شايد بپرسيد كه فلسفه خواستگارى چيست؟ چرا فاميل پسر يا خود او با هديه اى ارزنده به خواستگارى دخترى مى روند و از او تقاضاى همسرى براى پسرشان مى كنند؟ و چرا دختر به خواستگارى پسر نرود؟ اينكه از قديم, مردان به خواستگارى زنان مى رفته اند و از آنها تقاضاى همسرى مى كرده اند, نشانه حيثيت و احترام زن بوده است. دست آفريدگار, مرد را مظهر طلب و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. خلقت، زن را گل و مرد را بلبل قرار داده است. غريزه مرد، نياز و طلب است و غريزه زن ناز و دلبرى است. و خلاف حيثيت و فطرت زن است كه به دنبال مرد برود و خود را خواهان وصال او نشان دهد. براى مرد قابل تحمل است كه از زنى خواستگارى و جواب رد بشنود.
اما براى زن كه مى خواهد محبوب و مطلوب باشد و از قلب مرد سر درآورد، قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردى را به همسرى دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگرى برود. از اين رو دخترانى كه به اصطلاح دلداده پسرى مى شوند و بعد از مدتى از او جواب رد مى شنوند, گرفتار ناراحتيهاى روحى و روانى شديدترى نسبت به پسران مى شوند. اين روش, برخلاف تصور عده اى كه مى گويند: "زن به صورت كالايى درمى آيد كه خريدارش مرد است", با طبيعت زن و مرد سازگار بوده و موجب استحكام زندگى و استمرار آن مى شود; و همان ويژگيهاى زن, بوده كه مرد را به طرف خود كشانده و او را مشتاق وصالش نموده است و ادامه اين ويژگى، عامل بقا و كيان خانواده و موجب مودت و دوستى هر دو مى شود.
رسم خواستگارى مرد از زن يك تدبير ظريفانه و حساب شده اى است كه از خصوصيتى كه خداوند براى حفظ احترام و حيثيت زن, در وجود مرد قرار داده و او را نيازمند وصال زن آفريده، سرچشمه گرفته است.
چگونه خواستگارانى را انتخاب كنيم؟ و براى خواستگارى به كجا برويم؟
بنايى محكمتر از بناى خانواده ساخته نشده است. ابتداى اين بنا, با خواستگارى آغاز مى شود و چگونگى اين آغاز در سستى و يا تحكيم زندگى موثر مى باشد و لذا از مسائلى است كه بايد مورد توجه هر دختر و پسرى قرار گيرد.
ملاكهاى گزينش همسر آنقدر دقيق و حساس است كه بدون توجه و بكارگيرى آنها, زندگى زناشويى دچار مشكل خواهد شد. دختر و پسرى كه با هم پيوند همسرى مى بندند مى خواهند هر يك مايه عزت و سربلندى ديگرى باشد; اسرارش را فاش نسازد; در سختيها و مشكلات ياريش كند; به هنگام ناراحتى و افسردگى آرامش سازد; احترامش كند و نيازهاى روحى, روانى او را برآورده سازد. و واضح است كه بدون رعايت ملاكهاى لازم در ازدواج, حصول چنين اهدافى ممكن نيست.
در فرهنگ اسلام و كلمات پيامبر(ص) و امامان(ع), بعضى ملاكها را شرط ضرورى ازدواج و بعضى ديگر را به عنوان فضيلت, مزيت و ارزش اضافى شمرده اند و عواقب و پيامدهاى مثبت و منفى هر كدام را بيان كرده اند. امام صادق(ع) در پاسخ به مردي که قصد ازدواج داشت فرمودند: بنگر كه هستى و شخصيت خود را در چه موضعى مى گذارى و چه كسى را در مالت شريك مى كنى و از دين و رازت آگاه مى سازى؟(1)
اين سخن ويژگيهاى اصلى و اساسى يك همسر را كه رمز سعادتمندى خانواده است, در عفت, پاكدامنى و امانتدارى و ديندارى خلاصه مى كند. آنچه كه براى هر دختر و پسرى به هنگام خواستگارى, به عنوان ملاك قبول يا رد مورد توجه قرار مى گيرد, چند چيز است: 1 - ديندارى، 2 - اخلاق حسنه، 3 - جمال و زيبايى، 4 - ثروت، 5 - تحصيلات و شغل.
از بين ملاكهاى فوق, رعايت دو شرط اول و دوم, ضرورى و لازم است و شرايط ديگر فرعى و ارزش اضافى هستند كه اگر همسر آينده ، آنها را هم داشته باشد, درصد موفقيت و شيرينى زندگى بالاتر است. در ابتدا ناچاريم ملاكهاى غير ضرورى و فرعى را مورد ارزيابى قرار دهيم تا هدفى را كه در پى آن هستيم بهتر و آسانتر بدان برسيم.
جمال و زيبايى
زيبايى و سلامت جسم در همسر يك ارزش است كه اگر همراه با زيبايى و جمال معنوى و ايمان درونى باشد بس ارزنده خواهد بود. از آنجا كه طبع هر انسان, زيبادوست و زيباپسند است, هر مردى دوست دارد با زنى زيبا ازدواج كند. و هر زنى نيز دوست دارد با مردى خوش قيافه وصلت نمايد و اين خواسته چيزى نيست كه مورد مخالفت اسلام قرار گرفته باشد. حتى در بعضى روايات بر اين امر تاكيد شده كه به هنگام انتخاب همسر به وضع ظاهرى, اندام, مو و صورت او عنايت داشته باشيد. رسول خدا(ص) در اشاره به اين مطلب مى فرمايد: "هنگامى كه خواستيد از زنى خواستگارى كنيد چنانكه از زيبايى صورتش سوال مى كنيد, از مويش نيز سوال كنيد, زيرا مو نيز يكى از دو جمال محسوب مى شود."(2)
اما سفارش اسلام اين است كه در انتخاب همسر, تنها جمال و ديگر ملاكهاى فرعى را مورد توجه قرار ندهيد, بلكه به آنها به عنوان يك ارزش اضافى و مزيت بنگريد. پسرى كه فقط بخاطر زيبايى دخترى, با او ازدواج كند و نسبت به ديگر خصوصيات اخلاقى و روانى او بى تفاوت باشد, گرفتار بلايى مى شود كه خروج از آن به آسانى ممكن نيست.
رسول خدا(ص) مى فرمايد: اگر كسى فقط به خاطر زيبايى با زنى ازدواج كند اين زيبايى براى او وبال مى شود.(3)
در سخن ديگر مى فرمايد: با زنى به خاطر زيباييش ازدواج نكن, چه بسا زيباييش او را به پستى كشاند.(4)
به همين جهت دخترى كه زيبايى فوق العاده دارد, اگر دين و تربيت صحيح نداشته باشد, غالبا مغرور و خودخواه است و مى خواهد بر شوهرش تحكم كند, و اطاعت شوهر را نمى پذيرد. اينگونه زنان كه گرفتار خودخواهى هستند, ممكن است در برابر مردان هوسباز حرمت زندگى زناشويى خود را حفظ نكنند. درختى كه ظاهرش زيبا باشد ولى ميوه اش تلخ و بدمزه, چه فايده اى دارد؟ اگر همسر زيبا به خانه بياورى و از عفت و پاكدامنى او غافل باشى و اختيارات را به او بسپارى, كانون گرم خانواده را به دوزخى سوزان تبديل مى كند, به علاوه, زيبايى مانند ((گل)) است كه در اثر مرور زمان, پژمرده مى شود و طراوت خود را از دست مى دهد. اينها واقعيتهايى يكجانبه نيست. چنين نيست كه لازم باشد مرد به دنبال چنين ويژگيهايى باشد. دختر نيز نبايد اينها را ناديده بگيرد.
ادامه دارد...
پىنوشتها:
1ـ وسائل الشيعه, روايت 24941.
2ـ همان, روايت 25032
3ـ همان, روايت 25014
4ـ مستدرك الوسائل, ج14, ص175, روايت 16428, چاپ آل البيت(ع).
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید