موفقيت در هر كاري مستلزم داشتن تندرستي است .
بعد از گرسنگي نامرئي مواد سفيده اي ، گرسنگي پنهاني مواد معدني اهميت بسيار دارد زيرا مواد معدني در انجام اعمال حياتي نقش بسيار مهمي دارند و از اين رو صحت و تندرستي انسان به وجود مواد معدني كه هيچ چيز نمي تواند جانشين آنها شود بستگي كامل دارد. طبق مطالعه ي غذاشناسان در وجود مواد زنده ي بدن انسان شانزده فلز و سيزده شبه فلز نقش مهم داشته و هفت عنصر معدني ديگر بطور نامنظم در آنها ديده شده است و به اين ترتيب 36 عنصر از نود و دو عنصر موجود در كاينات جزو مصالح ساختماني بدن انسان هستند و انسان ناگزير است اين عناصر را از خوراكيهايي كه مي خورد دريافت نمايد. مقدار و نوع مواد كاني در خوراكيها هميشه يكسان نيست و بستگي به عوامل متعددي دارد كه مهمترين آنها نوع خاكي است كه آن خوراكيها در آن كاشته شده و به عمل آمده است و نيز بستگي به آبي دارد كه با آن آبياري شده است .
گرسنگي خوراكيها
فرسودگي خاك كه در اثر كشت هاي متوالي پيدا مي شود، يكي از عوامل مهم گرسنگي هاي نامرئي است زيرا به اين ترتيب خاك فاقد يك يا چند عنصر معدني شده و گياهي كه در آن به عمل آيد گرسنه ي آن عناصر خواهد شد. خوردن اين غذاهاي گرسنه نه تنها گرسنگي انسان را برطرف نمي كند بلكه باعث تشديد آن شده و در نتيجه خوراكي كه بايد جبران گرسنگي را كرده و درمان يك بيماري شود خودبخود عامل مرض شده و بيماري زا مي گردد. بهترين شاهد اين گرسنگي را ما مي توانيم در گرسنگي شبه فلز ((يد)) پيدا نماييم .
اين شبه فلز كه غذاي معروف به سيب آدم است و كمبود آن توليد مرض غمباد ((گواتر)) مي نمايد در جلبك هاي دريايي - در انواع شاهي مخصوصا بولاغ اوتي - سير - زردآلو - پياز - اسفناج - چغندر - مارچوبه - كلم - قارچ - تمشك - برنج - هويج - ترشك - تره فرنگي - سبزي تره - انواع نخود - توت فرنگي - گوجه فرنگي - انگور - گلابي - كنگر - آرتيشو - كاهو و سيب زميني پيدا مي شود و اين خوراكيها بايستي عملا رفع گرسنگي ((يد)) را كرده و بيماري غمباد را معالجه كنند ولي گاهي ديده مي شود كه اين خوراكيها گواترزا شده و خوردن آنها توليد اين بيماري را مي نمايد علت اصلي اين حادثه غير مترقبه چيزي جز گرسنگي اين خوراكيها نيست يعني خاكي كه آنها را پرورش داده و آبي كه آنها را سيراب كرده است فاقد شبه فلز بوده و در نتيجه گياه به اين عنصر، گرسنه شده و خوردن آنها باعث تشديد اين گرسنگي است .
در حال حاضر خاك اكثر مزارع ما در اثر كشت هاي متوالي فرسوده شده و بسياري از عناصر نادر خود را كه در اعمال حياتي بدن انسان اهميت بسيار دارند از دست داده اند و به همين جهت است كه روزبروز بر تعداد گرسنگان آنها افزوده شده و تعداد مبتلايان بيماري زيادتر مي شود.
ما فلزات كاني گياهي هستيم
در كائنات جمعا نود و دو عنصر وجود دارد كه همه ي ماها بر اساس وحدت وجود از ادغام چند هيدروژن ساخته شده ايم . ما نود و دو عنصر به دو دسته ي متمايز به اسامي فلز و شبه فلز تقسيم شده ايم كه تنها در بين ما چند عنصر گاهي بصورت فلز و زماني بصورت شبه فلز تظاهر مي نمايند - در عالم هستي از قعر زمين تا دورترين كهكشانها آنچه از مظاهر وجود بصورت مايع - جامد - بخار مي بينيد خواه زنده و خواه مرده تركيبي از اين عناصر نود و دو گانه مي باشند و با دلايل علمي كه در دسترس بشر امروز قرار دارد، تصور نمي رود كه عنصر ديگري در اين جهان بزرگ بوده باشد. كالبد بدن انسان هم كه پديده اي از عالم هستي است چيزي جز تركيب اين عناصر نيست . در آزمايشهاي طبيعي كه از بدن انسان به عمل آمده است ، تاكنون چنانچه گفته شد شانزده فلز و سيزده شبه فلز بطور دايم ديده شده و هفت عنصر بطور اتفاقي به چشم مي خورند و به اين ترتيب كالبد انسان از 36 عنصر تشكيل شده و بقيه ي عناصر نود و دوگانه در آن نقش اساسي ندارند و تنها گاهي مي توانند خاصيت درماني داشته باشند.
املاح معمولا از تركيب يك شبه فلز با فلز و يا تركيب يك ترشي با فلز به وجود مي آيند.
ما عناصر 36 گانه مورد نياز بدن انسان موقعي زنده هستيم كه در تركيب يك موجود زنده مثل حيوان يا گياه باشيم و در صورت زنده بودن براي بدن انسان مفيد و قابل جذب مي باشيم .
ما 36 عنصر از 92 عنصر موجود در كائنات جزو مصالح ساختماني بدن انسان و خوراكيهاي او مي باشيم و ماشين بدن انسان براي سوخت و ساز خود به وجود ما احتياج دارد و بايستي ما را از لابلاي خوراكيهايي كه مي خورد بدست آورد. مقدار و نوع ما در خوراكيها هميشه يكسان نيست بدليل آنكه در سطح زمين يكسان توزيع نشده ايم . هر خوراكي به چند عنصر معين احتياج دارد، اگر آن عنصر در خاكي كه بعمل مي آيد وجود داشته باشد، آنرا زنده كرده و با خود همراه خواهد داشت و برعكس چنانچه در خاك عنصر مورد نياز گياه وجود نداشته باشد نسبت به آن عنصر گرسنه خواهد شد، پس شرط اساسي براي ادامه ي يك زندگاني توام با تندرستي خوردن غذاهاي كامل است ، يعني غذاهايي كه احتياجات انسان را برآورده مصالح ساختمان بدني را تحوي دستگاه هاي سازنده نمايد. چنين غذايي مي تواند كمبوديها را جبران كند و از نظر كيفي و كمي انسان را سير نمايد و در غير اين صورت ، از نظر كمي انسان را سير مي كند ولي از نظر كيفي همچنان گرسنه نگاه مي دارد، اين گرسنگي نامرئي ابتدا حاد و كم كم مزمن شده و يك نوع گرسنگي پنهاني ايجاد مي نمايد و به دنبال آن در اثر نبودن مصالح كافي دستگاه هاي سازنده ي بدن نمي توانند انجام وظيفه كنند و همين امر توليد بيماري مي نمايد و به همين دليل است كه مي گوييم عامل اوليه مرض در بدن انسان چيزي جز گرسنگي نامرئي نيست و انسان دوايي بهتر از غذاها، آن هم غذاي كامل ندارد به شرط آنكه آن خوراكي خود كامل و سير بوده و گرسنگي پنهاني نداشته باشد و الا نتيجه ي معكوس داده و به قول مولانا سرانگبين توليد صفرا مي كند و روغن بادام ايجاد يبوست مي نمايد و بر خشكي مي افزايد.
اگر غذايي كه شما مي خوريد متنوع باشد كمبود امروز را غذاي فردا جبران مي كند و در صورت يك نواخت بودن طعام فقدان آن هميشه باقي خواهد ماند و به همين جهت است كه انسان از خوردن غذاهاي يك نواخت زده شود و دايما بدنبال خوراكيهاي تازه مي گردد.
بيماريهاي گوناگون هر يك معلول فقدان يك يا چند عنصر مي باشد و انسان در هيچ جاي دنيا نمي تواند تمام احتياجات بدن خود را در يك غذا بدست آورد و به همين جهت است كه بيمار و عليل مي شود.
بيماريهاي بومي
با اين كه تمام ميكروبها و عوامل مولد مرض در تمام روي زمين پخش شده و وجود دارد، معذلك مناطق مختلف زمين هر يك ، يك دسته بيماري بومي و مخصوص به خود دارند كه پيدايش آنها در جاهاي ديگر موقتي و اتفاقي است و از طرفي ديگر مي بينيم كه ساكنان قسمت هاي مختلف زمين خواه انسان و خواه حيوان و خواه گياه نسبت به پاره اي از بيماريها مصونيت دارند كه همنوعان آن ها در جاهاي ديگر از چنين موهبتي برخوردار نيستند. عده اي اين خصوصيات را مربوط به نژاد دانسته و ارثي تصور كرده اند در صورتي كه چنين نيست تمام عوارضات زاييده ي گرسنگيهاي نامرئي است و آنهايي كه چنين گرسنگي را ندارند از عوارض آن مصون مي باشند، چند مثال كوچك فرضيه ارثي بودن اين مشخصات را رد كرده و ثابت مي نمايد كه موضوع توارث امري واهي و پوچ بوده و به هيچوجه صادق نيست .
شما در سيرك ممكن است اسبهايي را ديده باشيد كه قد آنها از قد گوسفند تجاوز نمي نمايد. اين اسب ها متعلق به يكي از جزاير متصرفي انگلستان مي باشند، در گذشته اين طور تصور مي كردند كه موضوع كوتاهي قد اين اسب ها مربوط به نژاد آنها است ولي همين كه اين حيوانات را به كشورهاي ديگر بردند به تدريج قد آنها بلند شد و پس از چند نسل كه بين خود آميزش كردند اسب هايي به وجود آمد كه قد آنها حتي از اسب هاي بومي آن نواحي بلندتر بود.
سفيد شدن مو
موي انسان در پيري سفيد مي گردد ولي سفيد شدن آن در جواني زياد ديده مي شود. در گذشته سفيد شدن مو را يكي از اختصاصات ارثي مي دانستند و عده اي هم آنرا نتيجه ي زياد شدن گويچه هاي سفيد خون دانسته و معتقد بودند كه اين گويچه ها كه سربازان مدافع بدن هستند به مجرد وارد شدن يك ميكرب يا يك جسم خارجي در بدن زياد شده و مواد رنگي مو را مي خورند و در نتيجه موي انسان سفيد مي شود. اين عقايد امروز به كلي رد شده و ثابت شده است كه در موي بدن انسان مقداري فلزات مختلف از قبيل منگنز - روي - تيتانيوم - تنگستن و غيره وجود دارد كه در انواع مختلف و رنگارنگ مو نسبت آنها تغيير مي كند؛ مثلا اگر نسبت منگنز در مو زياد باشد رنگ آن مشكي مي شود و اگر روي زيادتر باشد رنگ آن بور مي گردد و اگر تيتانيوم زيادتر باشد رنگ آن قرمز مي شود و به همين دليل است كه ساكنان جنوب ايران مخصوصا در خوزستان كه تيتانيوم زياد است موي سرخ زياد ديده مي شود و در كردستان كه منگنز زياد است اكثر مردم موهاي مشكي و براق دارند، در منجيل آباد كه يكي از دهات شهريار بوده نزديك رباط كريم مي باشد يك معدن بزرگ منگنز وجود دارد و در نتيجه ساكنان اطراف آن معدن حتي در پيري هم موهاي مشكي و براق دارند، خلاصه سفيد شدن مو نتيجه ي گرسنگي املاح آن مي باشد. خضاب مو با برگ و ميوه ي تمشك كه سرشار از منگنز است موي سفيد را مشكي مي كند و اگر بستن اين خضاب مدتي ادامه پيدا كند موي سفيد ريخته و بجاي آن موي سياه در مي آيد - خوردن سير به شرطي كه انسان را سياه مي كند كه خود نسبت به اين عنصر گرسنه نباشد. خوردن سيرهاي وحشي و سيرهايي كه نزديك معادن منگنز كاشته شوند و يا آنكه بطور مصنوعي مقداري منگنز بعنوان كود به آنها دهند بهترين وسيله ي مشكي شدن مو مي باشد - اگر ما با خوردن غذاهايي كه فلز خاص رنگ موي ما را دارند گرسنگي خود را جبران كنيم ، مي توانيم رنگ اوليه ي موي خود را بحال اول برگردانيم . نارسايي غده ي تيروئيد و بيماريهاي عصبي كه خود مولود گرسنگي هاي نامرئي ديگرند در سفيد شدن زودرس مويي دخالت نيستند چندين ويتامين هم كه بعدا خود را معرفي خواهند كرد، در تثبيت رنگ مو نقش اساسي داشته و گرسنگي آنها باعث سفيد شدن مو مي باشد. در طب سنتي ايران داروهايي وجود داشت كه آن ها را جهت مشكي شدن موي سر بكار مي بردند. اين داروها كه اكثر داراي تركيبات منگنز بودند به سر ماليده نمي شدند، بلكه طبق دستور آنها رابه اسافل بدن و مخاطهاي آلات تناسلي مي ماليدند و معتقد بودند كه با اين دستور موهاي سفيد ريخته و بجاي آنها موي مشكي مي رويد و چون مخاطهاي تناسلي خاصيت جذب اين عناصر را دارند بعيد نيست كه ماليدن اين داروها رفع گرسنگي اين عناصر را بنمايد. ما اين روشها را بعدا خواهيم نوشت آب اكسيژنه كه خاصيت اكسيد كردن منگنز را دارد مي تواند نسبت اين فلز را در مو پائين آورده و رنگ موي سياه را بور نمايد و اگر با تركيبات بي رنگ كننده كه خاصيت تر سيب فلزات ديگر را دارند همراه شود موي سر را بيرنگ خواهد نمود.
موهاي سفيد شده چون قسمتي از فلزات خود را از دست مي دهند ترد و شكننده مي شوند ولي ريشه ي آنها سست نمي شود و سفيد شدن باعث ريزش مو نيست .
ماليدن محلول پرمنگنات دو پتاس موهاي سفيد شده را زرد مايل به خرمايي مي كند ولي چون براي پياز مو قابل جذب نيست . اين رنگ موقتي بوده زود از بين ميرود و تنها راهي كه مفيد بنظر مي رسد اين است كه ما كاري بكنيم كه از اين فلز مقدار بيشتري جذب بدن ما شده و به پياز مو برسد نويسنده زبان خوراكيها با تزريق تركيبي از منگنز به موشهايي كه موي تن آن ها سفيد شده بود توانسته است موي بدن آنها را مشكي كند و اميدوار است روزي بتواند با اين روش موهاي سفيد زودرس را به موي سياه طبيعي تبديل نمايد و در اين راه از كارشكني و مبارزه ي سازندگان و فروشندگان رنگ هاي مصنوعي باكي ندارد. سنبل الطيب داراي منگنز بوده و ماليدن آن سبب مشكي شدن مو مي باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید