برای عقد و عروسی نخست بايد خواستگاری و نامزدی انجام پذيرد و از اين رو به ترتيب از نخستين روز های خواستگاری و نامزدی تا پايان عروسی مراسم انجام می گيرد.
٭٭ناف برون :
از شيوه های بسيار قديمی نامزدی و خواستگاری در سابق ناف بران بوده است. بدين ترتيب که چون زنی دختری می زاييد ناف دختر را هنگام تولد به نام يکی از پسران فاميل مانند پسر خاله، پسرعمه و غيره می بريدند. روش کار اين بوده است که ناف دختر را روی پای پسر می گذاشتند و با گفتن جمله (پای هم پيرشن) آنها را نامزدی می کردند. ضمناً يک جعبه شيرينی شامل کلوچه، مسقطی، بيسکويت و يک سينی کوچک پر از نقل خراش از طرف مادر پسر آورده می شد و نقل را يکی از زنان محترم و مسن با نعلبکی در ميان حاضرين قمست می کرد ولی جعبه شيرينی ويژه مادر دختر بود. البته به ديگران تعارف می شد ولی کسی از آن بر نمی داشت. بعد از ناف برون همه حاضرين می گفتند (مبارک، مبارک، پای هم پير شن) کلkel می زدند و ديگر دختر و پسر نامزد می شدند.
سن پسرممکن بود که يک ماه تا 5 سال باشد. اين شيوه نامزدی در حال فراموشی است.
٭٭خواستگاری :
از ديگر روش های خواستگاری اين است که چون پسر بالغ شود، پدر ومادرش خود را موظف می دانند که او را زن بدهند و اصولاً عيال گرفتن برای فرزند يکی از آرزوهای بزرگ آنهاست. برای اين کار، مادر، خواهر، عمه، خاله و خلاصه زنان نزديک و صميمی خويشاوند اين طرف و آن طرف پی جورpey jor دختری نجيب و با کمال و خوشگل می شوند و حتی به دلاله زنان نيز می سپارند که دختری خوب برايشان پيدا کند و دلاله زنان هم معمولاً هميشه چند جوان و چند دختر آماده ازدواج را زيرچاق (زير سر) دارند. همين که دختری برای پسر در نظر گرفته شد, موضوع را به پسر می فهمانند بالاخره بی خبر قبلی به خانه ای که در آن سراغ دختر دارند رفته و در می زنند. بعضی اوقات دلاله زن هم با آنهاست .
وقتی به در خانه دختر رسيدند به کسی که در را می گشايد می گويند ما سراغ دختری را پيش شما کرديم و آمديم که پسر ما را به غلامی بپذيرد. صاحبخانه چنان که حاضر به گفتگو در اين مورد باشد و آنها را از نظر نسب و فاميل و طايفه و کس وکار بشناسد می گويد منز ل خودتان است، سرافزار بفرماييد، قدم بر چشم و آنها را به اطاق پذيرايي يا نشيمن راهنمايي می کنند. البته چه بسا اوقات که همان دم در عذر آنها را می خواهند و بعضی اوقات برای ابراز مخالفت با پيشنهاد از مهمانان ناخوانده پذيرايی نمی کنند. ولی اگر موافق به گفت و گو باشند پس از ورود به اتاق گفت و گو ها گل می کنند. در اين مجلس سوای دو سه تن از زنان نزديک داماد و زنان و دخترانی که درآن خانه اند کسی حضور ندارد.
درضمن به خواهر پسر گل دوسی (GOLDUSI) مادر پسر را آغا دوسی (AGHADUSI) عمه پسر غنچه دوسی (GHONCEDUSI ) و خاله و زن عموی پسر را بهار دوسی (BAHARDUSI ) می گويند.
بعد از آمدن اقوام داماد که برای خواستگاری آمده اند دختر بايد جلو برود و شانه همه آنها را يکی يکی ببوسد و خوش آمد بگويد و آنها هم صورتش را می بوسند.
بعد از نشستن, از آنها پذيرايي می شود دختر ممکن است کمرويي کندن و يا حاضر به آمدن درآن مجلس ديدار نباشد و در اين گونه اوقات مادرش با جملاتی مانند ( دختر پل است و خواستگار رهگذر ) يا ( هرچی در عالمه در آدمه ) يا ( ماکه نمی خواهيم تو را ترشی بندازيم ) يا ( همه بايد بالاخره عروسی کنند و به خانه بخت بروند ) يا ( بخت فقط يک دفعه در خانه آدم را می زند ) و او را راضی می کنند وی نيز با چای وارد می شود و در اين هنگام زنان از خانواده دختر می خواهند که وی چادر را از سرش بردارد و درآخر همه موقع خداحافظی صورت دختر را می بوسند تا هم عزيزش داشته باشند و هم دريافته باشند که دهانش بدبو نيست. البته در اين مجالس ميوه و شربت نمی آورند و تنها با چای پذيرايي می کنند و عقيده دارند که اگر خيلی پذيرايي کنند حمل بر آن می شود که از دخترشان سيرند و می خواهند هرچه زودتر او را شوهر دهند. ضمناً عقيده دارند که در اين مراسم به هيچ وجه نبايد از مهمان با هندوانه پذيرايی کرد زيرا سرد است و خواستگاری به هم می خورد در اين جلسه از طرف خانواده عروس درباره خود داماد و خانواده او سؤالاتی می شود. بعد از آن خانواده عروس به تحقيق و تفحص درباره خانواده داماد، وضعيت شغل و غيره ... می پردازند و بالاخره تصميم می گيرند که به خواستگار جواب مثبت بدهند يا منفی. چند مدت بعد از طرف خانواده داماد به خانواده عروس خبر می دهند که برای گفتگو به خانه آنها خواهند رفت و اگر خانواده عروس در اثر تحقيقات منصرف شده باشند عذر می آورند که (حالا دير نشده تا بعد) يا فعلاً تصميم به شوهر دادن دختر نداريم و جملاتی از اين قبيل و اگر هم تصميم به موافقت گرفته باشند وقت را معين کرده و به آنها اطلاع می دهند تا به آنجا بروند. بعضی اوقات هم دختر و پسر يکديگر را می بينند بعد از آشنايي با دختر يا پسر، پسر, خانواده خود را به خواستگاری می فرستد و مجلس خواستگاری صرفاً پيرامون نحوه ازدواج و اين که خانواده عروس چه نظری و چه شرايطی دارند گفتگو می شود نخستين ديدار بستگان داماد را با عروس برای خواستگاری به هر نحو که باشد (پسند) هم می گويند که مراد پسند دختر است برای ازدواج با پسر.
٭٭مهر برون :
مراد بريدن و قطع و تعيين کردن ميزان و مبلغ مهريه است. مجلس مهر برون در خانه عروس تشکيل می شود جمعی از بستگان نزديک طرفين و احياناً يکی دو نفر از محترمين و سرشناسان خوش نام و مورد اعتماد نيز در جلسه بنا به دعوت هر يک از طرفين حاضر می شوند نخست گفتگوهای بسياری درباره عروسی ها و عقدها و مراسم مختلف به ميان می آيد و بالاخره يکی از بستگان داماد سر صحبت را در مورد مهريه باز می کند و هر کس مبلغی را می گويد و بالاخره بعد از اتمام گفتگو ها مهريه تعيين می شود و ميزان پول حمام که مبلغی است که بايد از طرف خانواده داماد به خانواده عروس نقداً پرداخت شود و معمولاً ده يک ميزان مهريه است.
درضمن علاوه بر مهريه يک جلد کلام الله مجيد و يک سکه طلا و مقداری نمک طعام و ابريشم خام نيز معمولاً روی مهريه است و در همين مجلس است که موضو ع تعداد لباس هايي که بايد برای عروس ازطرف داماد فراهم و هديه شود مطرح می گردد. زمانی که گفتگوها به خوبی و خوشی پايان يافت و توافق در همه زمينه ها صورت گرفت يکی از بستگان محترم عروس با صدای بلند می گويد (انشاءالله مبارک است) و زنان کل می زنند در اين مجلس از حاضرين با لوز و باقلوا، کلوچه، مسقطی، نقل، آب نبات، شکلات، ميوه، شربت و چای پذيرايی می شود و همه آرزو می کنند که عروس و داماد پای هم پير شوند و خير ببينند.
٭٭خريد لباس :
نحوه خريد لباس برای عروس در سابق و حالا فوق العاده متفاوت است و از نيم قرن پيش تا کنون دگرگونی های خاص و قابل توجهی در آن پديد آمده در سابق برای خريد لباس، اول ساعت خوب می کردند و برای اين کار دست به دامن علما می شدند چون بعضی از ساعات و بعضی از روزها را برای اين قبيل امور مناسب و بعضی را غير مناسب می دانستند و پرسش از عالم, قضيه را روشن می کرد. بعداز آن که ساعت خوب می شد چند نفر مانند مادر داماد، خواهر داماد، مادر عروس، خاله عروس برای خريد به راه می افتادند و يکسر به بازار وکيل می رفتند و خريدهايي به اين شرح می کردند:
کفش، دم پايي، جوراب، شلوار، پارچه، چارقد يا روسری سفيد يا صورتی، کمربند برای روی چادر، پارچه برای دو تا روبنده ولی امروز خريدتفاوت زيادی با قبل دارد .
٭٭رخت برون :
مقصود, بريدن پارچه برای لباس عروس است درسابق روز رخت بران معمولاً دو سه روز بعد از خريد تعيين می شد بدين طريق که از طرف خانواده داماد به خانواده عروس خبر می دادند که می خواهند برای رخت بران به آنجا بروند در اين مجلس همراه پارچه ها مقداری نقل و قيچی بود که خياط هنگام بريدن پارچه می گفت: (چادر بخت مبارک باشد) و بعد همه حاضرين کل می زدند و نقل روی سر عروس می پاشيدند و هريک جمله ای دال بر تبريک بر زبان می آوردند مانند (سبزبخت باشی ) پای هم پيرشويد و غيره ... در اين مجالس واسونک هايي نيز خوانده می شد مانند :
هر که بشه زن کاکم مثل گل می بوسمش يل مخمل فرنگی من خودم می دوزمش
غم خور گل عزيزم، تو گل راجونمی هر چی دارم سی تو دارم تو عزيز خونمی
٭٭بله برون :اين مراسم که بعد از رخت بران قرار دارد و در واقع دعوت ميهمانان برای عقد و عروسی است که مادر و خواهر عروس به خانه خويشاوندان می روند همراه با نقل و آنها را دعوت می کنند اگر اقوام تمايل به آمدن به عروسی داشتند از نقل ها می خورند در غيراين صورت از آنها تشکر می کنند و تبريک می گويند ولی نقل نمی خورند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید