اختلال وسواس اجباري، رفتاري آگاهانه، معيارمند و تکراري است. بيمار مبتلا به اين اختلال از غيرمنطقي بودن وسواسش آگاهي دارد اما به صورت ناخواسته اين رفتار را انجام مي دهد.
به گفته ي علي نقي زاده، کارشناس ارشد روانشناسي عمومي خصيصه اصلي اختلال وسواس- اجباري (OCD) وجود وسواس يا اجبارهايي مکرر و شديد است که رنج و عذاب قابل ملاحظه اي براي فرد ايجاد مي کند.
اين وسواس يا اجبارها سبب اتلاف وقت ميشوند و اختلال قابل ملاحظه اي در روند معمول و طبيعي زندگي، کارکرد شغلي، فعاليتهاي اجتماعي يا روابط فرد ايجاد مي کنند.
بيمار مبتلا به اختلال وسواس- اجباري ممکن است تنها وسواس فکري، اجبار يا هردوي آن ها را با هم داشته باشد. وسواس عبارت است از فکر، احساس، انديشه يا حسي تکراري و مزاحم.
برخلاف وسواس که يک فرايند ذهني است، اجبار نوعي رفتار است. اجبار رفتاري آگاهانه، معيارمند و تکراري است نظير شمارش، وارسي يا اجتناب.
بيمار مبتلا به اين اختلال از غيرمنطقي بودن وسواسش آگاهي دارد، اما به صورت ناخواسته اين رفتار را انجام مي دهد.
وسواس باعث افزايش اضطراب در فرد مي شود و با انجام اجبار، اضطراب فرد بيمار تخفيف و تقليل مي يابد و اگر بيمار در برابر انجام اجبار مقاومت کند، اضطرابش افزوده مي شود.
علائم ناهنجاري وسواس اجباري
علائم ناهنجاري وسواس اجباري چهار الگوي عمده دارد، اول وسواس آلودگي و به دنبالش شست وشو يا اجتناب اجبارگونه از چيزي که فرد گمان به آلوده بودن آن دارد، شايع ترين الگوي وسواس به شمار مي رود.
دوم ترديد مرضي الگوي ديگر واسوسي اجباري است، در اين الگو فرد بيمار ترديد و شک نسبت به انجام دادن درست يک کار دارد براي نمونه بيمار مي ترسد که مبادا اجاق را خاموش يا در را قفل نکرده باشد.
افکار مزاحم سومين الگوي شايع وسواس است. در اين موارد فرد صرفاً افکاري وسواسي و مزاحم بدون هيچ گونه عمل اجبارگونه دارد. اين نوع واسوس معمولا افکاري تکراري درباره نوعي عمل جنسي يا پرخاشگرانه است که به نظر خود فرد، شرمآور است.
تقارن چهارمين الگو اين بيماري است که لزوم رعايت تقارن يا دقت واسوسي موجب کندي اجبارگونه در فرد مي شود، براي نمونه بيمار ساعتها وقت لازم دارد تا صورتش را اصلاح کند.
وسواس باعث افزايش اضطراب در فرد مي شود و با انجام اجبار، اضطراب فرد بيمار تخفيف و تقليل مي يابد و اگر بيمار در برابر انجام اجبار مقاومت کند، اضطرابش افزوده مي شود.
شيوههاي درماني بيماري اختلال- وسواسي اجباري
روان درماني و دارو درماني شيوههاي درماني است که مورد استفاده قرار ميگيرد. رفتار درماني به خصوص با استفاده از تکنيک مواجهه و بازداري از پاسخ، روش مؤثري در درمان OCD است.
در اين روش بيمار با موردي که نسبت به آن وسواس دارد (مثلاً آلودگي) مواجه ميشود و از عکسالعمل بيمار(مانند شست وشو) ممانعت به عمل مي آيد و کارآيي معادل دارو درماني دارد. ساير انواع روان درماني در مورد OCD عبارت است از درمان شناختي- رفتاري (CBT) و درمان روان تحليلگري.
مفيدترين داروها براي OCD
مفيدترين داروها براي OCD مهار کننده هاي اختصاصي بازجذب سروتونين يا SSRL ها مي باشد. مهارکننده ها شامل فلوئوکستين (Prozac)، فلووکسامين، پاروکستين، سرترالين و کلومي بيرامين هستند.
اختلال استرس پس سانحه
استرس پس از سانحه PTSD مجموعهاي از علايمي است که در پي مواجهه با عامل فشار آسيب زاي بسيار شديد ظاهر مي شود، اين مواجهه مي تواند به صورت ديدن، حضور يا شنيدن باشد.
فرد به صورت ترس و درماندگي به اين تجربه پاسخ ميدهد، واقعه را دائماً در ذهن خود مجسم ميکند، درعين حال ميخواهد از يادآوري آن اجتناب کند. علايم مزبور بايد لااقل يک ماه طول کشيده باشد و بر حوزه هاي مهمي از زندگي بيمار مانند خانواده و شغل او تأثير گذاشته باشد.
عوامل زيادي از قبيل سيل، زلزله، جنگ و به طورکلي ضربههاي عاطفي شديد موجب بروز اين سندرم در افراد با زمينههايي ژنتيکي، نژادي و حتي حوادث ناگوار در دوران کودکي در ظهور اين بيماري موثر است.
روش هاي درمان
در پايان روش هاي درمان اين بيماري، روان درماني و دارو درماني است که در روان درماني رهيافت هاي عمده اي که در مواجهه با اين اختلال در پيش گرفته ميشود، حمايت، تشويق بيمار براي بحث درباره واقعه مزبور و آموختن انواع و اقسام مکانيسمهاي مدارا (نظير آرام سازي عضلات) به اوست و همچنين دارو درماني، مهار کننده هاي انتخابي بازجذب سروتونين نظير سرترالين و پاروکستين به دليل کارايي، قابل تحمل بودن و بي خطر بودن شان، خط مقدم درمان PTSD را شامل مي شوند.
داروهاي SSRI علايم مربوط به تمام گروههاي علامتي PTSD را کاهش ميدهند و علاوه بر رفع علايمي که مشابه افسردگي يا ساير اختلالات اضطرابي هستند در بهبود علامت هايي که منحصر به PTSD است نيز مؤثرند.
خرافاتيها و اختلال وسواس اجباري
شايد شما افرادي را ديده باشيد که به آداب تکرار مبتلا هستند، آن ها احساس ميکنند که ناچارند حرکات ساده اي را چندين بار انجام دهند؛ مانند وارد شدن به اتاق، شستن بخشي از بدن خود يا شانه کردن موهاي سر به دفعات مشخص.
اين افراد ممکن است تا زماني که اين حرکات را به همان تعداد انجام ندهند احساس راحتي نکنند و ممکن است فکر کنند در صورتي که اين اعمال را به تعداد "درست" انجام ندهند، حادثهاي براي خودشان يا شخص مورد علاقه شان رخ مي دهد.
شايد براي شما هم جالب باشد که بدانيد خرافات و موهوماتي از اين دست که در نتيجه بروز اختلالات وسواسي رخ مي دهد نيز همان اختلال وسواس اجباري يا OCD است. براي چنين افرادي عادت به انجام برخي اعمال خاص، باعث ايجاد اختلال در زندگي روزمره ميشود.
زماني تصور ميشد که اختلال وسواس حالت نادري است، اما در حال حاضر ميدانيم که از ساير بيماريهاي مغزي شايع تر است. اختلال وسواس تنها بالغين را تحت تاثير قرار نمي دهد؛ اختلال اغلب در دوره بلوغ يا اوايل کودکي، معمولا حدود سن 10 سالگي شروع ميشود و در بالغين، حدود 21 سالگي آغاز ميشود.
خيلي از افراد فکر مي کنند اختلال وسواس اجباري در خانمها بيشتر است، اما برخلاف تصور عموم احتمال ابتلاي مرد و زن به OCD (اختلال وسواس اجباري) يکسان است، اما در گروه سني نوجواني، ميزان ابتلاي پسران از دختران بيشتر است و منشاء ژنتيک دارد؛ از سوي ديگر ميزان ابتلاي افراد مجرد به اين اختلال، بيشتر از متاهلها است و به طور کلي ميزان شيوع اختلال وسواس اجباري، 2 تا 3 درصد است.
ممکن است خرافات بر همه زندگي مبتلايان به اختلال وسواس ـ اجبار سايه بيندازد؛ به طور معمول، وسواس هاي خرافي بر ترس از مرگ و نمادهاي آن متمرکزند.
اگر شما به اين نوع اختلال وسواس ـ اجباري مبتلا باشيد، ميان اشيايي که از آن ها مي ترسيد، ارتباطهايي برقرار ميکنيد، يعني چيزهاي خاصي را با بدشانسي مرتبط مي شماريد و سپس از فعاليت ها و مکانهاي خاصي که گمان ميکنيد موجب بدشانسي مي شوند اجتناب مي کنيد.
به هر حال اگر شما در خود نشانههايي از تشويش و نگراني و تنش مي بينيد و احساس مي کنيد اين رفتارها از کنترل شما خارج هستند، حتما به پزشک مراجعه کنيد تا پيش از توسل به خرافات و موهومات، به درمان اين بيماري هاي وسواس گونه بپردازيد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید