تعريف يادگيري: يادگيري عبارت است از تغيير رفتار آموزشي و پرورشي مطلوب در يادگيرندگان بازده هر نظام آموزشي و پرورشي بر اساس ميزان اين تغيير رفتار يا تغييرات رفتار محاسبه و مورد ارزشيابي قرار مي گيرد.
نكته : يادگيري مهم تر از ياد دادن است. زيرا يادگيري هدف است و ياد دادن راه رسيدن به هدف.
تعريف انگيزش: انگيزش ناشي از ميل و نياز دروني در آدمي است
تعريف انگيزه: انگيزه عامل بيروني است، كه انرژي دروني را آزاد مي كند و به كار مي اندازد
رابطه انگيزه و انگيزش: انگيزش را مي توان همانند يك واكنش شيميايي انرژي زا دانست، كه براي انجام دادن آن انرژي اوليه(انگيزه) ضرورت دارد.
چگونه مي توان تمام انگيزه هاي دروني را براي يك تدريس موفقيت آميز به كار برد.
دو اصل كليدي براي بروز انگيزش به منظور يادگيري عبارتند از:
1- سامان دادن زمينه ها
2- شناخت ماهيت يادگيرندگان
اصول يادگيري:
اصول يادگيري راهنماي روشهايي است كه يادگيري افراد از طريق آن اصول كارآمدتر است.اين اصول عبارتند از:
1- مشاركت
2- تكرار
3- تناسب
4- انتقال
5- بازخورد
نظريه هاي يادگيري:
1- نظريه يادگيري رفتاري
2- نظريه يادگيري اجتماعي
3- نظريه شناختي
- نظريه يادگيري رفتاري: بر اساس اين نظريه، تجربه يعني آموزش و خطا اساس يادگيري است.
مفهوم اصلي در اين نظريه همان نظريه تقويت است به اين معني كه رفتار تقويت شده نوعي رفتار شرطي است به اين صورت كه وقتي فرد براي مساله بخصوصي پاسخ رفتار صحيح را آموخت از آن پس در هر بار برخورد با آن مساله بدون تأمل و انديشه همان پاسخ را مي دهد.
بر اساس اين نظريه برنامه هاي آموزشي در صورتي مفيد است كه ميزان آزمايش و خطا را كاهش دهد به همين منظور بايد به نكات زير توجه كرده.
1- برنامه هاي آموزشي به بخشها و اجزاي كوچكتر تقسيم نمود.
2- آموزش نبايد به ارائه مجموعه اي از نظريات انتزاعي منحصر شود
3- بايد به فردي كه آموزش مي بيند فرصت داده شود تا مهارتهايي را كه مي آموزد تمرين كند.
4- فرد بايد آنقدر مهارتهايي را كه آموخته تكرار كند تا تغيير رفتاري ناشي از آن بصورت دائمي و هميشگي در آيد.
- نظريه يادگيري اجتماعي: بر اساس اين نظريه، اين فرضيه مطرح مي شود كه يادگيري ناشي از تعامل و اثر گذاري متقابل و دائم ميان فرد و محيط اجتماع است.
- نظريه شناختي(گشتالت): اساس اين نظريه را قانون تعادل رواني تشكيل مي دهد بنابراين قانون هر انساني در تلاش است تا كل وجود او از نظامي متعادل و پايدار برخوردار باشد.
بر اساس اين نظريه، يادگيري فرايندي است كه باعث فروپاشيدگي متعادل فعلي فرد مي شود و او مي كوشد تا به يك تعادل رواني، تازه دست يابد.
- عوامل موثر در يادگيري:
1- رشد
2- آموزش
3- حواس
4- انگيزه
5- مغز
الگوهاي ياددهي و يادگيري مبتني به راهبردهاي ساخت گرايي:
سازنده گرايي نوعي رويكرد در فرآيند ياددهي-يادگيري و مبتني بر يك چارچوب موضوعي است كه در آن شناخت يا درك حاصل از ساختهاي ذهني است به عبارت ديگر آموزش يادگيرندگان از طريق پيوند و تركيب اطلاعات قبلي ياد مي گيرد.
بر اساس اين نظريه اين نوع آموزش بر 12 اصل متكي است:
1- مغز مشابه يك پردازنده عمل مي كند.
2- فرايند يادگيري كل فيزيولوژي را درگير مي كند.
3- جستجو و كاوش براي يافتن معنا، فطري و ذاتي است.
4- كشف معنا از طريق طراحي يك الگو اتفاق مي افتد.
5- احساسات و عواطف به منظور طراحي و ارائه يك الگو سرنوشت ساز و حياتي اند.
6- سيستم عصبي اطلاعات جزئي و كلي را در يك جا و بطور همزمان پردازش مي كند.
7- يادگيري مستلزم تمركز، توجه و دقت و بينش و ادراك محيطي است.
8- يادگيري همواره شامل پردازش هاي آگاهانه و غير آگاهانه است.
9- حداقل دو نوع حافظه متفاوت وجود دارد. يكي نظام حافظه تجسمي و انتزاعي و ديگر مجموعه اي از نظامهاي حافظه اي مربوط به يادگيري حفظي و طوطي وار.
10- زماني كه حقايق و مهارتها بطور طبيعي در حافظه تجسمي و انتزاعي جاي مي گيرند ما به بهترين وجه هم درك مي كنيم و هم به خاطر مي آوريم.
11- يادگيري از طريق چالش(تكاپو)تقويت و به واسطه تهديد و ترساندن بازداشته مي شود.
12- هر سيستم عصبي يا مغزي بي نظير و منحصر به فرد است.
عوامل آموزشي: جريان آموزش يا فرايند تدريس-يادگيري به 3 عامل بستگي دارد.
1- محتوا برنامه درسي
2- دريافت كننده(يادگيرندگان)
3- انتقال دهنده(رسانه، معلم)
تعريف طراحي آموزشي: طراحي آموزشي پيش بيني روشها و فرايندهاي تدريس- يادگيري و سازمان دهي مواد آموزشي در شرايط خاص به منظور رسيدن به نتايج يادگيري به نحو موثر
مهمترين وظيفه آن، نحوه تعيين و انتخاب و سازمان دهي وسايل و مواد آموزشي و تعيين نقش هر يك از عوامل آموزشي است.
فناوري هاي نو در آموزش:
- فناوري آموزشي رويكردي سيستمي به فرايندهاي تدريس- يادگيري است كه در آن از يافته هاي علوم محض در قالب اصول و راه بردهايي براي كاربرد و عمل استفاده مي شود.
واژه فناوري(تكنولوژي) نزد افراد با زمينه اجتماعي، تحصيلي، دانش، تجربه و ميزان دوري و نزديكي به موضوع مورد بحث معاني گوناگون و گاه متضادي پيدا مي كند.
- تعريف فناوري: فناوري، گونه اي عمل كرد نظام دار است كه در آن از يافته هاي علوم محض در قالب اصول، قواعد وروشهايي براي كاربرد و عمل استفاده مي شود. به عبارتي فناوري آموزشي در بردارنده اصول، قواعد وروشهايي است براي اجراي برنامه هاي آموزشي و يادگيري كه قبل از هر چيز بر يافته هاي علوم محض مانند شناخت شناسي يا علم معرفت، روان شناسي تكويني روانشناسي ديگري، جامعه شناسي ،علوم تربيتي، نظريه سيستم ها و... استوار است.
- فناوري آموزشي مانند هر فناوري ديگري با دو مولفه به هم پيوسته سرو كار دارد.
1- نرم افزارها شامل نظام ها، راه بردها، دستورالعمل ها-الگوها- روشها و... .
2- سخت افزارها، شامل رسانه ها، دستگاه ها، ابزار آلات و تجهيزات و... .
فناوري آموزشي از پيش به اين نيازها نظر مي افكند و راه حل ارائه مي دهد.
در پايان مي توان گفت:
آموزش و پرورش خلاق بر مبناي روان شناسي تربيتي و تنوع و مشاركت دانش پژوهان استوار است.
لازمه رسيدن به آموزش و پرورش خلاق دور شدن از روشهاي سنتي آموزش و بكارگيري شيوه هاي باز مردم سالارانه در امر يادگيري و ياددهي است.
بجاي انباشتن ذهن يادگيرنده از محفوظات، افكار آنان را به فعاليت واداشت و روش انديشيدن را به آنها آموخت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید