چند وقتی است که بعضی شبها در گلویم یک چیزی احساس می کنم و فکر می کنم که دارن خفه می شوم.به دو پزشک مراجعه کردم.ظاهرا مشکل از این جاست که بنده وسواسی هستم و گاهی نمازم را چندین بار می خوانم و به خاطر همین عصبی شده ام و مشکل عصبی است..چند ماه قبل هم وسواسی بودم ولی احساسی که چیزی درون گلویم هست را نداشتم و برای شما پیغام دادم و شما گفتید که باید این کار را ترک کنم وگرنه به مشکلاتی دچار می شوم که متاسفانه همین طور هم شد.حال من باید چه کنم.پدر بنده هم جانباز اعصاب و روان است و گاهی سر من و ادرم داد مزند(خدا صدام را لعنت کند)بنده فقط همین یک فرزند هستم .
پاسخ : با سلام . دوست عزیز متاسفانه انقباضات گلوی شما هم حاصل حساسیت ها، استرس های ناشی از ان و افکار وسواس گونه شماست . لذا اگر پزشگی که به او مراجعه نموده اید و تخصص روان پزشکی و یا اعصاب و روان دارند برای شما تجویز دارو داشته اند حتما به توصیه شون عمل کنید و در کنارش با استفاده از راهنمایی های یک مشاور رفتار های وسواس گونه خو را تر ک کنید. از نظر شرع افراد وسواس باید به وظیفه خود در حد معمول عمل کنند و حتی اگر فکر میکنند که اشکال و ایرادی در عملشون هست طبق اجازه شرع باید به آن بی تفاوت باشند .در حیطه روان شناسی هم راه فرار و خلاصی از افکار و اعمال وسواسی بی اعتنایی و پاسخ ندادن است. لذا بدون توجه به درستی و یا نادرستی عمل فقط ان را انجام دهید و رد شوید . اگر موفق به این کار برای چند روز متوالی شوید خواهید دید که چقدر از حجم وسوسه های ذهنی کاسته می شود . و هر چه این وسوسه ها را مورد توجه بیشتری قرار دهید روز بروز انها را افزایش داده اید می توانید از یک اجبار هم برای جلوگیری از تکرار دوباره عمل استفاده کنید مثلا با خود شرط کنید که اگر این رفتار را تکرار کنم باید فلان کار ار انجام دهم .البته سختی جریمه باید به حدی باشد که برای دوری از آن خود را مجبور به ترک کنید و ضمنا به تعهدات خود هم پایبند باشید. شکستن حتی یک بار تعهد مساوی است با از بین رفتن قبح این کار و بی اساس شدن ان برای ادامه درمان. اگر پدر شما بیمار است باید رفتار های او را نیز بی اساس دانسته و اصلا توجهی به انها نکنید چرا که کاملا موقتی و بدون اراده می باشد . در نظر داشته باشید که هر چه استرس محیط بیشتر باشد در تشدید علائم شما موثر تر است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید