قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :
اقبال و ادبار قلوب
انّ لِلقُلوبِ اقبالاً وادباراً، فاذا أقبَلَت فتَنَفَّلوا، واذا أدبَرَت فعلَيكُم بالفَريضَةِ.(13/6470؛ كافي: 3/454)همانا دلها را روي آوردن و روي گرداندني است. پس هرگاه روي آوردند مستحبّات به جا آوريد و هرگاه روي گرداندند به گزاردن واجبات اكتفا كنيد.
ارزش نيت و عمل
انَّ اللَّهَ تباركَ وتعاليلا يَنظُرُ الي صُوَرِكُم ولا الي أموالِكُم ولكنْ يَنظُرُ الي قُلوبِكُم وأعمالِكُم.(10/4980؛ امالي طوسي: 5)خداوند تبارك و تعالي، به چهره ها و دارايي هاي شما نمي نگرد، بلكه به دل ها و كرده هاي شما مينگرد.
گوش دل و راه باز شدن آن
لولا تَمَزُّعُ قلوبِكُم وتَزَيُّدُكُم في الحَديثِ لَسَمِعتُم ما أسمَعُ. (10/4990؛ الترغيب والترهيب: 3/497)
اگر پراكندگي دلها و دروغگويي هاي شما نبود، بي گمان آنچه را من مي شنوم شما نيز مي شنيديد.
سياه شدن دل با گناه
انَّ المؤمنَ اذا أذنَبَ كانَت نُكتَهٌ سَوداءُ في قَلبِهِ، فان تابَ ونَزَعَ واستَغفَرَ صُقِلَ قَلبُهُ مِنهُ، وانِ ازدادَ زَادَت.(10/5000؛ نورالثقلين: 5/532)مؤمن هر گاه گناه كند، نقطه اي سياه در دلش پديد آيد. اگر توبه كرد و دست از گناه كشيد و آمرزش خواست، دلش از آن لكه سياه پاك شود، امّا اگر بر گناهش بيفزايد، آن نقطه زياد شود.
زياده گويي، سخت كننده دل
لا تُكثِرُوا الكلامَ بغَيرِ ذِكرِ اللَّهِ؛ فانَّ كَثرَةَ الكلامِ بغَيرِ ذِكرِ اللَّهِ قَسوَةُ القَلبِ، انّ أبعَدَ الناسِ مِن اللَّهِ القَلبُ القاسي.(10/5004؛ امالي طوسي: 3)در غير از ياد خدا، زياده گويي نكنيد؛ زيرا زياده گويي در غير ياد خدا، موجب سخت دلي مي شود و دورترين مردم از خدا، سخت دل است.
عوامل قساوت قلب
ثلاثهٌ يُقسِينَ القَلبَ: استِماعُ اللَّهوِ، وطَلَبُ الصَّيدِ، واتيانُ بابِ السُّلطانِ. (10/5004؛ الخصال: 126)سه چيز دل را سخت مي كند: شنيدن لهو، شكار و آمد و شد به دربار سلطان.
ميراندن قلب
أربَعٌ يُمِتنَ القلبَ: الذَّنبُ علَي الذَّنبِ، وكَثرَةُ مُناقَشَةِ النِّساءِ - يَعني مُحادَثَتَهُنَّ - ومُماراةُ الأحمَقِ، تَقولُ ويَقولُ ولا يَرجِعُ الي خَيرٍ (أبَداً)، ومُجالَسَةُ المَوتي، فقيلَ لَهُ: يا رسولَ اللَّهِ، وما المَوتي؟ قالَ: كُلّ غَنِيٍّ مُترَفٍ. (10/5008؛ الخصال: 228)چهار چيز دل را مي ميراند: گناه روي گناه، همسخن شدن زياد با زنان، بگو مگو كردن با احمق: تو مي گويي و او مي گويد و هرگز به راه نميآيد و همنشيني با مردگان. عرض شد: اي رسول خدا، منظور از مردگان چيست ؟ فرمود: هر توانگر خوشگذران.
خنده زياد، ميراننده قلب
في مَواعِظِهِ لأبي ذَرٍّ -: ايّاكَ وكَثرَةَ الضَّحِكِ؛ فانّهُ يُمِيتُ القَلبَ. (10/5008؛ معاني الاخبار: 335)
در اندرزهاي خود به ابوذر فرمود: از خنده زياد بپرهيز، كه آن دل را مي ميراند.
زنده شدن دل
انَّ اللَّه عزّ و جل يقولُ: تَذاكُرُ العِلمِ بينَ عِبادي مِمّا تَحيا عليهِ القُلوبُ المَيِّتهُ اذا هُمُ انتَهَوا فيهِ الي أمري.(10/5010؛ كافي: 1/41)خداوند عزّ و جل مي فرمايد: گفتگوي علمي ميان بندگان من از چيزهايي است كه دلهاي مرده با آن زنده مي شود، به شرط آن كه آنها در اين گفتگو، به امر (اصول يا فروع دين) من برسند.
نرم شدن دل
لمّا شَكا الَيهِ رجُلٌ قَساوَةَ قَلبِهِ قال: اذا أرَدتَ أن يَلينَ قَلبُكَ فَأطعِمِ المِسكينَ وامسَحْ رَأسَ اليَتيمِ.(10/5012؛ مشكاة الانوار: 167)خطاب به مردي كه از سختدلي خود نزد آن حضرت شِكوه كرد فرمود: اگر ميخواهي دلت نرم شود، مستمند را اطعام كن و بر سر يتيم دست نوازش بكش.
سفارش به رقت قلب
عَوِّدُوا قُلوبَكُمُ الرِّقَّةَ، وأكثِرُوا مِن التَّفَكُّرِ و البُكاءِ مِن خَشيَهِ اللَّهِ. (10/5012؛ اعلام الدين: 365)دلهاي خود را به رقّت عادت دهيد و زياد بينديشيد و از خوف خدا بسيار بگرييد.
ياد مرگ، صيقل قلب
انّ هذهِ القُلوبَ تَصدَأُكما يَصدأُ الحَديدُ اذا أصابَهُ الماءُ. قيلَ: وما جَلاؤها ؟ قالَ: كَثرَةُ ذِكرِ المَوتِ، وتِلاوَةِ القرآنِ.(10/5012؛ كنزالعمال: 42130)همچنان كه آهن اگر آب به آن رسد زنگ ميزند، اين دلها نيز زنگار ميبندد. عرض شد: صيقل دادن آنها به چيست ؟ فرمود: بسيار به ياد مرگ بودن و تلاوت قرآن.
صيقل دهندگان قلوب
جَلاءُ هذهِ القُلوبِ ذِكرُ اللَّهِ وتِلاوَةُ القرآنِ.(10/5014؛ تنبيه الخواطر: 2/122)صيقل دهنده اين دلها، ياد خدا و تلاوت قرآن است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید