مساءله 1 - مفطرات نامبرده همانطور كه باعث قضاء روزه مى شود در صورت عمد و اختيار و نبودن اكراه باعث وجوب كفاره نيز مى شود البته وجوب كفاره در خصوص دروغ بستن بخدا و رسول او صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و نيز در مورد سر زير آب كردن و تنقيه نمودن بنابراحوط است و در غير اينها اقوى است بلكه در دروغ بستن بر آن حضرات عليهم السلام نيز خالى از قوت نيست بله قى كردن موجب كفاره نيست و احتياط آنستكه در وجوب كفاره فرقى بين عالم و جاهل مقصر نيست اما جاهل قاصرى كه توجه ندارد به اينكه بايد حكم مساءله را بپرسد ظاهرا كفاره ندارد هرچند كه نزديكتر به احتياط انجام آنست .
مساءله 2 - كفاره افطار روزه رمضان يكى از سه چيز است ، يا برده اى را آزاد كند و يا دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد و يا شصت نفر مسكين را سير كند و مكلف مخير در انتخاب يكى از آنها است ولى نزديك تر به احتياط اين است كه در صورت امكان همين ترتيب را رعايت نمايد(اگر برده پيدا مى شود آندو كفاره ديگر را انجام ندهد و اگر برده يافت نمى شود روزه دو ماهه را انتخاب كند و اگر آن نيز ممكن نبود سومى را انجام دهد) و اگر افطار بحرام كرده مثلا با مال غصبى افطار كرده و يا مرتكب جماع حرام شده و يا شراب خورده و يا كار ديگرى مثل اينها مرتكب شده احتياط واجب اين است كه هر سه كفاره را انجام دهد.
مساءله 3 - اقوى اين است كه با تكرار، (كارى كه روزه را باطل مى كند) كفاره را تكرار نمى شود هرچند كه آن را كار جماع باشد و هر چند كه چند مفطر مختلف انجام داده باشد ولى در خصوص تكرار جماع احتياط ترك نشود.
مساءله 4 - كفاره تنها در افطار كردن روزه رمضان و روزه قضاء رمضان - اگر بعد از ظهر شكسته باشد - و روزه نذر معين واجب است و اما در عين اين سه نوع روزه واجب نيست چه روزه واجب باشد - مانند روزه نذر معين واجب است و اما در غير اين سه مستحب و چه اينكه قبل از ظهر افطار كرده باشد و چه بعد از ظهر، بله عده اى از فقهاء گفته اند در روزه اعتكاف نيز اگر اعتكاف واجب شده باشد كفاره واجب است و بعضى از اين فقها نظريه خود را نسبت به همه مفطرات عموميت داده و گفته اند شكسته شدن روزه اعتكاف واجب با هر مفطرى كه باشد كفاره دارد و بعضى ديگر اين حكم را مختص بجماع دانسته اند و لكن ظاهرا حكم مختص بجماع باشد همچنانكه ظاهر اين است كه كفاره بخاطر شكستن اعتكاف است نه روزه و بهمين جهت است كه فرقى بين جماع در روز و جماع و در شب نيست بله اگر اعتكاف در ماه رمضان باشد و جماع در روز واقع شود آنوقت دو كفاره واجب مى شود يكى براى شكستن اعتكاف و ديگرى براى شكستن روزه همچنانكه اگر افطار بغير جماع باشد فقط كفاره ماه رمضان واجب مى شود.
مساءله 5 - اگر روزه دار روزه خود را بشكند و سپس بمنظور فرار از كفاره مسافرت كند اقوى اين است كه كفاره از او ساقط نمى شود و همچنين اگر بعد از ظهر سفركند و بنابراحتياط چنين كسى اگر براى غير فرار هم مسافرت كند كفاره اش ساقط نمى شود و همچنين بنابراحتياط كفاره ساقط نمى شود از كسيكه سفر كند و قبل از رسيدن بحد ترخص روزه اش را بشكند بلكه به احتياط نزديكتر ساقط نشدن كفاره از كسيكه عمدا افطار كند پس از آن عارضى قهرى از قبيل حيض و نفاس ومرض و غير اينها برايش پيش آيد هرچند كه اقوى سقوط آن است ، همچنانكه اگر در يوم الشك آخر رمضان افطار كرد و سپس معلوم شد كه اول شوال بوده اقوى كفاره مانند سقوط قضا در اين فرض است .
مساءله 6 - اگر در ماه رمضان با همسرش كه او نيز روزه است جماع كند در صورتيكه هر دو به اين عمل راضى باشند بر هر يك كفاره و تعزير آن بيست و پنج ضربه شلاق و اگر مرد همسرش را وادار كرده و خود او راضى نبوده باشد هم كفاره او را مى دهد و شلاق او را مى خورد و هم از خودش را و اگر زن در اول كراهت داشته بطوريكه سلب اختيار از او شده ولى در اثناء عمل اگر اكراه بحدى نبوده كه سلب اختيار از زن شده باشد بلكه عمل جماع بخواست خود او نيز بوده هرچند كه كراهت داشته اقوى آن است كه دو كفاره بگردن شوهر مى آيد و بر عهده زن كفاره نيست و على الظاهر تعزير او نيز همين حكم را دارد و زن اجنبيه اى كه روزه دار باشد حكم همسر مكروه را ندارد و در همسر فرقى بين دائمى و انقطاعى نيست و اما اگر زن شوهر خود را اكراه بر جماع چيزى از كفاره و تعزير شوهر بر عهده او نمى آيد.
مساءله 7 - اگر مكلف بخاطر سفر يا بيمارى روزه نگرفته باشد ولى همسرش روزه باشد براى مرد جائز نيست او را بر جماع اكراه وادار سازد و اگر چنين كند احتياط آنست كه كفاره او را بعهده بگيرد.
مساءله 8 - مصرف كفاره روزه در طعام به شصت مسكين يا به سير كردن آنان است و يا به اين است كه بهر مسكينى يك چارك گندم و يا جو و يا آرد و يا برنج و يا نان و امثال اينها از هر طعامى بپردازد و نزديك تر به احتياط آنست كه بهر مسكينى دو چارك يعنى نيم من بدهد و در كفاره يكروز كافى نيست كه شصت چارك را به يك نفر بدهد و يا او را بيش از يك بر سير كند و يا از آن مقدار دو چارك يا سه چارك را به يك نفر بدهد بلكه بايد شصت نفر را اطعام كند مگر آنكه دسترسى به شصت مسكين نداشته باشد واما اگر فقيرى عيالمند باشد مى تواند به سرى چارك طعام بدهد البته اين در وقتى است كه اطمينان داشته باشد كه آنشخص اين طعام را بعائله خود مى خوراند و يا به آن مى دهد و مد يك چهارم صاع است و صاع عبارت است از 25/614 مثقال (كه تقريبا در اصطلاح فارسى زبان هاى يك چارك مى شود چون يك من تبريزى 640 مثقال است كه يك چهارم آن صد و شصت مثقال مى شود اندكى بيشتر از يك مد است )
مساءله 9- اگر كسى از دنيا رفته و كفاره روزه بگردن داشته باشد ديگران مى توانند تبرعا كفاره او را بدهند حال چه كفاره روزه باشد و چه غير روزه و اما تبرع از كسى كه خودش زنده است محل اشكال است و احتياط آنستكه بگوئيم كافى نيست مخصوصا اگر كفاره از روزه باشد.
مساءله 10 - در پشت سر هم بودن و ماه روزه كفاره كافى است كه يك ماه و يكروز از ماه دوم را پشت سرهم روزه بگيرد و بقيه ايام ماه دوم را مى تواند تدريجا انجام دهد هرچند كه قدرت انجام همه دو ماه پشت سرهم را داشته باشد و اما اگر در سى و يكروز اول بدون عذر يكروز روزه نگيرد بايد دوباره سى و يكروز بگيرد مگر آنكه عذر موجهى از قبيل بيمارى و حيض و نفاس و سفر اضطرارى بگيرد بلكه بعد از زوال عذر آن ها را حساب كرده بقيه را مى گيرد تا سى و يكروز تكميل شود، يكى از عذرهاى موجه اين است كه نيت روزه را فراموش كند تا وقتش بگذرد يعنى تا قبل از ظهر بياد نياورد بعد از ظهر بيادش بيايد.
مساءله 11 - اگر قدرت بر انجام هيچيك از كفاره هاى سه گانه نداشت واجب است بهر مقدارى كه مى تواند صدقه دهد و اگر از آن نيز عاجز بود بايد از خدايتعالى طلب مغفرت كند و حداقلش اينستكه يك بار بگويد استغفرالله ربى و اتوب اليه و پس از آن اگر قدرت بر دادن كفاره را پيدا كرد احتياط آنستكه اگر بجاى كفار استعمار كرده كفاره را بدهد.
مساءله 12 - درچند مورد تنها قضاء واجب است بدون كفاره .
اول در جائيكه در شب رمضان جنب شود و بخوابد و بيدار شود و براى نوبت دوم بخوابد و وقتى بيدار شود كه داخل صبح شده باشد بلكه اقوى اين است كسى كه هم بار سوم بخوابد و خوابش تا طلوع فجر ادامه يابد تنها قضاء لازم است احتياط شديدا اقتضاء مى كند وجوب كفاره را نيز و در اين حساب خوابيكه مكلف در آن محتلم شده خواب اول بحساب نمى آيد تا خواب بعد از آن خواب دوم شمرده شود ولى ترك احتياطى كه گذشت سزاوار نيست .
دوم جائيكه مكلف روزه خود را صرفا بخاطر نيت نكردن و يا رياء ورزيدن و يا تصميم بقطع روزه گرفتن باطل كرده باشد و غير از آن هيچ عملى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد كه در اين موارد نيز تنها قضاء واجب است .
سوم جائيكه غسل جنابت را فراموش كرده يك و يا چند روز با حالت جنابت روزه گرفته باشد كه تفصيلش گذشت .
چهارم جائيكه قبل از بررسى صبح مفطر انجام داده (مثلا سحرى خورده باشد) معلوم شود كه صبح بوده كه در اينجا اگر مى توانسته مراعات طلوع فجر را بكند (مثلا از كسى بپرسد) بايد روزه آنروزش را قضاء كند و همچنين است حكم كسى كه تحقق نبوده روزه اش را قضاء بلكه احتياط آنستكه آنهم كه متمكن از تحقيق نبوده روزه اش را قضاء كند و همچنين است حكم كسى كه تحقق كرده ولى يقين به بقاء شب نداشته و سحرى خورده چه اينكه ظن بطلوع فجر داشته يا شك در طلوع كه نزديكتر آنستكه روزه را قضاء كند هرچند اقوى واجب نبودن قضاء بعد از تحقيق و حصول ظن به بقاء شب است . و بلكه عدم وجوب قضاء بعد از تحقيق و شك در بقا شب خالى از قوت نيست همچنانكه اگر تحقيق كرد و يقين به بقا شب كرد و آنگاه بخوردن سحرى پرداخت ولى بعدا معلوم شد كه سحرى او در صبح واقع شده روزه اش صحيح است ، همه اينها در روزه رمضان بود اما غير روزه رمضان حتى در روزه واجب معين اگر معلوم شود كه غذا خوردنش در صبح واقع شده در همه صورتها حتى با مراعات و تحقيق و يقين به بقا شب روزه باطل است .
پنجم غذا خوردن به اعتماد گفتار كسيكه گفته است هنوز شب باقى است و صبح نشده كه اگر معلوم شد صبح شده بود تنها قضا روزه را واجب مى شود.
ششم در جائيكه گوينده اى خبر دهد كه صبح شده و او معتقد باشد به اينكه گوينده از در مسخره گى چنين گفته در نتيجه مشغول خوردن شود بعد معلومش شود كه گوينده راسته گفته .
مساءله 13 - كسيكه يقين بطلوع فجر ندارد مى تواند همچنان غذا بخورد و يا مفطر ديگر بياورد و فحص و تحقيق واجب نيست پس اگر درچنين حالى غذا خورد و يا آب نوشيد بدون اينكه معلومش شود صبح شده يا نشده چيزى بر عهده اش نمى آيد و اما اگر درغروب هنوز يقين نكند كه شب داخل شده جائز نيست افطار كند پس اگر در چنين حالى افطار كند هم قضاء بر او واجب است و هم كفاره هر چند كه يقين به بقاء روزه هم نداشته باشد و همچنانكه بر شك خود باقى باشد.
هفتم افطار كردن به اعتماد گفته كسيكه از دخول شب خبر داده بعد از افطار معلوم شود كه داخل نشده بوده كه در اينصورت اگر خبر دهنده كسى است كه اعتماد بگفته اش جائز نيست مثل اينكه دو و يا يك شاهد عادل بوده تنها قضاء آنروز واجب مى شود و اگر چنين كسى نبوده هم قضاء واجب مى شود و هم كفاره .
هشتم : افطار كردن به خاطر تاريك شدن فضا و يقين بدخول شب كه اگر بعدا معلوم شود شب داخل نشده اگر آن تاريكى علتى آسمانى (از قبيل ابر سياه و يا گرفتگى خورشيد و يا طوفان شديد و امثال آن ) نداشته تنها قضاء آنروز واجب مى شود و اگر علتى آسمانى داشته نه قضاء واجب مى شود و نه كفاره .
نهم از موارديكه تنها قضاء روزه واجب مى شود جائى است كه به منظور خنك شدن آب در دهان نموده آنرا مضمضه كند و بهمان علت يا علتى ديگر بدون اختيار بحلقش بجهد و همچنين اين مورد كه آب را به منظور عبث و يا بازى در دهان كند و بدون اختيار بحلقش برود كه در اين دو صورت قضاء بر او واجب نيست و همچنين اگر به منظور عمل به دستور استحبابى و آبه را ببلعد قضاء بر او واجب نيست و همچنين اگر به منظور عمل به دستور استحبابى وضو آب در دهان كند تا مضمضه نمايد و بدون اختيار بحلقش بجهد قضاء واجب نيست و نزديكتر به احتياط آنست كه در اين حكم به وضوئى كه براى نماز واجب گرفته اكتفاء كند هرچند كه واجب نبودن قضاء روزه در همه وضوءها بلكه در همه طهارتها خالى از قوت نيست .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید