هشتم از گناهان كبيره، خوردن مال يتيم يعني طفلي كه بحد بلوغ نرسيده و پدرش مرده است مي باشد.
حضرت رسول و حضرت امير (ع) و حضرات كاظم و رضاو جواد عليهم السلام خودرن مال يتيم را از گناهان كبيره شمرده اند و از گناهاني است كه خداوند وعده آتش بر آن داده بلكه تصريح بكبيره بودن آن فرموده و مي فرمايد: بدرستيكه آنان كه به جرات مي خورند و تلف مي نمايند اموال يتيمان را از روي بيدادگري و ستم، جز اين نيست كه در شكم هاي خويش آتشي را مي خورند (يعني پر مي سازند شكم هاي خود را به چيزي كه ايشان را به آتش جهنم مي كشاند) و زود باشد كه در آتش افروخته شده اند انداخته شوند (سوره 4 آيه 12) در تفسير كبير مذكور است كه روز قيامت خورنده مال يتيم كه به محشر وارد مي شود آتشي از درون او زبانه مي كشد و دود از دهان و بيني و گوش و چشمش بيرون مي آيد به اين نشانه همه كس او را مي شناسد كه خورنده مال يتيم است و جمله سيصلون سعيرا نهايت تهديد است تا معلوم شود كه خوردن مال يتيم سبب تام براي داخل شدن در آتش جهنم است نه سبب ناقص ضعيفه، بلكه كبيره اي است از كبائر عظيمه.
و نيز مي فرمايد، و مالهاي يتيمان را اي اولياء و اوصياي آنها كه به حكم ولايت يا وصايت بر آنان تسلط داريد به ايشان بدهيد، يعني در حال كوچكي برايشان انفاق كنيد و تنگ نگيريد و بعد از بلوغ همه را به آنها تسليم نمائيد و بدل نگيريد ناپاك و را به پاك يعني مال حرام را كه ملك يتيمان است به مال حلال كه متعلق بخود شما است بدل مگيريد، مراد آنست كه نيك از مال يتيم را كه در حق شما خبيث است فرا مي گيرد، و رها مكنيد مال پستي را كه نسبت به شما طيب و پاكيزه است.
خلاصه دست درازي به مال يتيم نكنيد با اينكه مال پر قيمت او را برداريد و بجايش مال كم قيمت و پست خود را بگذاريد.
و مخوريد و منتفع نشويد به مال يتيمان در حالي كه با مال خود، آنرا داخل كنيد بدرستيكه خوردن مال يتيم يا تبدل يا خيانت در آن نزد پروردگار گناهي بزرگست (سوره 4 آيه 2)
در اين آيه بكبيره بودن اين گناه بزرگ تصريح شده است.
تلافي به مثل خواهد شد
از حضرت صادق (ع) مرويست كه فرمود، خدايتعالي در خوردن مال يتيم وعده دو عقوبت داده است، اخرويه و دنيويه اما عقوبت اخرويه آتش جهنم است اما عقوبت دنيويه، هر كس به يتيمان مرده ستم نمود و مال آنها را تلف كرد بتيمان او هم ظلم خواهد شد، يعني هر معامله كه با يتيمان مردم كرد باولادش پس از مرگش خواهد شد، چنانكه باين مطلب در قرآن مجيد اشاره مي فرمايد كه بايد بترسند آنانكه بعد از خود فرزندان ضعيف و عاجز بگزارند از بينوائي و ضايع شدن ايشان (وسائل كتاب تجارت باب 99 ص 557).
و اين امري است به اوصياء يتيمان كه در كارشان بترسند و در حقوق آنان كاري كنند كه بعد از آنان بخواهند بفرزندانشان انجام گيرد.
بعد مي فرمايند بپرهيزيد از مخالفت خداوند و بايد سخن راست و درست بگويند، يعني با ايتام مانند اولاد خود بشفقت و مهرباني حرف بزنند.
آنچه از معني آيه ذكر شد از حضرات اميرالمومنين (ع) و صادق (ع) و رضا (ع) مروي است و وجوه ديگري هم در تفاسير ذكر شده است.
از حضرت اميرالمومنين منقولست كه فرمود بدرستيكه خورنده مال يتيم زود است وبال كارش در دنيا باولادش برسد و خودش بسزايش در آخرت مي رسد (بحارالانوار)
و باز از همان حضرت مرويست كه فرمود، درباره اولاد ديگران نيكي كنيد تا باولادتان پس از شما نيكي كرده شود. (بحارالانوار)
پس يكي از آثار ظلم به يتيمان مردم وخوردن مال آنها ظلم شدن به يتيمان ظالم است و كسي كه از اين موضوع مي ترسد بايد از ستم به يتيمان ديگران خودداري نمايد.
از حضرت صادق (ع) مرويست كه فرمود كسيكه ظلم نمايد، خداوند ستم كننده اي را بر او يا بر اولاد او يا بر اولادش مسلط مي فرمايد (كافي)
و بال ظالم بر اولادش با عدل منافاتي ندارد
اگر گفته شود كسي كه ظلم نموده و مال يتيم را خورده بچه هاي اوچه تقصيري دارند كه گرفتار نكبت عملش گردند؟ و به ظلم ظالم مبتلا شوند و اين بر خلاف عدل است.
جواب آنست كه معني مسلط فرمودن خدا ظالم را بر اولاد اين شخص آنست كه خداوند مانع نمي شود و جلوگيري نمايند از كسي كه بخواهد به فرزند آن ظالم ستم كند زيرا جلوگيري از ظلم به اولاد تفضل و احساني است كه خداوند به پدر مي نمايد و چون پدر ظالم به يتيمان بوده استحقاق اين تفضل را ندارد.
حضرت صادق (ع) فرمود اگر پدر صالح باشد خداوند اولادش را به سبب صلاح او محافظت مي فرمايد (يعني تفضلي است كه به پدر مي فرمايد) چنانچه در سوره كهف فرمود، اما آن ديوار كه حضرت خضر مشغول تعمير آن شد، پس مال دو پسر يتيم از اهل شهر بود و در زير آن گنجي از مال آن دو يتيم بود و پدر ايشان مرد صالحي بود، پس خدا خواست كه ايشان بمرتبه بلوغ رسيده و گنج خود را بيرون آورند و اين حفظ مال آن دو يتيم رحمت و تفضلي از پوردگارت بوده براي اينكه پدر آنها صلاح مي باشد). (سوره 18 آيه 81)
پس صالح بودن پدر سبب تفضل الهي نسبت به فرزندانش مي شود چنانچه ظالم بودنش سبب منع اين تفضل است. (تفسير علي بن ابراهيم قمي)
اخبار درباره اين گناه
حضرت صادق (ع) فرمود از جمله گناهان كبيره خوردن مال يتيم از روي ستم است. (بحارالانوار)
و حضرت باقر (ع) روايت مي كند از جدش رسول خدا (ص) كه فرمود روز قيامت جمعي محشور مي شوند در حالي كه شعله آتش از دهان آنها خارج مي شود گفتند يا رسول الله اينها چه كساني هستند؟ فرمود كسانيكه از روي ستم مال يتيمان را مي خورند (بحارالانوار)
از حضرت رضا (ع) پرسيده شد كمترين چيزي كه بسبب آن خورنده مال يتيم داخل آتش جهنم مي شود، چيست؟ حضرت فرمودند:" اندك و بسيارش در اين معني يكسان است، هرگاه قصدش اين باشد كه به آنان پس ندهد (بحارالانوار).
و نيز از حضرت رسول (ص) مرويست كه فرمود در ليله المعراج، جمعي را ديدم كه شكمهايش از آتش پر بود و از دبر ايشان آتش بيرون مي آيد، از جبرئيل پرسيدم اينها چه كساني هستند، گفت خورندگان مال يتيم بنا حق . (وسائل الشيعه كتاب التجاره باب 99).
مرگ طلبكار و بچه هاي كوچك
اگر طلبكار كسي بميرد و داراي اولاد كوچك باشد، اگر آن بدهي را در وجه آنها كارسازي نكند البته به مقدار سهام صغار، از خورندگان مال يتيم بشمار خواهد رفت زيرا به مرگ پدر اموالش بفرزندانش منتقل مي شود.
چشم درد اميرالمومنين (ع)
حضرت اميرالمومنين (ع) به چشم درد سختي مبتلا شدند، بطوريكه صداي ناله آن حضرت بلند شد، رسول خدا بعيادت ايشان آمده فرمود اين ناله در اثر كم صبري است يا شدت درد است؟ عرض كرد، هيچ وقت باين شدت دردي عارض من نشده بود حضرت خبر وحشتناكي ذكر فرمود كه اميرالمومنين (ع) چشم درد را فراموش كرد، آن خبر اين است.
خبر وحشتناك
بدرستيكه عزرائيل وقتيكه براي گرفتن جان كافري مي آيد، سيخهائي از آتش همراه اوست، پس به آنها جان او را مي گيرد، پس جهنم صيحه مي زند، اميرالمومنين (ع) راست نشست و گفت يا رسول الله (ص) حديثي را كه فرموديد تكرار فرمائيد كه درد چشم را فراموش كردم از ترس اين خبر، آيا از امت شما هم كسي هست كه به اين كيفيت معذب شده و بميرد فرمود آري، سه طايفه از مسلمانان كه اين قسم جان مي دهند: حاكم ظلم كننده خورنده مال يتيم بنا حق، شهادت دهنده بدرو (سفينه البحار جلد 2 ص 731)
احسان به يتيم
چنانچه ظلم به يتيم عقوبتهاي دنيويه و اخرويه دارد همچنين احسان به يتيم هم داراي اجرهاي دنيوي و اخروي است مخصوصا نسبت به نگهداري و تكفل يتيم هم روايات زيادي رسيده كه به بعضي از آنها اشاره مي شود.
از حضرت صادق (ع) مرويست كه فرمود، كسي كه كفالت و محافظت يتيم نمايد خداوند بهشت را بر او واجب مي فرمايد، چنانچه جهنم را براي خورنده مال يتيم واجب فرموده. (جلد 16 بحارالانوار صفحه 120)
و رسول خدا (ص) فرمود من و كفالت كننده يتيم با هم در بهشت خواهم بود مانند اين دو انگشت و اشاره به انگشت شهادت و انگشت وسط خود فرمود، يعني بين من و او جدائي و حجابي نيست. (جل 16 بحار الانوار صفحه 199)
و نيز فرمود هرگاه يتيم بگريد براي گريه اش عرش خدا بلرزه مي آيد، پس خداوند مي فرمايد اي ملائكه شاهد باشيد هر كس او را ساكت نمود و راضي و دلخوش كرد بر من است كه او را در قيامت خوشنود نمايم.
و از آثار دست كشيدن بر سر يتيم از روي ترحم، برطرف شدن مرض قساوت قلب است چنانچه در چندين رويات ذكر شده است و احاديث وارده در اين باب بسيار و در آنچه گذشت كفايت است.
اولياء صغير
پسري كه پانزده سالش تمام نشده و دختري كه نه سالش تمام نشده نسبت بمالش محجور عليه است يعني هيچ نوع تصرفي در مال و ذمه اش نمي تواند انجام دهد و حق تصرف در اموالش و همچنين صلاحديد كارش منحصر بولي است ولي شرعي صغير در مرتبه اولي فقط و فقط پدر يا جد پدري اوست و مادر يا جد مادري و برادر و عموها و ديگران شرعا ولايتي ندارند.
در مرتبه دوم، يعني در صورتيكه پدر يا جد پدري مرده باشند، ولي شرعي كسي است كه پدر يا جد پدري او را بر صغار قيم قرار داده باشند.
در مرتبه سوم يعني با نبودن پدر و جد پدري و تعيين نكردن قيم، ولي او حاكم شرع است يا كسي كه حاكم او را قيم بر صغار قرار دهد.
در مرتبه چهارم يعني در صورتيكه حاكم شرع هم نباشد پس امر صغير بعد ول مومنين است كه در محل خودش ذكر شده.
قيم بر صغير هر نوع معامله و تصرفي كه صلاح و صرفه صغير در آن باشد مي تواند انجام دهد.
نسبت بخوراك و لباسش نبايد سخت گيري نمايد البته زياده روي هم حق ندارد بكند بلكه ميانه روي را از دست نداده با ملاحظه عادت و شان طفل برايش تهيه كند.
لباسي را كه براي صغير تدارك مي كند واجب است حساب آنرا عليحده از مال صغير محسوب داشته و حق ندارد آنرا با لباس عائله اش مخلوط نمايد.
ولي نسبت بخوراك يتيم واجب نيست كه از مال خودش عليحده طعام تهيه نمايد بلكه جايز است او را جزء عائله خود و از جمله ايشان محسوب داشته بهمان نسبت از مال يتيم بردارد مثلا اگر طعامي كه تدارك نموده ده تومان شده و عائله اش نه نفرند و با صغير ده نفر مي شوند يك تومان سهم صغير را از مالش مي تواند بردارد. و اگر سهم صغير را كمتر حساب كند بهتر و به احتياط نزديك تر است.
و غالبا اختلاط صغير در خوراك بنحوي كه ذكر گرديد به صرفه اش نزديكتر است تا از مالش مستقلا خوراك تهيه كنند.
بلي در صورتيكه از جهت خوراك تفاوت زيادي بين يتيم و عائله اش كما و كيفا باشد، مانند اينكه خوراك صغير نصف خوراك عائله اش هست كما و كيفا باشد، مانند اينكه خوراك صغير نصف خوراك عائله اش هست يا اينكه مثلا صغير گوشت و برنج نمي خورد البته در اين صورت اختلاط مشكل است و بايد رعايت صرفه و صلاح صغير را در هر حال بنمايد.
چنانچه در قرآن مجيد در آيه 220 از سوره البقره تذكر مي فرمايد در شان نزول آن گفته شده كه پس از نزول آيه تحريم خوردن مال يتيم و شدت عقوبت آن مسلمانان سخت برخود ترسيدند و از بيم عذاب الهي نزديك يتيمان و اموال ايشان نمي شدند و اگر كسي سرپرست يتيمي بود او از عائله اش جد امي كرد و خوراكش را جداگانه تهيه مي نمود و اگر از خوراكش چيزي زياد مي آيد به آن دست نمي زد تا فاسد مي شد، پس در حرج و زحمت واقع شدند و از رسول خدا (ص) تكليف خود را درباره ايتام سئوال نمودند، خدايتعالي اين آيه را فرستاد كه از كيفيت معيشت يتيمان از تو مي پرسند بگو بصلاح آوردن حال اياشن و محافظتشان از پرهيز و دوري كردن از آنها بهتر است و اگر با آنها مخالطه كنيد و طعام خود را با ايشان خلط كرده در خوردن به آنها شريك شودي، پس ايشان برادران ديني شما هستند (و از حق برادران ديني مخالطت است) و خدايتعالي تباه كننده مال يتيمانرا از اصلاح كننده آن مي داند. (سوره 2 آيه 220)
اگر قيم ثروتمند است مجانا كار كند
قيم صغير اگر غني و در معيشت خود بي نياز است، احتياط آنست كه تبرعا و مجانا كارهاي صغير را انجام دهد و بهمان اجر و پاداش اخروي كه خدايتعالي وعده داده قناعت نمايد چنانچه در قرآن مجيد دستور مي فرمايد (سوره 4 ايه 6)
اقل الامرين احوط و اولي است
اگر قيم فقير باشد در مقابل زحمتي كه براي يتيم مي كشد اجري دارد، و در تعيين حق او سه قول استن بعضي از فقهاء فرموده اند اجره المثل را حق دارد بردارد يعني رجوع بعرف مي شود هر قدر كه عرف اجرت او قرار داد مي تواند برداشت نمايد، بعضي ديگر فرموده اند بمقدار كفايت و رفع حاجتش مي تواند بردارد نه زيادتر.
بعضي ديگر فرموده اند اقل الامرين را حق دارد، بعضي اگر اجره المثل از رفع حاجتش كمتر است اجره المثل و اگر رفع حاجتش كمتر از آن باشد بهمان اكتفاء نمايد و اين قول سوم احوط و اولي است.
تا به حد رشد نرسد نمي شود مالش را باو داد
صغير تا بسن بلوغ نرسد و داراي رشد نشود جايز نيست مالش را به تصرفش دهند و اگر قيم مخالف اين حكم را نمود يعني مال صغير را به تصرفش داد و احيانا مال تلف شد ولي طفل ضامن است، و پس از بلوغ و رشدش (سوره 4 آيه 6) واجب است عوض آن را به يتيم بدهد و همچنين ساير اموالش را.
نشانه هاي بلوغ از نظر شرع
بلوغ بيكي از اين سه چيز شناخته مي شود.
1- تمام شدن پانزده سال قمري در پسر و نه سال در دختر.
2- روئيده شدن موي زير برعانه.
3- خارج شدن مني باحتلام يا غير آن.
رشد چيست؟
رشد عبارت از عقل معاشي است كه يتيم خودش از عهده امور زندگاني خود بر آيد و در معاملات فريب نخورد و در نگهداري مال خود و صرف كردنش در محل خود كاملا مانند ساير عقلا باشد، با اين دو شرط يعني بلوغ و رشد، واجبست ولي، مالش را به او مسترد دارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید