگان من درباره من از تو بپرسند ، بگو که من به آنها نزديکم و به نداي کسي که مرا بخواند پاسخ مي دهم. پس به نداي من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا به راه راست هدايت يابند.(بقره/186)
(2)از آن کساني نباشيد که خدا را فراموش کردند و خدا نيز چنان کرد تا خود را فراموش کنند که ايشان نافرمانند.(حشر/19)
مريم آقا محمد رضا
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید