طي دو جنگ جهاني اول و دوم، با نام پيشرفت اراضي و توسعه اقليم ها، سرنوشت انسان هايي که در يک قلمرو سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي مي زيستند، بازيچه قدرتمندان وقت قرار گرفت و به پديده معلوليت به شدت دامن زده شد تا آنجا که اين عارضه به تدريج فرآيندهاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي موجود در جهان را متأثر کرد. به همين علت در سي و هفتمين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در سال 1983، فريادهاي معلولان جهان شنيده شد و سرانجام روز سوم دسامبر مصادف با دوزادهم آذر ماه، از سوي سازمان ملل به عنوان«روز جهاني معلولين» نامگذاري شد.
اعلام روز جهاني معلولان از بهبود موقعيت و ارتقاي جايگاه افراد معلول، در جامعه بشري نويد مي دهد. امروزه، جوامع نادري در جهان وجود دارند که معلولان را با ديده حقارت مي نگرند وانديشه هاي ناپسند و منحط مانند «داروينيست هاي اجتماعي»،«نهيليست ها»،«نازي ها»،«فاشيست ها» و .... نيز که آرزوي مرگ معلولان را در سينه داشتند، رنگ باخته است.
همچنين با تغييرات ساختاري و جامع ِ افکار جهاني دردهه هاي اخير، بنيان نگرش سنتي نسبت به پديده معلوليت که خاستگاه آن جهل يا سوء تفاهم مي باشد نيز سست گرديده است.
طبق آمار سازمان ملل، بيش از نيم ميليارد نفر از انسان ها به دليل ابتلا به نارسايي هاي جسمي، ذهني يا حسي، معلول به شمار مي آيند. افراد معلول يک دهم جمعيت بسياري از کشورها را تشکيل مي دهند. تخمين زده مي شود که 80% از معلولان در کشورهاي در حال رشد باشند، زيرا اغلب معلوليت ها ناشي از سوء تغذيه، فقر، عدم مراقتبهاي بهداشتي - آموزشي و ديگر عواملي است که نتيجه توسعه نيافتگي جوامع مي باشد. ازدياد روز افزون جمعيت و نبود منابع مالي کافي، برنامه هاي توانبخشي را در کشورهاي در حال توسعه با مشکلات فراواني مواجه کرده است، به طوري که معلولان در اين کشورها به توجه ويژه اي نيازمندند.
اکثر معلولان جهان با مشکلات فيزيکي، فرهنگي و اجتماعي بسياري روبه رو مي باشند. موانع اجتماعي، آنها را از استفاده از تسهيلات شهري و رفاهي محروم مي سازد و نگرش عوامانه و غير کارشناسانه اجتماعي نسبت به معلولان، آنان را تا حد زيادي از زندگي و روابط اجتماعي دور مي کند. البته به علت عدم تساوي در برخورداري زنان و مردان معلول از مراقبت هاي بهداشتي، آموزش هاي شغلي و ساير خدمات اجتماعي، پيامدهاي معلوليت براي زنان به گونه حادتري بروز مي کند.
امروزه بسياري از معلوليت ها را مي توان از طريق مراقبت هاي اوليه بهداشتي نظير واکسيناسيون، تغذيه مناسب و ... همچنين از طريق مراقبتهاي حرفه اي از قبيل توانبخشي طبي، گفتار درماني، ارتوپدي فني و ... از بين برد. برخي از معلوليتها در مراحل اوليه، با اقدامات درماني و ترميمي، قابل پيشگيري يا درمان هستند. در کشورهاي صنعتي پيشرفتهاي چشمگيري در زمينه پيشگيري از معلوليت حاصل شده است، ولي در اکثر کشورهاي در حال رشد ميزان اقدامات انجام شده نسبت به آنچه مورد نياز مي باشد، بسيار کمتر است.
"علل بروز معلوليت"
کارشناسان، انواع معلوليت ها را به چهارگروه؛ معلولان جسمي و حرکتي، ذهني، نابينايان و ناشنوايان تقسيم و شايعترين علل بروز معلوليت را به اين ترتيب ذکر کرده اند:
عدم واکسيناسيون به موقع کودکان.
بالابودن شمار خانواده هاي فقير و پرجمعيت که از مسکن مناسب و شرايط زندگي بهداشتي برخوردار نيستند .
بالا بودن شمار بي سوادان به خصوص در جوامع در حال توسعه که آگاهي اندکي از معيارهاي بهداشتي و آموزشي در زمينه معلوليت دارند .
وجود تصورهاي نادرست نسبت به معلولان که از آن جمله مي توان به ننگ شمردن معلوليت و حقير شمردن افراد معلول در جامعه اشاره کرد .
نقص برنامه هاي بهداشتي ويژه معلولان و عدم مراقتب هاي کار آمد اوليه.
جنگ، پيامدهاي ناشي از آن وساير عوامل خشونت بار و مخرب.
گرسنگي، بيماريهاي واگيردار و دگرگوني در ساختار جمعيت.
حوادث مرتبط با صنعت، کشاورزي و حمل و نقل.
آلودگي محيط زيست.
فشارهاي عصبي و ساير مسائل رواني - اجتماعي موجود در روند تبديل شدن ساختار جامعه از سنتي به نوين.
مصرف دارو بدون تجويز پزشک، بهره گيري نادرست از امکانات درماني و استفاده نامشروع و غير قانوني از داروهاي مخدر يا محرک.
معالجه نادرست افراد آسيب ديده.
شهرنشيني و رشد بي رويه جمعيت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید