تدبير ش42
وظيفهي علماي شيعه و سني در آگاه سازي مردم نسبت به ايجادكينههاي مذهبي وقومي
لازم است علما و معتمدان اهل تسنن در آن استان[سيستان و بلوچستان] مواضع قاطع خود را در بيزاري از مفسداني که بنام دفاع از اهل سنت دست به چنين جناياتي ميزنند، بار ديگر صريحاً ابراز نموده، مردم را از کيد و مکر دشمن آگاه سازند، و نيز لازم است علما و متنفذان شيعه همگان را از نيت شوم دشمنان که ايجاد کينه هاي مذهبي و قومي است مطلع ساخته، از واکنشهاي نسنجيده و عصبي جلوگيري نمايند3. 3. 08/03/88 پيام تسليت رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيحادثه خونين تروريستي در زاهدان
تدبير ش43
امروز بيشتر از همه چيز براي ما هوشياري لازم است؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد
مردم هوشيارند، نخبگان هوشيارند. ... ملّت هوشيار است و هوشيار باشد. من توصيهام به همة ملّت ايران اين است: امروز بيشتر از همه چيز براي ما هوشياري لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتاري كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همة جناحهاست. نظام اسلامي، با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند؛ اين، وظيفة نظام است. نظام اسلامي اجازه نميدهد كه كساني دستخوش فريب و توطئةدشمن بشوند، زندگي مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاي مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ امّا اين را هم بايد همه توجّه داشته باشند: مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاي دشمن بگيريم و از آن طرف يك عدّهاي هم دشمن خوني و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجّه بدهند. اين فتنههايي كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گلآلود ماهي بگيرد، بحمداللَّه اين فتنه ها تمام شد. هر فتنهاي در مقابل حق، در مقابل ملّت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. هميشه همين جور است3. 3. 15/04/88 بيانات در سالروز ولادت حضرت امير المومنين
مراقب گفتنها و نگفتنهاي خود باشيم
خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملّت هم هوشيارند؛ نخبگان ما هوشيار باشند. نخبگان بدانند هر حرفي، هر اقدامي، هر تحليلي كه به آنها كمك بكند، اين حركت در مسير خلاف ملّت است. همة ما خيلي بايد مراقب باشيم؛ خيلي بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضعگيري ـ كردن، مراقب گفتنها، مراقب نگفتنها. يك چيزهايي را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكردهايم. يك چيزهايي را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كردهايم. نخبگان سر جلسة امتحانند؛ امتحان عظيمي است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت ميكند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم. عقل، اين سياسيبازيها و سياسيكاريهاي متعارف نيست؛ اينها خلاف عقل است. «اَلْعَقل ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجَنان»؛( كافي ج 1 ص 11) عقل اين است كه انسان را به راه راست هدايت ميكند. اشتباه ميكنند آن كساني كه خيال ميكنند با سياسيكاري، عقلايي عمل ميكنند؛ نه، عقل آن چيزي است كه راه عبادت خدا را هموار ميكند. شاخصش هم براي ما، بين خودمان و خدا، اين است كه نگاه كنيم ببينيم در بيان اين حرف اخلاص داريم يا نه؟ به فكر خداييم يا نه؟ من دارم براي خاطر خدا، رضاي خدا حرف ميزنم يا براي خاطر جلب توجّه شما دارم حرف ميزنم؟ براي خاطر خداست يا براي خاطر دل مستمع و غير مستمع است؟ معيارش اين است. به خودمان مراجعه كنيم؛ اقضي القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فريب ندهيم؛ بفهميم چه كار ميكنيم؛ بفهميم چه ميگوييم؛ چه حركتي ميكنيم4.
4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
تدبير ش44
ضرورت پايبندي به اصول با وجود اختلاف سليقه
من ميبينم در همين قضاياي سه چهار روز اخير، باز بعضيها هي ميخواهند اختلافها و شكافها را بيشتر كنند! نه؛ نبايد اختلاف به وجود بيايد. همه با هم برادرند. همه با هم همكاري بايد بكنند. همه بايد براي ساختن كشور به يكديگر كمك بكنند. به كسي نبايد بيهوده تهمت زد؛ كسي را نبايد به خاطر يك امر، از همة آن چيزهايي كه صلاحيت محسوب ميشود، انسان او را نفي بكند. باانصاف بايد بود؛ با انصاف بايد عمل كرد؛ با انصاف بايد حرف زد. خداي متعال در مورد دشمنان ميگويد: «وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَي أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقوَي»؛(مائده8) اگر با كسي دشمنيد، اين دشمني موجب نشود كه نسبت به او بيانصافي كنيد، بيعدالتي كنيد؛ حتّي نسبت به دشمن؛ حالا آنكه دشمن هم نيست. بيعدالتيها را همه كنار بگذارند؛ بيانصافيها را همه كنار بگذارند؛ همه در زير پرچم نظام اسلامي و جمهوري اسلامي جمع بشوند؛ اصولي وجود دارد، به آن اصول همه پابندي خودشان را اعلام بكنند. در كنار هم باشند، اختلاف سليقه هم باشد. چه اشكال دارد1؟ 1. 03/05/88 بيانات درديدار شركتكنندگان مسابقات بين المللي قرآن کريم
در شناخت دشمن خطا نكنيم
بنده بارها اين جبهه هاي سياسي و صحنههاي سياسي را مثال ميزنم به جبهة جنگ. اگر شما درجبهة جنگ نظامي، هندسة زمين در اختيارتان نباشد، احتمال خطاهاي بزرگ هست. براي همين هم هست كه شناسايي ميروند. يكي از كارهاي مهمّ در عمل نظامي، شناسايي است؛ شناسايي از نزديك، كه زمين را بروند ببينند: دشمن كجاست؟ چه جوري است؟ مواضعش چگونه است؟ عوارضش چگونه است؟ تا بفهمند چه كار بايد بكنند؟ اگر كسي اين شناسايي را نداشته باشد، ميدان را نشناسد، دشمن را گم بكند، يك وقت ميبينيد كه دارد خمپارهاش را، توپخانهاش را آتش ميكند به طرفي كه اتّفاقاً اين طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نميداند ديگر. عرصة سياسي عيناً همين جور است. اگر بصيرت نداشته باشيد، دوست را نشناسيد، دشمن را نشناسيد، يك وقت ميبينيد آتش توپخانة تبليغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتي است كه آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد. در شناخت دشمن خطا نكنيم. لذا بصيرت لازم است، تبيين لازم است3. 3. 05/05/88 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر
سختي تشخيص جبهة حق از باطل در دوران اميرالمؤمنين
من مكرر اين جملة اميرالمؤمنين را به نظرم در جنگ صفّين در گفتارها بيان كردم كه فرمود: «اَلا وَ لايَحمِلُ هذَا العَلَم اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر». (نهجالبلاغهخطبه173) ميدانيد:سختي پرچم اميرالمؤمنين از پرچم پيغمبر، از جهاتي بيشتر بود؛ چون در پرچم پيغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زير پرچم اميرالمؤمنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهايي را ميزد كه دوست ميزند؛ همان نماز جماعت را كه در اردوگاه اميرالمؤمنين ميخواندند، دراردوگاه طرف مقابل هم- در جنگ جمل و صفّين و نهروان- ميخواندند. حالا شما باشيد، چه كار ميكنيد؟ به شما ميگويند: آقا! اين طرفِ مقابل، باطل است. شما ميگوييد: با اين نماز! با اين عبادت! بعضيشان مثل خوارج كه خيلي هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خيلي. اميرالمؤمنين از تاريكي شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، ديد يكي دارد با صداي خوشي ميخواند: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ »(زمر 9) - آية قرآن را نصف شب دارد ميخواند؛ با صداي خيلي گرم و تكان دهندهاي - يك نفر كنار حضرت بود، گفت: يا اميرالمؤمنين! بهبه! خوش به حال اين كسي كه دارد اين آيه را به اين قشنگي ميخواند. اي كاش من يك مويي در بدن او بودم؛ چون او به بهشت ميرود؛ حتماً، يقيناً؛ من هم با بركت او به بهشت ميروم. اين گذشت. جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، اميرالمؤمنين آمد بالاي سر كشتههاي دشمن، همين طور عبور ميكرد و ميگفت بعضيها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنيد؛ بلند ميكردند، حضرت با اينها حرف ميزد. آنها مرده بودند، امّا ميخواست اصحاب بشنوند. يكي را گفت بلند كنيد! بلند كردند. به همان كسي كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: اين شخص را ميشناسي؟ گفت: نه! گفت: اين همان كسي است كه تو آرزو كردي يك مو از بدن او باشي، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك ميخواند! اينجا در مقابل قرآن ناطق، اميرالمؤمنين عليه افضل صلوات المصلّين ميايستد، شمشير ميكشد! چون بصيرت نيست؛ بصيرت نيست، نميتواند اوضاع را بفهمد3. 3. 05/05/88 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر
بصيرت خودتان را زياد كنيد
اگر من بخواهم يك توصيه به شما بكنم، آن توصيه اين خواهد بود كه بصيرت خودتان را زياد كنيد؛ بصيرت. بلاهايي كه بر ملّتها وارد ميشود، در بسياري از موارد بر اثر بيبصيرتي است. خطاهايي كه بعضي از افراد ميكنند - ميبينيد در جامعهي خودمان هم گاهي بعضي از عامّة مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهايي ميكنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهي خطاهايشان اگر كمّاً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاي عامّة مردم است - بر اثر بيبصيرتي است؛ خيليهايش، نميگوييم همهاش. بصيرت خودتان را بالا ببريد، آگاهي خودتان را بالا ببريد3. 3. 05/05/88 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید