نماز اول وقت
وقد سَألَهُ ابنُ مَسعودٍ عَن أحَبِّ الأعمالِ الَي اللَّهِ تعالي، قالَ: الصَّلاةُ علي وَقتِها. قلتُ: ثُمّ أيٌّ؟ قالَ: بِرُّ الوالِدَينِ.(14/7092؛ الترغيب والترهيب: 3/314)در پاسخ به سؤال ابن مسعود از محبوب ترين كارها نزد خداوند متعال، فرمود: نمازِ به وقت. عرض كردم: سپس چه ؟ فرمود: نيكي به پدر و مادر.
نماز، چهره دين
لِكُلِّ شَيءٍ وَجهٌ، ووَجهُ دِينِكُمُ الصَّلاةُ.(7/3092؛ دعائم الاسلام: 1/133)هر چيزي چهره اي دارد و چهره دين شما نماز است.
نماز، بازدارنده از زشتي
مَن لم تَنهَهُ صلاتُهُ عنِ الفَحشاءِ والمُنكَرِ لَم يَزدَدْ مِنَ اللَّهِ الّا بُعداً. (7/3096؛ كنزالعمال: 20083)هر كه نمازش او را از كار زشت و ناپسند باز ندارد، جز بر دوري او از خدا افزوده نشود.
نماز، ستون دين
انّ عَمودَ الدِّينِ الصَّلاةُ، وهِي أوَّلُ ما يُنظَرُ فيهِ مِن عَمَلِ ابنِ آدَمَ، فان صَحَّت نُظِرَ في عَمَلِهِ، وان لَم تَصِحَّ لَم يُنظَرْ في بَقِيَّةِ عَمَلِهِ.(7/3100؛ بحار: 82/227)همانا ستون دين نماز است و نماز، نخستين عمل فرزند آدم است كه به آن رسيدگي ميشود؛ اگر درست بود، به ديگر اعمالش رسيدگي ميشودو اگر درستنبود، به ساير اعمالش رسيدگي نميشود.
نماز، كوبيدن در خانه خدا
ما دُمتَ في الصَّلاةِ فانَّكَ تَقرَعُ بابَ المَلِكِ الجَبّارِ، ومَن يُكثِرْ قَرعَ بابِ المَلِكِ يُفتَحْ لَهُ.(7/3104؛ مكارم الاخلاق: 2/366)تا زماني كه در حال نماز هستي دَرِ خانه پادشاهي مقتدر را ميكوبي و هر كه دَرِ خانه پادشاه را بسيار بكوبد، سرانجام آن در به رويش باز ميشود.
خشوع، لازمه نماز
لا صَلاةَ لمَن لا يَتَخَشَّعُ في صلاتِهِ.(7/3106؛ الفردوس: 5/195)كسي كه در نمازش خشوع (و فروتني) ندارد، نمازش نماز نيست.
غيبت، مانع پذيرش نماز
مَنِ اغتابَ مُسلماً أومُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللَّهُ تعالي صلاتَهُ ولا صِيامَهُ أربَعينَ يَوماً ولَيلةً، الّا أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ.(7/3114؛ جامع الاخبار: 412)هر كه از مرد يا زن مسلماني غيبت كند، خداوند تعالي تا چهل شبانه روز، نه نمازش را ميپذيرد و نه روزهاش را، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.
حضور قلب در نماز
لا يَقبَلُ اللَّهُ صلاةَ عَبدٍلا يَحضُرُ قَلبُهُ مَع بَدَنِهِ.(7/3116؛ المحاسن: 1/406)خداوند نماز بندهاي را كه دلش با بدنش حضور ندارد، نميپذيرد.
نماز با توجه
انّ العَبدَ لَيُصَلِّي الصَّلاهَلا يُكتَبُ لَهُ سُدسُها ولاعُشرُها، وانّما يُكتَبُ للعَبدِ مِن صلاتِهِ ما عَقَلَ مِنها.(7/3116؛ بحار: 84/249) (گاه) بندهاي نماز ميخواند، امّا يك ششم و (حتي) يك دهم آن هم برايش نوشته نميشود؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب ميآيد كه با شناخت و توجّه همراه باشد.
ملاك ارزشمندي نماز
رَكعَتانِ خَفيفَتانِ في (ال) تَفَكُّرِ خَيرٌ مِن قِيامِ لَيلةٍ.(7/3118؛ بحار: 84/259)دو ركعت نماز ساده و سبك، امّا همراه با تفكّر، بهتر است از شبي را تا به صبح نمازگزاردن.
مواظبت بر اوقات نماز
حَسبُ الرَّجُلِ مِن دِينِهِ، كَثرَةُ مُحافَظَتِهِ علي اقامَةِ الصَّلَواتِ. (7/3128؛ تنبيه الخواطر: 2/122)در دينداري مرد همين بس، كه بر گزاردن نمازها بسيار مواظبت كند.
نماز، مرز اسلام و كفر
مابينَ المسلمِ وبينَ الكافِرِ الّا أن يَترُكَ الصَّلاةَ الفَريضَةَ مُتَعَمِّداً، أو يَتهاوَنَ بها فلا يُصَلِّيَها.(7/3132؛ ثواب الاعمال: 275)ميان مسلمان و كافر فاصلهاي جز اين نيست كه نماز واجب را عمداً يا از روي سبك شمردن، آن را ترك مي كند.
گمان نيك به نمازگزاران به جماعت
مَن صَلّي الخَمسَ فيجَماعَةٍ فَظُنُّوا بهِ خَيراً.(7/3140؛ كافي: 3/371)هر كه پنج نماز را با جماعت بخواند، به او گمان نيك بريد.
نماز شب، نماز برگزيدگان است
مازالَ جَبرَئيلُ... يُوصِيني بقيامِ الليلِ حتّي ظَنَنتُ أنَّ خِيارَ اُمَّتي لَن يَنامُوا.(7/3146؛ امالي صدوق: 349)جبرئيل پيوسته... مرا به شب زندهداري سفارش ميكرد، تا جايي كه گمان بردم بهترين افراد امّت من شبها را هرگز نخواهند خوابيد.
شب زنده داري، شيوه شايستگان
علَيكُم بقيامِ الليلِ؛ فانّهُ دَأْبُ الصالِحِينَ قَبلَكُم، وانَّ قيامَ الليلِ قُربَةٌ الي اللَّهِ، ومَنهاةٌ عنِ الاثمِ.(7/3150؛ كنزالعمال: 21428)بر شما باد به شب زنده داري كه آن شيوه شايستگان پيش از شماست. و شب زندهداري مايه تقرّب به خدا و بازداشتن از گناه است.
ثواب نيّت نماز شب
ما مِنْ عَبْدٍ يُحَدِّثُ نفسَهُ بقيامِ ساعَةٍ مِنَ الليلِ فَيَنامُ عنها الّا كانَ نَومُهُ صَدَقَهً تَصَدَّقَ اللَّهُ بها علَيهِ و كُتِبَ لَهُ أجرُ مانَوي.(7/3154؛ كنزالعمال: 21475)هيچ بندهاي نيست كه قصد آن كند پاسي از شب را براي نماز برخيزد، امّا خوابش برد، جز اينكه خوابش صدقهاي باشد كه خداوند آن را از طرف او بدهد و ثواب نيّتي كه كرده است، برايش منظور گردد.
اهميت دادن به نماز جمعه
مَن تَرَكَ ثلاثَ جُمَعٍتَهاوُناً بها طَبَعَ اللَّهُ علي قَلبِهِ.(7/3158؛ وسايل الشيعه: 5/6)هر كه سه نماز جمعه را، از روي اهميت ندادن به آن، ترك كند خداوند بر دل او مُهر (غفلت) زند.
نماز جمعه، حج فقيران
الجُمُعَةُ حَجُّ المَساكِينِ.(7/3158؛ الدعوات راوندي: 37)نماز جمعه، حجّ مسكينان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید