سلامت -در علم پزشكي يكي از مسائلي كه براي پزشكان اهميت دارد، ميزان شيوع يك بيماري است. يعني اينكه در يك جامعه مثلا از هر صد نفر چند نفر به يك بيماري مبتلا هستند؟ اما براي مردم چه اهميتي ميتواند داشته باشد كه يك بيماري چقدر شايع است؟
مسلما آن اندازه كه براي پزشكان و مسوولان، شيوع يك بيماري مهم است، براي بيماران مهم نيست. در مورد بعضي بيماريها ميتواند هشداري براي مردم باشد. مثلا بيماري عفوني خاصي خيلي شايع شده، پس مردم بايد راههايي را بياموزند كه به آن بيماري مبتلا نشوند. اما در مورد شيوع نازايي چه ميتوان گفت؟
شايد بيش از هزارها بار از راديو و تلويزيون شنيدهايد كه 15 درصد مردم، مشكل نازايي دارند. در اينجا دو سوال مهم براي فردي كه مشكل نازايي دارد، مطرح ميشود.
از كجا معلوم شده كه 15 درصد مردم نازايي دارند؟
حال اگر سه درصد يا 30 درصد بود، مگر فرقي ميكرد؟
در مورد سوال اول كه 15 درصد مردم در ايران نازايي دارند، حقيقتا اين آمار از كتابها و نوشتههاي خارجي، استخراج شده است. يعني ما در ايران، آمار دقيقي نداريم. حدس ميزنيم ما هم مثل اروپاييها بايد 10 تا 15 درصد، نازايي داشته باشيم. به دست آوردن آمار نازايي در ايران، كار چندان سادهاي نيست. نميشود تعداد مراجعين به مراكز نازايي را شمرد و تقسيم بر جمعيت كرد و درصد را به دست آورد. مثلا گفت، آمار نازايي در تهران 20 درصد و در زنجان 5 درصد است. اشكال اين نوع آمار در اين است كه معلوم است تعداد بيماران نازا در تهران، بيشتر است، زيرا مراكز نازايي در تهران بيشتر است و بيماران از جاهاي مختلف كشور بيشتر به تهران ميآيند. به همين ترتيب در زنجان هم كمتر است چون از آنجا براي درمان به جاي ديگر ميروند. در ضمن، بسياري از زوجها هستند كه مشكل نازايي دارند و اصلا به جايي مراجعه نميكنند.
مثلا يك فرزند دارند و بعد مشكلي پيدا شده ديگر بچهدار نميشوند اما به دنبال درمان آن نيستند. اتفاقا اين موارد، كم هم نيست. بنابراين براي اينكه بتوان فهميد چه ميزان مشكل نازايي وجود دارد، بايد مثلا شهر را به پنج قسمت شمال و جنوب و شرق و غرب و مركز تقسيم كرد و گروه زيادي بروند به خانههاي مردم و سوال كنند كه آيا ميخواهند بچهدار شوند و نميشوند؟
به اين ترتيب شايد بشود آمار نسبتا دقيقي به دست آورد. اما اگر اين آمار را به دست آوريم و به رقم مثلا 20 درصد رسيديم چه خواهيم كرد؟ خيلي كارها ميتوان كرد. زيرا وقتي 20 درصد مردم نازايي داشته باشند بايد چند برابر مراكز فعلي، مركز نازايي داشت تا بتوان به اين 20 درصد كه جمعيت بسيار زيادي هستند، كمك كرد. ميزان داروهاي مورد نياز را ميتوان حساب كرد و خيلي كارهاي ديگر.
اما دانستن اين 20 درصد براي مردم چه فايدهاي دارد؟ ميتوان حدس زد براي آنها كه مشكل نازايي دارند اين آمار نشان ميدهد كه شما تنها نيستيد. جمعيت زيادي مشكل شما را دارند و فكر نكنيد كه شما خيلي بدشانس هستيد كه در بين هزاران هزار نفر، اين مشكل را پيدا كردهايد و از طرف ديگر به علت شيوع بالاي اين مشكل، خيليها به فكر شما هستند و حتما روز به روز راههاي بهتري براي حل مشكلتان، پيدا خواهد شد.
اما آيا ميتوان جلوي اين شيوع بالا را مثل يك بيماري عفوني گرفت؟ در مورد نازايي، يك علت افزايش شيوعش در 50 سال گذشته دير ازدواجكردن و دير بچهدار شدن است. آيا به راحتي ميتوان گفت زود ازدواج كنيد و زود بچهدار شويد؟ گفتنش البته كه راحت است اما عمل كردن به آن، مساله ديگري است. امروزه نميتوان به دخترها و پسرهاي جوان گفت، برويد زود ازدواج كنيد. ميخواهند درس بخوانند، دانشگاه بروند و خلاصه زن و مرد ميخواهند نقش اجتماعي داشته باشند و چنين تصور ميكنند كه ازدواج، مانعي براي اين اهداف است. از طرفي امروزه ازدواج كردن به سادگي پنجاه سال پيش نيست.
مجموعه اين عوامل و عوامل بسيار ديگر، موجب شده كه سن ازدواج و به تبع آن سن بچهدار شدن افزايش يابد. بهخوبي ميدانيم در خانمها و حتي در آقايان، با افزايش سن، بهطور واضح، قدرت باروري كاهش پيدا ميكند. به اين علل دانشمندان، امروزه دنبال راههايي غير از نصيحت و توصيه براي ازدواج زودهنگام در محدوده سن طبيعي ازدواج هستند، زيرا بهنظر ميرسد،
نصيحت و توصيه، چندان كارساز، نبوده است. آيا راههاي ديگري براي پيشگيري از نازايي وجود دارد؟ البته هست، اما نه خيلي زياد. در كشورهاي خارجي بيماريهاي عفوني لگن، در خانمها، قبل از ازدواج، زياد است. خوشبختانه در ايران، به آن اندازه نيست. اين بيماري موجب چسبندگي اعضاي لگن و متعاقب آن، نازايي ميشود.
انجام ندادن اعمال جراحي غيرضروري در لگن در خانمهايي كه بچهدار نشدهاند، ميتواند يك روش پيشگيري باشد. زيرا اين اعمال بهويژه اگر جراح با موضوع چسبندگي بهخوبي آشنا نباشد بالقوه ميتواند موجب چسبندگي لگن و مشكلات نازايي شود.
اما امروزه، راههاي بسياري براي جلوگيري از چسبندگي پيدا شده كه بسيار موثرند و اينطور نيست كه اگر مثلا فيبرومي در يك خانم جوان عمل شد، ديگر نازا شود.
طرح مكرر اين موضوع، چنان خانمهاي جوان را در ايران، ترسانده است كه حتي گاه در موارد ضروري هم، تن به عمل جراحي نميدهند و خود را در برابر مشكل بزرگتري قرار ميدهند. شكي نيست كه هر روش درماني مزايايي دارد و امكان دارد معايبي هم داشته باشد.
اين دو را بايد در دو كفه ترازو سنجيد. فقط نبايد فراموش كرد كه علم پزشكي به سرعت در حال پيشرفت است، بهخصوص علم نازايي و گاهي اوقات حرف شش ماه پيش، امروز اعتباري ندارد. علم بيماران نيز مانند علم پزشكان، بايد به روز باشد.
حتما بارها شنیده اید که ...
پيشگيري بهتر و ارزانتر از درمان است. آيا اين حرف در مورد نازايي صادق است؟ ميتوان گفت بله، اما احتمال آن كم است. مسلما مثل بيماري قلبي يا عفوني نميتوان بطور چشمگيري از نازايي پيشگيري كرد. مثلا در مورد بيماري قلبي ميدانيم چاقي، سيگار گشيدن، نداشتن تحرك، رژيم غذايي نامناسب بسيار موثرند. خوشبختانه همه اين موارد قابل پيشگيري هستند. سيگار را ميتوان ترك كرد، ميتوان بهطور منظم ورزش كرد، غذاهاي نامناسب نخورد و....
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید