آموزش مهارتهاي زندگي، راهکاري براي رسيدن به موفقيت
زندگي، نيازمند هنرورزي است و همانگونه که هنرمند بايد ماهر باشد تا هم موضوع هنر خود را خوب درک کند و هم در بيان اهداف هنرياش به ديگران، زبده و توانمند باشد، انسان در مقابل زندگي خود نيز بايد چنين باشد. او بايد بهطور دقيق فلسفه حيات و زندگي خود را بداند و در اين گذر، به شيوه استدلالي و منطقي، از ساختار زيستي خويش آگاه باشد.
آموزش مهارتهاي زندگي
در چرخه تقويت مهارتهاي زندگي، بايد باانگيزه عمل کرد، عشق ورزيد و سپاسگزار بود و هرگز نبايد استعدادهاي خود را با ديگران مقايسه نمود زيرا انسانها، معادن متفاوتي هستند و همگي ارزشمندند انسانها بايد با اعتماد به نفس، براي ارزشهاي خود احترام قائل شده و بيشترين استفاده را از آن بنمايند و از اينکه استعدادهاي خود را شناسايي کرده و در راستاي آنها حرکت ميکنند، رضايت خاطر داشته باشند. همه بايد بدانند که در آرزو و حسرت ديگران بودن، نه تنها مشکلي را حل نميکند، بلکه استعدادهاي موجود در فرد را نيز از بين ميبرد. البته اين موضوع به معني عدم استفاده از استعدادهاي ديگران در قالب تجربيات آنان نيست. با هم بودن، همفکري، مشاوره، همکاري، تعاون، تعامل و تبادل آموختهها و بسياري از گرايشات گروهي و اجتماعي، از جمله ضوابط تسريع در پيشرفت امور ميباشد.
با هم بودن، همفکري، مشاوره، همکاري، تعاون، تعامل و تبادل آموختهها و بسياري از گرايشات گروهي و اجتماعي، از جمله ضوابط تسريع در پيشرفت امور ميباشد.
کاميابي در زندگي
براي کاميابي در زندگي، عوامل زير موثر است:
- شناخت اهداف و فلسفه زندگي
- استوار ساختن مباني زندگي با نگرش زيبايي شناختي
- اقدام به يادگيري و بهره بردن از آموزههاي ديگران
- داشتن اعتماد به نفس و تکيه بر استعدادها و تواناييهاي شخصي همراه با پشتکار
- خوشبيني در مقابل تهديدات و تبديل آنها به فرصتهاي جديد زندگي
- شناخت نقاط ضعف و قوت فردي
«ايلين ماليگن»، يکي از مربيان آموزش زندگي، در اين رابطه ميگويد: "آموزش مهارتهاي زندگي"، نه يک شيوه درماني، بلکه شيوه عملي و مبتني بر اهداف است. در اين شيوه ما به جاي پرداختن به ريشههاي مشکلات موجود در زندگي، سعي ميکنيم به راهحلهاي آنها بينديشيم.» در حقيقت، آموزش زندگي را با ارائه راهحلهاي نوين و موثر فرد براي مقابله با مشکلات فرا ميخواند و در نهايت ميآموزد که هر فرد، چگونه آموزگار زندگي خود باشد.
همه ما انسانها در زندگي، با مسائل و مشکلاتي مواجه هستيم؛ مسائلي که گاه به دليل دامنه، وسعت و شدت آنها، به نظر پيچيده و غيرقابل حل مينمايند. بايد بدانيم که همه مشکلات با رعايت يک اصل مهم، به راحتي از بين خواهند رفت و آن اصل، چيزي نيست جز تعيين «بايدها و نبايدها».
در آموزش مهارتهاي زندگي بايد به عوامل موثر زير توجه شود
- بيان اهداف: اهداف بايد در قالب جملات مثبت بيان شود، بنابراين ضمن نگاه ويژه به امور، همواره بايد کارهايي که ميخواهيم انجام دهيم و همچنين اهداف بايد با شفافيت کامل بيان شود. در واقع اهداف بايد مثبتنگر و مبتني بر عمليات باشد. اهداف نبايد يک سويه براي ديگران تصميمسازي نمايد زيرا ديگران، حق خواهند داشت با آن مخالفت نمايند پس در اين صورت، نه تنها مشکلي حل نميشود، بلکه مشکلات ديگري نيز بهوجود ميآيد.
- تواناييهاي فردي: انديشيدن به تواناييها، موجب ايجاد انگيزه و انرژي گرديده و پيشبرد اهداف را تسريع بخشيده و غلبه بر مشکلات و موانع را آسان ميسازد. خصوصيات فردي مانند صبور بودن، پذيرش ديدگاهها و نقطه نظرات ديگران و يا مسووليتپذيري در انجام کارها، از اهميت فوقالعادهاي برخوردارند.
بايد بدانيم که همه مشکلات با رعايت يک اصل مهم، به راحتي از بين خواهند رفت و آن اصل، چيزي نيست جز تعيين «بايدها و نبايدها».
- تضادهاي دروني: از عواملي که موجب ناراحتي، آشفتگي و پريشاني ميگردد، نبايد عبور کرد بلکه بايد آنها را به زبان آورده و در مورد آنها سخن گفت اما بايد دقت کرد که اين مسائل، جنبه شخصي داشته و ديگران را به ميان نکشد چون در اين صورت، خود مانعي در برابر حل مشکلات خواهد شد. تضادهاي دروني در صورت انباشته شدن در درون انسان، به صورت عقدههاي دروني در آمده و پرورش مييابد و سدي در راه رسيدن به اهداف ميگردد بنابراين لازم است که نسبت به تضاد با ديگران نيز با خوشبيني برخورد نموده و رويکرد سازش منطقي را به جاي جدل و خودخواهي برگزينيد.
- مهارتهاي پرورشي: مهارتهايي هستند که ميتوانيم آنها را پرورش داده و کيفيتشان را بهبود بخشيم بنابراين به مهارتهايي بينديشيد که شما را در رسيدن به هدف ياري ميرسانند.
- دستاوردها: اقدامات مثبت و عملکردهاي مفيد خود را فراموش نکنيد زيرا آنها، دستاوردهاي عمليات رفتاري هستند که نيازمند يادگيري و توجه ميباشند. اهميت ندادن به آنها، ارزشهايشان را ميکاهد و انگيزه تکرار يا عمل مشابه را نيز کاهش ميدهد پشتکار در حل مشکلات قبلي و گرهگشايي از پيچيدگي زندگي، حاصل تلاش و کوشش شخصي شماست.
عوامل پنج گانه ذکر شده، شخصيت شما را متکي به نفس ساخته و اتکاء به خويشتن را در وجودتان ميافزايد و شما را آماده مقابله با مشکلات زندگي ميسازد.
آشنايي و آگاهي ديگران از چهارچوبهاي ذهني شما، مشکلاتتان را در آينده کاهش خواهد داد. هميشه حريم خود را حفظ کنيد، آرزوهايتان را به ديگران تحميل نکرده و سعي در تغيير اهداف و آرزوهاي ديگران نداشته باشيد. در حل مشکلات خود، همواره آماده پذيرش تبعات و پيامدهاي آن باشيد در حل مشکلات بزرگ خود، تلاش کنيد تا آنها را به مشکلات کوچک تجزيه کنيد تا زماني که از مشکلات خود رنج ميبريد، قادر به حل مشکلات ديگران نخواهيد بود. بايد هر چه زودتر با تلاش و کوشش، بر مشکلات خود قائق آييد تا آمادهي کمک به ديگران شويد.
نتيجه
آموزش مهارتهاي زندگي، به معني برخورداري از تواناييهاي لازم در حل مشکلات و جلوگيري از تبديل شدن آنها به بحرانهاي فرسايشي ميباشد. مهارتهاي زندگي، از طريق آموزش و تجربه قابل استفاده ميباشد و فرآيندي است که موجب ثبات در شخصيت و عمق در هويت گرديده، توسعه فرهنگ فردي را سامان ميبخشد و موجب رضايت و مقبوليت و موفقيت در زندگي ميشود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید