شنيديد؟ فلاني دست به هر کاري مي زنه، اون کار رو به نحو احسن انجام ميده. انگار از هر انگشتش هنر مي ريزه. آدم فکر مي کنه براي هر کاري دوره ديده. اصلاً شيوه کارکردنش اينطور براي آدم تداعي مي کنه که سال ها در کارش تجربه داره. هيچ فکر کرديد چرا؟ چطوريه که بعضي آدمها انگار استعداد هر کاري رو دارند. از عهده کارها به خوبي برآيند و نوعي نظم و ظرافت و تدبير در عملکردشون مشاهده مي کنيد.
بهتر است با نگاهي دقيق ببينيم که چه عواملي در شخصيت افراد نهفته است که اين چنين آنها را موفق به عمل مي آورد و توان و استعداد عمومي آنها رو بالا مي برد. ما سعي کرديم مجموعه عواملي را ذکر کنيم.
1- دقت: افراد با دقت معمولاً در انجام کارها خوب متمرکز مي شوند. به جزئيات کار خوب رسيدگي مي کنند. سعي مي کنند علل و ريشه اشتباهات خود را کشف کنند و بار ديگر تکرار نکنند. شخص دقيق توجه لازم را براي انجام درست يک کار مبذول مي کند. و تغييرات را به آساني متوجه مي شود. افراد با دقت، صبور هستند و به محض رويارويي با ناخشنودي يا بدغلقي در کار نااميد نمي شوند.
2- نظم: شخصي که در کارها منظم است و با برنامه ايفاي وظيفه مي کند از درصد خطاي کمتري نسبت به ديگران برخوردار است. منظم ها توالي مراحل لازم انجام کار را مي دانند و حفظ مي کنند. برنامه زندگي آنها تا حدودي پيش بيني پذير است. و کمتر زماني مي شود که برنامه خود را تغيير دهند. البته شخصيتهاي غيرقابل انعطاف نمي توانند موفقيت زيادي داشته باشند اما انسجام فعاليتي و اصرار بر داشتن برنامه و روال در کارها مي تواند آنها را از سرگرداني خارج کند و آنها را کمتر با عقب ماندگي کاري و تعجيل و خطا مواجه مي سازد.
3- اعتماد به نفس:
شخصي که توانمندي هاي خود را باور دارد، منکر ضعف ها و نواقص خود نيست بلکه سعي مي کند از توانايي خود بهترين بهره و استفاده را ببرد و حتي با اين ابزار نواقص خود را هم رفع مي کند. اعتماد به نفس باعث مي شود تا فرد از اگرهاي بيهوده و ناشايست و نگراني از عدم توان براي انجام کار پرهيز کند و خود را اميد دهد که در حد توانش مسئوليت خود را انجام دهد. شخصي که اعتماد به نفس کافي دارد از درون احساس شادي مي کند و استرس هاي بي پايه و بي دليل براي نتيجه کار را از خود دور مي کند. از نظر او اقدام به انجام کاري يعني موفقيت و کيفيت نتيجه مي تواند درصد اين موفقيت را بالا ببرد.
4- خودنظم بخشي: مهارت خودنظم بخشي چيزي فراتر از نظم است. انسان منظم در انجام هر کار نظم را رعايت مي کند. ميز کارش منظم است. گزارش کارش آماده است. تهيه آمار از وظايف انجام شده قابل دسترسي است. اما انسان خودنظم بخش خود مدير خود است. نه تنها هر کار را منظم انجام مي دهد که همه وظايف را در برنامه اي منظم و دقيق مي گنجاند. آنها در زندگي شخصي خود مديريت دارند و نيازي به يک ارزياب يا ناظر ندارند. خود کنترل گري بالايي دارند و حد و اندازه هر چيز را نگه مي دارند .
انسان خودنظم بخش خود مدير خود است. نه تنها هر کار را منظم انجام مي دهد که همه وظايف را در برنامه اي منظم و دقيق مي گنجاند. آنها در زندگي شخصي خود مديريت دارند و نيازي به يک ارزياب يا ناظر ندارند.
5- انرژي بالا: افراد موفق براي انجام مسئوليت ها و وظائف محوله شوق و انرژي بالايي دارند. آن ها به کار علاقمندند و در هنگام مواجهه با مسئوليت ها يک انگيزه دروني و شوق وجودي آنها را به پيش مي برد. سنگيني کار و موانع پيش پا آنها را به اين زودي دلسرد نمي کند. اعتراض هاي بيجا و نق زدن هاي مکرر ندارند و سعي دارند تا وظيفه محوله را با آرامش و راحتي خيال به پايان برسانند.
6- کسب تجربه:
موفقيت بالا يعني تجربه. افرادي که ذکر خيرشان در اين مقاله رفت به کسب تجربه علاقه زيادي دارند. روند انجام کارها را توسط ديگران از آنها سئوال مي کنند. به دريافت اطلاعات و چم و خم کارها علاقمندند. هر کاري را حتي اگر خيلي در حيطه کاري آنها نمي گنجد دوست دارند که ياد بگيرند . به جاي تماشا کردن و نگاه کردن، مي بينند و مي آموزند . سعي مي کنند در هر کاري يک تجربه کوچک داشته باشند . در جزئيات نقش هاي متفاوت دقت دارند و زيرکان فوت کوزه گري را مي ربايند .
7- خلاقيت: اين افراد خلاق هم هستند. چرا که با علاقه کار مي کنند. علاقه در هر زمينه اي خلاقيت را بالا مي برد و به ابراز طرح ها و ايده هاي مختلف منجر مي شود. مسئوليتي که با خلاقيت انجام شود نو و تازه بوده و درصد موفقيت را افزايش مي دهد.
فهيمه کهتري
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید