من گزنه هستم ، به من گزما و گزنگ هم مي گويند، در كتب قديم به اسامي انجره - بنات النار - هرتيكه - قريض - شعر العجوز از من ياد شده است .
سي نوع دارم ولي در ايران سه نوع آن بيشتر ديده نمي شود. قسمت مورد استفاده من - برگ تازه - برگ خشك - ريشه - شيره و بذر من است .
من داراي تانن - شوره تركيبات آهن - تركيبات آهكي - يك ماده ي لعابي و يك ماده مومي و از همه مهمتر يك ترشح مولد سوزش و قرمزي پوست هستم .
من امروز به عنوان يك قهرمان مي خواهم اسراري از طب سنتي ايران را فاش كنم ، و راه معالجه غانقاريا (گانگرن - مردگي اعضاء در اثر عفونت هاي مزمن ) و همچنين يكي از طرق معالجه سرطان را آنگونه كه نزد پزشكان قديم ايران معمولي بوده است بازگو نمايم . بيست و پنج سال شخصي از اهالي دهات بين امامزاده داود و سپهسالار مبتلا به ورم پا و عفونت ران شده ، و او را با زحمت به تهران مي آورند و در يكي از بيمارستان هاي معروف دولتي بستري مي كنند. پزشكان درجه يك تهران پس از معاينه متوجه مي شوند كه انساج ران او در اثر عفونت سياه شده ، و قابل درمان نيست و تنها راه نجات بيمار از مرگ قطع پاي او از بيخ ران است . بيمار به بريدن پاي خود راضي نمي شود و به اطرافيان خود مي گويد، مرا به ده ببريد تا بين كسانم بميرم . او را به امامزاده داود مي برند و در آنجا يكي از اطبا سنتي كه جهت زيارت آمده بود، به آنها دستور مي دهد كه مقداري گزنه كه در آنجا زياد است كوبيده و با نمك روي پاي او ضماد نمايند. اين دستور عملي مي شود و بيمار پس از چندي بطور معجزه آسا معالجه مي گردد. اين شخص كه اهالي محل او را نظر كرده مي دانند، هنوز هم زنده ميباشد و با پاهاي سالم خود گاهگاهي به تهران و همه ساله جهت زيارت به امامزاده داود مي رود و معتقد است كه امامزاده داود در پيكر يك طبيب سنتي ظاهر شده و اين دستور را به او داده است .
اين دستور در كتب قديم جهت معالجه زخم هاي چركي و عفوني - زخم هاي سرطاني و زخم هاي خورده اي و عفونت رحم داده شده ، و بهترين درمان غانقاريا شناخته شده است ، من ادرار را زياد مي كنم ، قند خون را پايين مي آورم . شير را زياد مي كنم ، برگ هاي تازه من مانند اسفناج در تغذيه مصرف مي شود. برگ و ساقه هاي خشك من در زمستان علوفه خوبي براي چهارپايان و دواب است . از ساقه هاي نوع دو پايه من كه فرنگي ها به آن گزنه ي بزرگ مي گويند، در صنعت گوني بافي و بافتن طناب استفاده مي شود. من بهترين درمان مرض قندم ، من سينه را باز مي كنم . ليزابه و خلط را از بين مي برم . حيض را باز مي نمايم ، شهوت را زياد مي كنم . تنگ نفس را تسكين مي دهم و خوردن برگ پخته من با ماءالشعير (جوشانده جو) جهت امراض سينه و تنگ نفس تجويز شده است . گذاشتن برگ كوبيده من در سوراخ بيني ، خون دماغ را بند مي آورد. ضماد برگ من جهت باز شدن دمل و قطع زگيل مخصوصا با عسل تجويز شده است اين ضماد را جهت باز شدن پيچيدگي عصب توصيه كرده اند. ضماد برگ من جهت درمان گزيدن سگ هار قبل از رسيدن طبيب نافع است . پخته برگ من با روغن زيتون جهت ورم بناگوش مفيد مي باشد. ضماد خاكستر من نيز جهت معالجه زخم هاي چركي توصيه شده است . ضماد برگ من همراه با مرهم هاي سربي جهت درمان زخم هاي سرطاني و به تنهايي جهت تحليل ورمهاي ديگر سودمند مي باشد. مضمضه جوشانده ي من جهت تقويت لثه و غرغره آن جهت ورم لوزه زبان كوچك نافع است .
پاشيدن كوبيده تخم و برگ خشك شده من جهت درمان زخمهاي سرطاني و خوره نافع است .
يك نوع ديگر كه در غرب ايران ، اطراف كرند و نواكوه به عمل مي آيد، درمان شكم روش است .
دم كرده و جوشانده ي برگ من 30 تا 60 در هزار - و جوشانده ي ريشه من 30 تا 40 در هزار براي تصفيه خون و زياد شدن ادرار و باز شدن عادت ماهانه بانوان و زياد شدن شير و غيره به كار مي رود.
شيره ريشه مرا به مقدار 60 تا 150 گرم در روز قبل از غذا مي توان با مقداري آب خورد.
بذر من در همه احوال قوي تر از برگ و ريشه من بوده ، و مقدار خوراك آن 15 گرم است و خاصيت مسهلي دارد.
اگر ريشه ي مرا در الكل شصت درجه خيس كنيد، و آن را پانزده روز در آفتاب بگذاريد و بعد صاف كنيد مايعي بدست مي آيد كه چنانچه سه قاشق آنرا با آب مخلوط كرده ، به سر بماليد از ريزش مو جلوگيري مي نمايد. در صنعت از برگ من كلروفيل مي گيرند. هر چند در حال حاضر به علت كشف پني سيلين و ساير داروهاي ميكربكش ، عفونت انساج به صورت غانقاريا يا كمتر ديده مي شود، معذلك خاصيت من براي درمان اين مرض باز هم قابل توجه است و در معالجه مرض قند نيز نبايد منافع مرا فراموش كرد. اثر ضد سرطاني من چنانچه مورد آزمايش قرار گيرد، روزنه ي اميدي را باز خواهد نمود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید